زینب پیرزاد
شماری از دختران دانشجو در حالی به آروزی تحصیل در رشتههای تحصیلی مورد علاقهیشان نمیرسند که خانوادهها فکر میکنند، آنها اساساً نباید در محیطهای مردانه درس بخوانند و کار کنند.
برخی از دختران میگویند که تمام خواستها و آرزوهایشان را فدای غیرت و سنت پدر و برادر کردهاند و رشتهها و شغلهای اجباری را پیش میبرند.
وسیلا دانشجوی یکی از دارالمعلمینهای شهر کابل، میگوید که من در رشتهی انجنیری ساختمانی کامیاب شده بودم، ولی پدر و برادرم ممانعت کردند و گفتند که به یک دختر به هیچعنوان مناسب نیست که با پسران درس بخواند.
او گفت: «حالا مجبورم که دارالمعلمین بخوانم و باز معلم شوم».
بهانههایی که غالباً ریشه در سنتهای زنستیز در یک جامعهی سنتی دارد دستوپاگیرتر از هر مسألهی دیگری است که سبب میشود دختران نتوانند بهدنبال رشتهی تحصیلی دلخواه و شغل مورد علاقهیشان بروند..
حدیثه دانشجوی رشتهی قابلگی در یکی از دانشگاههای خصوصی شهر کابل میگوید: «من میخواستم قاضی شوم و از کودکی آرزویم بود که یک روز قاضی میشوم؛ اما پدرم گفت که دختر نمیتواند قاضی شود».
سالم حسنی یک عالم دینی میگوید: «اگر محدودیتهای دینی توسط عالمان دین واضح شود، دیگر بهانهها و محدودیتها از آدرس دین در قبال دختران صورت نمیگیرد».
وی افزود که اکثر ملاامامهای مساجد خیلی از مسایل اسلامی را درست تبلیغ نمیکنند و در حقیقت همان باورهای سنتی خود مردم را بیان کرده و به خورد جامعه میدهند.
یاسمین که نیز دانشجوی رشتهی قابلگی است، از ممانعتها و محدودیتهایی که خانوادهاش بر او وضع کرده میگوید: «دوست داشتم حقوق بخوانم، اما پدرم گفت چیزی بخوان که مناسب یک دختر افغان است».
متاسفانه اکثریت مردان به این باور اند که زن یک کالا است و طبعاً هرکس نسبت به کالای خویش تعصب و غیرت دارد و نباید بگذارد که در فضای عامه و عمومی قرار بگیرد.
نرگس معلم یکی از مکتبهای خصوصی در شهر کابل، میگوید که این وظیفه برای من کسلکننده است و هیچ به آن تمایلی ندارم.
وی افزود که علاقه داشتم ژورنالیزم بخوانم و خبرنگار شوم، اما بهدلیل حساسیتها و بدبینیهایی که پدرم نسبت به این مسلک داشت، به من هشدار داد که اگر کامیاب هم شوی اجازه نمیدهم که بخوانی. مجبور شدم که دارالمعلمین بخوانم.
در جامعهیی که حرف اول را عرف و عنعنات بزند، سنت و مذهب عامل تشدیدکنندهی مشکلات و محدودیتهای زنان و دختران است و بهنحوی سر نوشت آنها را نیز تعیین میکند.
مژگان مصطفوی معین اداری و توریسم وزارت اطلاعات و فرهنگ میگوید: «ما در روزنامههای دولتی (انیس و اصلاح) صحفات اجتماعی در رابطه به مشکلات خانوادگی و جوانان داریم که آگاهیدهی میکند».
وی افزود که ما علاوه بر آن، یک معینیت جوانان در تمام ولایات داریم که در رابطه به حقوق تعلیمی و تحصیلی جوانان آگاهیدهی میکند.
در همین حال وزارت امور زنان که یک نهاد پالیسیساز است، در رابطه به این مسأله میگوید: «ما یک کمپاین محو بیسوادی داشتیم که هدف آن بلند بردن سطح آگاهی زنان در بخش آموزش بود».
هنوز اما تمامی این تلاشها نتیجهی چندانی در پی نداشته است. بسیاری از دختران بهدلیل عدم حمایت خانواده که عمدتاً ناشی از سنتهای زنستیز اجتماعی است، از ادامهی تحصیل یا پیگرفتن کار دلخواهشان بازمیمانند. این سنت همچنان ادامه دارد: زن باید در خانه باشد؛ لیکن گاهی میتواند قابلگی یا دارالمعلمین بخواند.