انارشی ایدیولوژی‌ها

نویسنده: محمد امیر رنا، تحلیل مسایل امنیتی و رئیس انستیتوت مطالعات صلح پاکستان
برگردان: سمندرلکاریان و بهار مهر

با وجود اینکه گروه دولت اسلامی-داعش- به سرعت سرزمین‌های زیر اداره‌ی خود را ازدست می‌دهد ولی کاهش جذابیت ایدئولوژیک این گروه به این پیمانه نیست، چون ایده‌ی یک خلافت اسلامی جهانی هنوز هم در ذهن بسیاری از جوامع مسلمان زنده است.
شماری از علمای برجسته مسلمان تلاش های فکری بی وقفه‌ای برای مبارزه با ایدئولوژی های ستیزه جو و یا تفاسیر ستیزه جویان از دستورات اسلامی برای توجیه اعمالشان از جمله خشونت ها انجام داده اند اما این تلاش ها تا حد زیادی درتوسعه روایت جایگزین ایده الهی ناکام مانده است. این باعث می شود جمعیت مسلمان، عمدتا جوانان، تحت تاثیر قرارگرفته و به روایت های ستیزه جویانه گرایش پیداکنند؛ این تهدید در پاکستان بسیار پیچیده است، چون دراین کشور مجموعه‌ای از ایدئولوژی های رادیکال و خشونت آمیز رقیب وفرقه گرا وجود دارد.
جماعت الدعوه، ملی مسلم لیگ را یک چهره سیاسی و یک مدل جایگزین برای مبارزه با ایدئولوژی های القاعده و داعش معرفی می کند. این گروه معتقد است که آرمان های ایدئولوژیک آن درسراسر پاکستان طنین انداز است و تحول ایدئولوژیک اسلامی دولت و جامعه پاکستان نه تنها جذابیت سازمان های ستیزه جوی اسلامی را کاهش می دهد بل باعث می شود که جوانان در فعالیت های “سازنده” سهیم شوند.
گذشته ازپیچیده گی های متعدد اجتماعی و سیاسی که باید از یک منظرمتفاوت به آن پرداخته شود، دست اندازی های ایدئولوژیک جماعت الدعوه شامل دو جنبه ی حیاتی می شود. نخست، اینکه یک گروه رادیکال سلفی در ایده یا هویت پاکستان پناه گرفته است و احساس تعهد برای بازسازی مفهوم اساسی ناسیونالیسم کشور را دارد. مسخره است که یک گروه ستیزه جو به نگهبان ایدئولوژی ملی تبدیل شده؛ گروهی که طی دهه 70 توسط نهادهای دولتی پرورش یافته است. دوم این که اجماع فکری در توسعه و ارائه دیدگاه برای تاسیس یک دولت مدرن اسلامی همواره وجود نداشته است.
دولت پاکستان به جای اصلاح و کنترل روایت های ایدئولوژیک، خواسته یا ناخواسته به برخی از فرآیندها و تجلی های ایدئولوژیک ناسالم و منفی اجازه رشد داده است. محیطی که برای تغذیه فکری ازسوی دولت و برخی نخبگان سیاسی واجتماعی مهیا شده، زمینه را برای ابراز و بیان عقاید دینیِ مساعد ساخته که درنهایت منجر به فرقه گرایی شده است. این وضعیت در بستر مناسبات تنگ فکری و فرقه گرایانه منجر به تولید گرایش های متنوع ایدلوژیک شده است.
خالد احمد، عالم مشهور باری فرقه گرایی را با استفاده از اصطلاحات مذهبی توضیح و نشان داد که مکتب فکری بریلوی به عنوان «کلیسای میانه‌رو به کلیسایی اشاره دارد که تاکید نسبتا کمی بر مراسم، مقدسات و اقتدار روحانیت دارد » و مدارس تفکر دیوبندی-اهل حدیث را «کلیسای بنیادگرا که به اعتقادات و عملکردهای اشاره دارد که در برابر مدرنیزاسیون مقاومت وبر سنت ورسوم تاکید می کند.» ترکیب کرد. او خشونت های فرقه‌ای و حملات به زیارتگاه ها را به رویارویی بین کلیساها و کمون ها تشبیه کرد. ظهورو فعالیت های اخیر بریلوی را می توان درهمین زمینه ارزیابی نمود، چون تلاش های این فرقه، فکری و اصلاحی نیست، بل پاسخ به نفوذ رو به رشد مکتب دیوبندی است. تاسیس مسلم لیگ ملی نیز می تواند به عنوان یک تلاش تفکر اهل حدیث برای تسلط بیشتر باشد، که نشان دهنده ترویج و گسترش فرقه گرایی است. “کلیسای میانه‌رو” روی عصبیه سنی اتکا دارد و “کلیسای بنیادگرا” متوسل به خواست های سیاسی و ایدئولوژیک خود می شود.
