پاسخ خونین طالبان به تلاش‌های آشتی‌جویانه

نشست عمان در حالی برگزار شد که طرف‌های شرکت‌کننده تاکنون درباره‌ی نتیجه‌ی آن با رسانه‌ها صحبت نکرده‌اند. اما آنچه روشن است این است که نشست عمان بر محور جست‌وجوی راهی برای شروع روند مذاکره با طالبان بود. درحالی‌که تب آشتی‌جویی در میان سیاست‌مداران کشور اوج گرفته و رهبران حکومت و رییس‌جمهور پیشین از ضرورت آشتی با طالبان سخن می‌زنند، حمله‌ی خونین دیروز طالبان به فرماندهی و محل آموزشی پولیس در گردیز، مرکز ولایت پکتیا، نشان داد که این گروه تا آن‌جا که برای‌شان مقدور است، دست از کشتار و خون‌ریزی برنخواهد داشت.
حمله‌ی خونین دیروز در گردیز که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از 200 تن از مأموران پولیس و شهروندان عادی و دانش‌جویان دختر دانشگاه گردیز شد، بی‌پیشینه نبود. دست‌کم در یک سال گذشته، بارها طالبان و شبکه‌ی حقانی و گروه داعش خراسان حملاتی از این‌دست انجام داده‌اند. این حمله‌ی مرگ‌بار یک‌بار دیگر حوادث خونین امسال را به یاد آورد؛ از حمله به شفاخانه‌ی نظامی سردار داوودخان گرفته تا حمله به مقر فرماندهی قول‌‌اردوی شاهین در بلخ و مسجد امام‌زمان در کابل. با وصف این‌که حملاتی مانند کشتار نمازگذاران در مسجد امام زمان را طالبان بر دوش نگرفتند، اما تمامی این رخدادها، از جهاتی بسیار یک‌سان و بی‌رحمانه بوده‌اند. هیچ تفاوتی در رویکرد تروریستی طالبان با داعش نمی‌توان دید.
پرسشی که ناگزیریم هرازچندگاهی به آن باز گردیم، این است که آیا هنوز برای گشودن باب گفت‌وگو با طالبان زود نیست؟ این پرسش به‌خصوص از این جهت اهمیت دارد که اخیراً حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین کشور «با تکیه بر چهارده سال تجربه‌اش در دولت» حتا ماهیت تروریستی طالبان را انکار کرد و به‌طرز حیرت‌انگیزی میان عمل تروریستی و شخصیت حقوقی طالبان تفاوت قایل شد. پرسیدنی است، آیا کرزی می‌تواند در حمله‌ی دیروز طالبان به فرماندهی پولیس گردیز-که فرمانده پولیس این ولایت نیز در میان کشته‌گان است-تفاوتی معنادار و قابل دفاع میان رفتار و ماهیت گروه طالبان قایل شود؟ آیا او هنوز می‌تواند به بهانه‌ی «هم‌وطن» بودن طالبان، چشم بر سفاکی و ددمنشی آن‌ها ببندد؟
به‌نظر می‌رسد که مسأله‌ی اساسی ما این پرسش نیست که با طالبان آشتی کنیم یا نکنیم. مسأله‌ی اصلی‌تر که تا حدی تصامیم شتاب‌زده و رفتار حیرت‌انگیز مقامات حکومتی و سیاسی را در قبال طالبان قابل فهم می‌سازد، این است که حتا «طالبان» نیز برای سیاست‌مداران ما از حد یک مسأله‌ی ملی به ابزاری برای دنبال کردن برنامه‌های سیاسی شخصی یا معطوف به منافع شخصی، تقلیل یافته است.
رییس‌جمهور غنی پس از آن‌که قدرت را به دست گرفت، غایت سیاسی‌اش را به ثمر رساندن روند صلح تعریف کرد. به همین دلیل، او برخلاف عرف دیپلماتیک حتا با راولپندی و محل فرماندهی ارتش پاکستان رفت و با راحیل شریف، رییس ارتش، دیدار و گفت‌وگو کرد. او خطاب به طالبان بر سیاق سخنان رییس‌جمهور پیشین، به آن‌ها اندرز داد که دست از جنگ بکشند و اهداف و منافع‌شان را با پیوستن به روند صلح دنبال کنند. غنی می‌پندارد که مسئولیت اساسی‌اش در افکندن طرح صلح و به‌پایان رساندن ناامنی است. آقای غنی اخیراً در گفت‌وگویش با بی‌بی‌سی از مصالحه‌ی دولت کوبا با شورشیان فارک یاد کرد. می‌توان بر این اشاره‌ی غنی در مورد نیت‌اش برای صلح افزود که او می‌خواهد با به‌پایان رساندن بزرگ‌ترین جنگ چند دهه‌ی اخیر افغانستان شایسته‌ی کسب جایزه‌ی صلح نوبل شود. اما واقعیت گزنده‌تر این است که رییس‌جمهور غنی بی‌توجه به بافتار مصالحه میان دولت کوبا و فارک از این مسأله غفلت می‌ورزد که صلح بین دو طرف پس از 52 سال تحقق یافت.
حامد کرزی اما با شتاب بیشتری کاروان صلح‌اش را به پیش می‌راند، کاروانی که از روی اجساد هزاران شهروند ملکی و نظامی ما می‌گذرد، بی‌آن‌که حتا حرمتی به خون آن‌ها قایل شود. او نمی‌پذیرد که گروه طالبان یک گروه تروریستی است؛ چشم‌اش را بر واقعیت‌های موجود می‌بندد و بر مصالحه اصرار دارد. راه تعیین تکلیف مردم نیز از نظر حامد کرزی از لویه‌جرگه می‌گذرد. اما آقای کرزی فراموش می‌کند که طالبان پیش از آن‌که یک گروه سیاسی-نظامی باشد، مجموع گروهک‌های جنگی است که حیاتش نیز مبتنی بر اقتصاد جنگ است. این گروه اکنون وابستگی چندگانه‌یی دارد که حتا دیگر چشم امید داشتن به پاکستان هم کمک چندانی برای مهار آن نمی‌تواند. آقای کرزی فراموش می‌کند که فاصله‌ی برجسته‌یی میان فرماندهان محلی طالبان و چهره‌های سیاسی این گروه وجود دارد.
از این جهت، می‌توان نتیجه گرفت که حمله‌ی دیروز طالبان در اندرِ غزنی و گردیز، پاسخ گستاخانه‌ی طالبان به اصراری است که سیاست‌مداران ما برای صلح با این گروه دارند. گزینه‌ی بعدی چیست؟ پیش از آن‌که به گزینه‌ی بعدی بیندیشیم، باید دو مسأله را روشن کنیم: یک- روند صلح پیچیده و زمان‌بر است، گاهی تا 50 سال و یک‌قرن زمان می‌برد؛ زمانی که به‌لحاظ قانونی نه به نفع غنی است و نه احتمالاً عمر کرزی به آن قد می‌دهد. دو- تفاوت روشنی میان برنامه‌ی درازمدت صلح و تأمین امنیت که مسأله‌ی هرروزه‌ی مردم است، قایل شویم.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *