در حملات مرگبار تروریستی یکسال اخیر که بیش از آماج آن شهروندان غیرنظامی/غیردولتی بودند، این سوال همیشه مطرح شده که چهکسی/گروهی پشت کشتار مردم ایستاده است؟ پس از هر حملهی تروریستی معمولاً «داعش خراسان» مسئولیت حملات را به عهده گرفته است. وزارت دفاع ملی به تازگی اعلام کرده که حملات ماهها و هفتههای اخیر تروریستی در کشور کار داعش نبوده، این حملات از سوی شبکهی حقانی سازماندهی شده و صرفاً مسئولیت آن به داعش ارجاع داده شده است. این گفتههای سخنگوی وزارت دفاع ملی چنانچه از سر ارزیابی دقیق باشد، مسایل مبهم بسیاری را روشن میکند. چنانچه سخنان تازهی سخنگوی وزارت دفاع ملی درست باشد، در آن صورت باید پرسید، چهگونه داعش شاخهی خراسان با نشر تصاویر مهاجمان انتحاریاش این حملات مرگبار به دوش گرفته است؟
مقامات دولتی حملهی خونین تروریستی به شفاخانهی نظامی سردار داوود را به «داعش» نسبت دادند، اما بعدتر برخی نهادهای سیاسی خارجی گفتند که این حمله کار طالبان بوده است. این مورد، نخستین موردی بود که باعث شک و تردیدهای بسیاری در مورد حضور داعش و توان عملیاتی این گروه برانگیخت. حکومت به رغم اینکه جزئیات تحقیقاش در مورد این حادثه را منتشر نکرد، اما برخی عوامل همکار این حادثه را در یک دادگاه نظامی محاکمه کرد. پس از آن مسئولیت حملاتی را که معمولاً نهادهای نظامییی دولتی را هدف قرار میداد، طالبان میپذیرفتند. حمله به مساجد و اماکن عمومی و کشتار مردم عادی معمولاً به داعش نسبت داده میشد. حکومت پیش از همه در دامن زدن این مسأله نقش داشت، چنانکه حمله به معترضان جنبش روشنایی در شهر کابل را نیز به داعش نسبت دادند.
وزارت دفاع ملی اما گفته است که گروهی که به نام داعش در افغانستان فعالیت میکند، «قطعاً» با داعشی که در سوریه و عراق فعال است، نسبتی ندارد. معنای این جملهی سخنگوی وزارت دفاع ملی این است که پیوند ارگانیکی میان داعش شاخهی خراسان با دولت اسلامی عراق و شام وجود ندارد. از جهتی دیگر، تا آنجا که به مسألهی داعش ربط میگیرد، حملات مکرر هوایی سبب شده است که بسیاری از رهبران آنها کشته شوند و در این زمینه میتوان به صورت قطع با سخنگوی وزارت دفاع موافق بود که این گروه دستکم قادر به انجام عملیاتهای خونین و پرتلفات و پیچیده آنهم در اماکن شهری نیست. با توجه به اینکه شبکهی حقانی بازوی عملیاتی و سازمانی نیرومندی دارد و در یکونیم دههی گذشته مرگبارترین و پیچیدهترین حملات را انجام داده، توضیح اخیر وزارت دفاع مقرون به واقع به نظر میرسد. با این حال نباید فراموش کرد که حکومت همواره به حضور داعش در کشور و دست این گروه در خون مردم اشاره کرده و به همین دلیل نیز بر بسیاری از ناکامیهایش سرپوش گذاشته است. چنانچه بپذیریم که داعش نام مستعار شبکهی حقانی در افغانستان است، دو سوال را باید از نهادهای امنیتی و حکومت بپرسیم:
یک- در «ماهها و هفتههای اخیر» شهروندان بسیاری به خون آغشته شدهاند. حملاتی که به نام داعش در مساجد، راهپیماییها، محافل سیاسی و اماکن عمومی راه افتاد، صدها کشته و زخمی به همراه داشت. دستکم در 9 حملهی تروریستی دوصد نفر جان شان را از دست دادهاند. تمامی این حملات را داعش به عهده گرفته، یا دستکم مرجعی که آن را پذیرفته، ظاهراً با نام و نشان داعش بوده است. چنانچه مجموع این حملات کار شبکهی حقانی باشد، چرا تاکنون در این زمینه حکومت توضیحی نداده است؟ سراجالدین حقانی، معاون طالبان است و حکومت به هر دری تاکنون زده است تا بتواند با این گروه آشتی کند. رییسجمهور غنی غایت حضورش در رأس هرم قدرت را «صلح» عنوان کرده است. چنین نیتی بدون شک شایستهی تحسین است، اما صلح بدون هیچ نوع تأملی در مورد جنایات این گروه و بدون دریافت هیچنوع نشانهیی از کم شدن جنایات این گروه هزینهی گزافی بر مردم و دولت تحمیل میکند. چهگونه میتوان با گروهی صلح کرد که برادر رهبر شبکهی حقانی معاون آن است و این شبکه در یک سال اخیر تمام توانش را بر کشتن مردم گذاشته است؟ تفکیک میان شبکهی حقانی و طالبان در حالی که این دو دستکم در سطح ساختار سیاسی آن به چنین تفکیکی قایل نیستند، معنایی غیر از فریب مردم ندارد.
دو-اخیراً سیدحامد گیلانی که پیش از این رییس شورای صلح تعیین شده بود، سخنانی گفت که جنجال بسیاری برانگیخت. یکی از پاسخهای که به آن گفته شد، پاسخ رییس پیشین امنیت ملی-رحمتالله نبیل-بود. او گفته است که آقای گیلانی یکی از اعضای ارشد شبکهی حقانی را با خود به کابل میآورده و در تلاش آزاد کردن «انس حقانی» بوده است. این مسأله به این شک دامن میزند که چهکسانی در داخل نظام با شبکهی حقانی ارتباط و حتا همدلی دارند؟ آیا حکومت قادر به مهار این گروه و ستاندن خون مردم از شبکهی حقانی است؟ آیا غنی حامی انتخاباتیاش را مورد بازخواست قرار خواهد داد؟