«هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب؟»

زینب پیرزاد
کارگاه رباب‌سازی عیسی قادری در گوشه‌ی شهرکهنه(شوربازار) کابل رها افتاده، جایی که بیش از دوصدسال را در خدمت هنر و شاهد تحولات عجیبی در مشتریان هنر و موسیقی بوده است. عیسی قادری در کارگاهش‌ سرگرم ساختن رباب است، آخرین سیم رباب در حال ساخت‌اش را که می‌بندد، سرش را بلند می‌کند و از استاد محمد عمر(سلطان‌رباب) یاد می‌کند و می‌گوید:«استاد خدابیامرز اگر سازهای ما نمی‌بود هیچ ساز نمی‌زد.»
این‌جا کارگاه ویرانه و کوچک رباب‌سازی عیسی قادری است؛ اتاقی به بزرگی تاریخ که در هر گوشه آن انواع سازهای به قدامت چندهزارساله را می‌بینید. او از سازندگان رباب، تنبور، دمبوره و سارنگ است که میانه عمیقی با این‌ها داشته و نسبت سازها و خودش را نسبت فرزند و پدر می‌داند و ده روز یا بیشتر از آن را پدرانه در خدمت یک ساز سپری کرده و با خون دل می‌سازد.
عیسی قادری مدعی است که از رباب‌سازان قدیم کابل که می‌توان از سید قریب و استاد واصل نام‌برد، فقط خاندان «قادری» در شهرکهنه کابل به این شغل ادامه داده‌‌ و نگذاشته‌اند که شغل پدری‌شان نابود شود: «هرچند او بازار و احترام قدیم نمانده؛ اما این شغل را تا هستیم در خانواده قادری ادامه می‌دهیم.»
او در مورد روزگار گذشته‌اش می‌گوید که استاد امانی و زمان، تنبور می‌نواختند و استاد محمد عمر همیشه رباب‌های زیادی می‌گرفت و شاگرد تربیه می‌کرد. قادری از فرهنگ و محبت مردم قدیم کابل می‌گوید و شوربازار قدیمی را کوچک اما گرم و صمیمی توصیف می‌کند؛ او که یک کابلی‌زاده است از گذشته‌های منطقه‌ی شوربازار و هندو‌گذر می‌گوید: «در زمان پدرکلان و پدر که درهمین منطقه رباب و تنبور و… می‌ساختند، میامدیم و از کوچه هندوگذر که در آن زمان یک تفریح‌گاه بود برای تمام کابلی‌ها، و شیرینی‌ و جلبی می‌خریدیم.»
با آن که سازهای برقی(گیتار و هارمونیه و…) در بین جوانان، جای‌گاه چشم‌گیری در جامعه‌ی افغانستان پیدا کرده؛ اما سازهای محلی نیز علاقه‌مندان خاص خودش را دارد: «جوانان بیشتر فرمایش می‌دهند، خصوصا جوانانی که حرفه‌ای آموزش می‌بینند و خوشبختانه در این اواخر ۱۵دختر نیز رباب خریدند.» او می‌گوید که بیشتر فرمایش‌های دمبوره از بامیان و سمت شمال کشور است و رباب در تمام افغانستان خصوصا هرات و بعضی کشورهای خارجی استفاده می‌کنند: «در اروپا رباب‌ قادری مشهور است و همه می‌شناسند.»
اما ناامنی و انتحاری‌های چند سال اخیر در کابل مردم را از هنرهای که شادی می‌آفریند دور کرده: « تا دوسه سال پیش فروش خیلی خوب بود و جوانان می‌آمدند و ساز فرمایش می‌دادند؛ اما پس از انتحاری‌های زیاد، مشتری‌ها خیلی کم شده.»
موسیقی و ساخت ابزارهای آن در دهه‌ ۷۰ کاملاً از جامعه محو شد و کسی جرات نداشت در حضورعام آله‌ی موسیقی بنوازد یا بسازد. در جنگ‌های داخلی و دوره طالبان کارهای هنری با رکود مواجه شد و اکثر خوانندگان و سازندگان آله‌های موسیقی از کشور فراری شدند. در همین‌حال عیسی قادری با خانواده‌اش به کشور پاکستان مهاجر می‌شوند؛ اما یک‌لحظه کارش را متوقف نمی‌کند: «وقتی وطن آزاد شد دویده آمدیم. درحالی که زندگی بهتری در پاکستان داشتم اما آرامشی که در وطن است در هیچ‌جای دنیا نیست.»
ساز آرشه‌یی‌/کمانی است که ۹۰سانتی‌متر طول دارد و از چوب توت ساخته می‌شود. رباب از چهار قسمت کلی شکم/کاسه، سینه، دسته و سر تشکیل شده که دو کاسه/شکم‌ و‌سینه با پوست بز پوشیده شده تا طنین را از تارها به درون کاسه منتقل کند. رباب از سه‌ یا شش‌تار جفت تشکیل شده و تارهای جفتی هم‌صوت کوک می‌شوند که در قدیم این تارها زه/روده بود و حالا تار‌نایلون است. تزیین‌کاری آن با سلف و بعضی سنگ‌های قیمتی دیگر می‌شود.
قادری می‌گوید که تمام مواد خام این سازها از داخل کشور تهیه می‌شود و فقط تار و سلف آن را از لاهور یا هند وارد می‌کنیم. او افزود که رباب‌ها نظر به تزیین‌کاری شان دارای قیمت‌های متفاوت است که اگر لاجورد کاری شود تا ۱۲۰هزار افغانی قیمت دارد و اگر ساده باشد از ۸هزار افغانی قیمت‌اش شروع می‌شود.
رباب در افغانستان از قرن ۱۸میلادی به شکل ام‌روزی آن تکامل کرده و یک‌سری تغییرات در آن را به استاد محمد عمر رباب‌نواز مشهور افغانستان نسبت می‌دهند، که غلام محمد عطایی یکی از شاگردان استاد محمد عمر گفته: «در زمینه نواختن اصطلاحی است به نام «آلاب»، بدین معنی که هنوز که ریتم شروع نشده است، راگی را شکل می‌کنند و یا برایش مقدمه و پیش درآمدی قرار می‌دهند که قبل از استاد محمد عمر، کار آلاب یا شکل دادن در زمینه رباب وجود نداشت و مطرح نبود و ایشان آن را رواج بخشید.» هم‌چنان «قبل از استاد محمد عمر طرز رباب به اصطلاح خود رباب نوازها «رکب» بود و استاد با تغییراتی که بدان داده بود، «سا» را از «کر» ساخته بود. هم‌چنین سیم یا تار جلو و میانه رباب را که قبلا از روده می‌بستند، ایشان از تار نایلون بسته بود. که در گذشته هم جلو و هم میانه رباب دو تاره بود که خوب سُر(کوک) نمی‌شد، لذا در هنگام نواختن و به‌خصوص وقتی که نوازنده گرم می‌آمد، تفاوت‌هایی را نمایان می‌ساخت. از این رو استاد، دو تای آن‌ها را حذف کرده و یکی ساخت که اکنون بسیار بهتر، و صاف تر و روشن تر کوک می‌شود.
خاستگاه رباب آریانای کهن یا همان سیستان و بلوچستان و افغانستان است که بیش از یک‌هزار سال قدامت دارد و در زمان اکبرپاشاه در دامنه‌های پامیر بدخشان توسط «نتن‌خان» اختراع شده و اکنون ساز‌ملی افغانستان است.
استاد عیسی قادری فرزند جمعه‌خان یکی از رباب‌سازان مشهور کشور در سال ۱۳۳۳در کابل به دنیا آمد و از کودکی با پدرش به رباب‌سازی رو آورد که تااکنون صدها رباب و تنبور و دنبوره ساخته و بیش از چهل سال می‌شود که به این شغل مصروف است.
حالا از رباب‌سازان مشهور فقط نوه‌های قادری(محمد عیسی، عظیم و یوسف) در شوربازار کابل سازهای محلی کشور را می‌سازند.

دیدگاه‌های شما
  1. خانم پیرزاد محترم، گزارش زیبای تان محلۀ ای را به یادم آورد که دوران کودکی ام را آنجا
    گذشتانده ام. بسیار تشکر !
    به اجازۀ تان اگر آزرده نشوید، یک تصحیح املائی را یادآور می شوم:
    سلف درست نیست.
    اصلاّ باید صدف نوشته شود. صدف به اصطلاح کابلی ما همان گوش ماهی ست. اما در واقیعت
    جانور نرم‌تن‌ دریایی‌ که‌ بدنش‌ درغلاف‌ سفت‌ صدف‌ جای دارد. معروفترین آن صدف‌ مروارید است.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *