مختار وفایی- روزنامهنگار
صلیب سرخ یا (ICRC) که یکی از مهمترین نهادهای مددرسان در مناطق بحرانی جهان است، نقش مهمی در رسیدگی به جنگزدهها، آوارهها و آسیبدیدگان فجایع در افغانستان داشته است. این نهاد قربانیان زیادی نیز در راه مددرسانیاش به قربانیان فجایع در افغانستان داده است. کارمندان این نهاد بارها شکار آدمربایان، اختطافچیان و تروریستها شدهاند.
در آخرین مورد دو ماه قبل سه تن از کارمندان این نهاد توسط افراد مسلح منسوب به گروه داعش در ولسوالی قوشتپهی ولایت جوزجان ربوده شدند که پس از پادرمیانی مردم محل و تلاش مسئولان این نهاد، با پرداخت پول هنگفت آزاد شدند.
این سه کارمند صلیب سرخ توسط قاری حکمت فرمانده خودخواندهی داعش در جوزجان ربوده شده بود که در ولسوالیهای قوشتپه و درزاب در قرارگاههای نظامی آنان نگهداری میشدند. منابع گفتند که مسئولان صلیب سرخ و خانوادههای ربودهشدگان مبلغ هنگفتی را در ازای آزادی این سه تن به داعش پرداختند. برخی منابع همچنان تایید کردند که ضمن پرداخت پول به قاری حکمت، یک زن ازبیکستانی که قبلاً توسط نیروهای امنیتی از یکی از ولایات شمال بازداشت شده بود با این سه تن کارمند صلیب سرخ تبادله شده است. تبادلهی تروریست ازبیکستانی عضو گروه تحریک اسلامی ترکستان را منابع امنیتی تایید نکردند.
اندکی پس از آزادی سه کارمند صلیب سرخ از نزد داعش در جوزجان، یک کارمند خارجی صلیب سرخ که در شفاخانهی پایسازی در مزار شریف مصروف کار بود، بهتاریخ 11 سپتمبر توسط یک معلول که دستوری گروه طالبان بود کشته شد.
شخصی که کارمند اسپانیاییتبار صلیب سرخ را در مزار شریف کشت، معلولی بود که همیشه برای مداوا به شفاخانهی پایسازی صلیب سرخ در مزار شریف مراجعه میکرد. او باشندهی منطقهی دندغوری بغلان بود. دندغوری از چندین سال بدینسو تحت سلطهی طالبان است و این گروه مردم را همواره به جهاد علیه حکومت افغانستان و کشتن غیرمسلمانان تشویق می کند.
گسترش ساحات تحت تسلط طالبان و داعش، افزایش آدمربایی، اختطاف و تهدید علیه کارمندان نهادهای خارجی و داخلی، صلیب سرخ را که بیشتر در مناطق جنگی و ناامن کار میکند در معرض خطرهای بیشتر قرار داده است. این تهدیدات که رفع آن در توان مسئولان محلی ولایات شمال نیست، منجر به مسدود شدن دفاتر صلیب سرخ در فاریاب و کندز و کاهش فعالیتهای این نهاد در شمال شد.
نگرانیها از بدتر شدن اوضاع امنیتی در شمال نشان میدهد که آژیرهای خطر در برخی از ولایات در حد سقوط بهصدا درآمده است. نهادهای جهانی، مانند صلیب سرخ، اطلاع دقیقی از اوضاع سیاسی و امنیتی دارند و بدون شک که بیجهت دفاتر و فعالیتهایشان را در مناطقی که شدیداً نیاز به کار و مددرسانی دارند مسدود نمیکنند.
به انزوا رفتن و تضعیف پایگاههای نظامی و اجتماعی جنرال دوستم، درگیرشدن عطامحمد نور در تنشهای بیحاصل با حکومت مرکزی که منجر به ضعف روزافزون پایگاههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادیاش شد و فروپاشی پایگاههای اجتماعی و سیاسی محمد محقق در شمال نشان میدهد که دیگر هیچ نیرویی برای مبارزه با گسترش جنگ و دهشت در شمال باقی نمانده است. این سه چهرهی نامبرده ضمن اینکه دستشان از بسیاری امکانات در حکومت کوتاه شده است، بهجز عطامحمد نور که از سرمایهی هنگفت شخصی برخوردار است، دوتن دیگرشان شدیداً در تحریم و محاصرهی اقتصادی قرار دارند.
با وجودی که امیدواریها به سرکوب گروههای تروریستی در شمال با اعلام راهبرد جدید ایالات متحده بیشتر شده است، اما دادههای اطلاعاتی و جریان جنگ در شمال نشان میدهد که اوضاع بهصورت روزمره به نفع تروریستها رقم میخورد.
حلقهی محاصرهی طالبان در بسیاری از ولایات از جمله فاریاب، کندز، سرپل، بدخشان و بغلان در 2 الی 5 کیلومتری شهرها رسیده و روستاها به قرارگاهها و مراکز نظامی گروههای تروریستی مبدل شدهاند.
محاصرهی شهرها بهحدی تنگ شده است که در برخی از ولایات از جمله بغلان، فاریاب و سرپل، طالبان دفتر والی و فرمانده امنیه را از پناهگاههایشان با راکت و موشک هدف قرار میدهند.
این اوضاع در حالی دارد به نفع طالبان بهپیش میرود که نیروهای خیزش مردمی که پس از نیروهای امنیتی موثرترین خط دفاعی مردم دانسته میشود در حال فروپاشیاند. امنیت ملی در بسیاری از ولایات خصوصاً مناطق تحت نفوذ جنرال دوستم، عطامحمد نور و محمد محقق حمایت اندکی که در گذشته از این نیروها میکرد را قطع کرده است.
در کنار بازیهای پیچیده و فاجعهبار حکومت مرکزی با مردم و طالبان، حمایت علنی برخی کشورهای آسیای میانه از طالبان نیز باعث گسترش ساحات تحت نفوذ این گروه شده است. کشورهای آسیای میانه تلاش دارند با استفاده از طالبان، از نفوذ بقایای لشکر طاهر یولداشف که اکنون تحت عنوان تحریک اسلامی ازبیکستان یا ترکستان و به نیابت از داعش فعالیت میکنند جلوگیری کنند. برخی کشورها مانند ترکمنستان هم برای حفاظت از مرزهایش و هم برای حفاظت از پروژههای اقتصادیاش در شمال علناً از گروهکهای مسلح وابسته به طالبان حمایت تسلیحاتی میکند. منابع دیپلماتیکی بهشرط عدم ذکر نامشان این مسأله را تأیید کردهاند.
اکنون که دامنهی جنگ در شمال گسترش یافته، تهدیدات و حلقهی محاصره به مراکز شهرها رسیده و نهادهای مددرسان نیز فعالیتشان را برای حفاظت از کارمندانشان کوتاه کردهاند، مردم شمال افغانستان چشمبهراه سیلابهای شدیدتری هستند که در دامن بازی قدرتهای داخلی و خارجی شکل گرفته است، سیلابهایی که مانند دوسال اخیر خانه و زندگی بسیاری از بیگناهان را درهم پیچیده و با خود خواهد برد.