هرچند صدا های میانه روی بین این فرقه ها و شاخه‌ها وجود دارد، اما جای یک گفتمان عقلانی دراین میان خالی است. وجود جنبش های میانه‌رو و موازی که عمدتا ازدیدگاه اقبال درزمینه بازسازی تفکراسلامی الهام گرفته است، ازجمله این جنبش ها است. به دنبال مدرنیته به عنوان یک بدیل، عقل‌گرایان در حال توسعه سازگاری مفاهیم اسلامی و دموکراتیزه شدن هستند. هرچند که این جریان ها به مزاج علمای سنتی جور درنیامده و دربرابر آن مقاومت می کنند. این عقل گرایان نیز، چون جاوید غمیدی، که دراین جریان موفق هم بوده، از این که به عنوان عقل گرا به شمار روند، تردید دارند.
یک دیگری از گرایش های مذهبی-سیاسی که نه با علمای سنتی کنار می آید ونه هم با عقل گرایان موافق است، درتلاش پی گیری راه میانه است. گرچه این یک جنبش سازمان یافته نیست، اما بخش قابل توجهی از طبقه متوسط روستایی-شهری با جهان بینی معتدل به چنین ایده هایی اعتقاد دارند. آنها خواهان سازگاری دین با جهان مادی و مهمتر از همه سازگاری با تغییرات اجتماعی هستند.
کتاب وکیل ظفر الله خان، تحت عنوان «روایت نو» ، نشان دهنده این گرایش است. او دراین کتاب تاریخ اسلام را نقد کرده و استدلال می کند که عرف مسلمانان در درون آفرینش است و این سنت یا عرف را به عنوان بخشی از یک واقعیت بزرگتر در نظر می گیرند. رفتارهای غیر منطقی، نواقص فکری را افزایش می دهد، چون وضعیت علم در جهان اسلام امروز تیره و تار است. به باور این نویسنده مسلمانان اگر می خواهند درسطح جهانی احترام کسب کنند باید در زمینه علم و فناوری تمرکز کنند. او همچنین درباره سازگاری بین تغییر ارزش های اجتماعی و اسلام صحبت می کند.
طبقه روشنفکر و لیبرال پاکستان عمدتا بخشی از گفتمان روشنفکرانه مذهبی این کشور نیستند. آنها دین را از منظرهای سیاسی اجتماعی می بینند اما از بحث در مورد اصلاحات مذهبی اجتناب می کنند. این غیابت، بحث را محدود به حوزه های معمولی کرده است. تعمق روی اندیشه‌های مذهبی ممکن است برای شان بیش از حد خطرناک باشد و با الهام از قاعد(جناح) روی چشم اندازی تکیه می کنند که مذهب یا ایمان را یک مساله شخصی می دانند. با این حال، چنین دیدگاه های لیبرال نفوذ محدودی بر نخبگان سیاسی و اجتماعی دارد. چندگرایش صوفی یا روحانی به هم تنیده نیز به طیف ایدئولوژیک پاکستان می افزاید، اما تنها آنهایی که زنده می مانند که موفق به ایجاد حلقه‌ای پیروان خود میان توده ها شوند.
برخی از ایدئولوژی ها ممکن است در محیط فکری باز و آزاد قادر به ادامه حیات نباشند و به ساختار سازمانی چند لایه نیاز دارند. به همین دلیل است که تقریبا تمام جنبش های مذهبی و ایدئولوژیک، دارای ساختارهای سازمانی به شمول شاخه های سیاسی، خیریه، آموزشی و حرفه‌ای اند. جنبشی هایی که دارای سازمانهای اجرایی کار آمدتراند شانس بیشتری برای زنده ماندن و رشد دارند.
اگر یک گروه رادیکال، ستیزه جو و فرقه‌گرا دارای منابع سازمانی بهتر باشد، می تواند کشور را به چالش بکشد و خودش را وفادار و نگهبان ایدئولوژی کشور اعلام کند و لازم نمی بیند که از هنجارهای دموکراتیک یا نظام کشور پیروی کند. سازمان های ضعیف در فرآیند جمع آوری منابع باقی می مانند تا قدرتمند شوند، تا سازمان های قدرت مندتر را به چالش بکشند. مبارزه بر سر منابع نه تنها فضای فکری را کاهش و فرقه گرایی را افزایش می دهد، بل فضای رقابت میان گروه ها را نیز می تواند بدتر کند.
منبع: روزنامه دان منبع: روزنامه دان

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *