پریشان‌گویی «مخالفان طالبان»

سخنان اخیر دونالد ترمپ مبنی بر این‌که «با طالبان گفت‌وگو نمی‌کنیم» باعث اظهارات متناقضی در دستگاه سیاسی حکومت شده است. آقای ترمپ به‌دلیل کشتار بی‌رحمانه‌ی شهروندان عادی افغانستان از سوی طالبان، در جریان دیدارش با اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد، امکان گفت‌وگو با این گروه را منتفی دانسته بود. با این‌حال، روشن بود که وی امکان گفت‌وگو و مذاکره را به‌صورت کامل رد نکرده بود. پس از آن سرپرست دفتر سخن‌گوی ریاست‌جمهوری گفت که «طالبان از خط سرخ عبور کرده‌اند» و «فرصت‌های عظیمی» را از دست داده‌اند. به همین دلیل از این پس باید «صلح را در میدان جنگ جست‌وجو کرد.» اما آیا به‌واقع حکومت تصمیم گرفته است که دروازه‌ی گفت‌وگو با طالبان را ببندد؟
دو روز پیش رییس‌جمهور غنی میزبان رییس‌جمهور اندونیزیا بود، مردی که قرار است در «روند صلح» افغانستان را کمک کند. حتا سخن از احتمال میانجی‌گری آقای جوکو ویدودو زده می‌شود. در نشستی خبری به همین مناسبت، رییس‌جمهور غنی بر «گرفتن انتقام خون» شهروندان تأکید کرد و گفت که طالبان نگران از دست دادن حیثیت و اعتبار خود نیز نیستند. رییس اجرائیه‌ی حکومت نیز به سرکوب طالبان و همدستان شان تأکید کرده است. این خط‌ونشان‌کشی‌ها در حالی ادامه دارد که دفتر طالبان در قطر همچنان باز است و در کابل حکومت 700 عالم دین را گرد آورد تا در مورد صلح با طالبان مشورت بدهند و همکاری کنند.
در حالی‌که مقامات حکومتی از بستن درهای گفت‌وگو با طالبان خبر می‌دهند و از جهتی بر ضرورت تأمین ثبات تأکید می‌ورزند و به این گروه نسبت به از دست رفتن آبرو و اعتبارشان هشدار می‌دهند، طالبان در پاسخ با موضع محکمی که گرفتند، نشان دادند که بیش از آن‌ها تکلیف‌شان با آینده‌ی‌شان مشخص‌تر است و چشم‌انداز روشنی در مورد اهداف سیاسی خود دارند. طالبان از سخنان رییس‌جمهور امریکا نتیجه‌ گرفته‌اند که این کشور به‌دنبال «اشغال» افغانستان است و اختیار «اصلی» صلح در دست امریکا است. طالبان بر تشدید جنگ با صریح‌ترین زبان ممکن و بی‌آن‌که در پناه عبارات دوپهلو پنهان شوند، خبر داده‌اند. در عمل نیز نشان داده‌اند به چیزی که می‌گویند باور دارند و برای رسیدن به اهداف‌شان تاکنون حتا از گرفتن جان شهروندان عادی دریغ نورزیده‌اند. آن‌ها سال‌هاست مکاتب را می‌سوزانند، در برابر توسعه ایستاده‌اند و مردم را می‌کشند، اما به‌رغم آن، «رجال سیاسی» کابل همواره از طالبان خواسته‌اند که اسلحه را بر زمین بگذارند و فرصت‌های زندگی را از دست ندهند و حتا آن‌ها را تا سطح «برادر ناراضی» و «مخالف سیاسی» تقلیل داده‌اند. این عذر و تمناها در تمام این سال‌ها با خون و وحشت و ستیزه‌جویی پاسخ داده شده است.
رفتار سهل‌گیرانه با طالبان و هشدارهای از سر دل‌سوزی واقعیت عملی طرز مواجهه‌ی مقامات حکومت را در برابر طالبان شکل می‌دهد، گرچند که در حد حرف، گاهی این مقامات زبان تندتری برای محکوم کردن جنایات طالبان انتخاب می‌کنند. مسأله‌ی اصلی به‌نظر می‌رسد این است که نه اراده‌ی چندانی برای برخورد با طالبان وجود دارد و نه برنامه‌یی برای برچیدن بساط آن‌ها و تأمین ثبات وجود دارد. این مسأله خودش را در مواضع ریاست‌جمهوری در برابر رفتار وحشیانه‌ی طالبان آشکار می‌سازد.

دیدگاه‌های شما
  1. جناب شان من ازشما سوال دارم که فرق بین عطا چور طالب داعیش مفسدین داخل نظام مانند محقق خلیلی سیاف مسعود ډبل وجود دارد وبا خبر اګر دارد کدام اند اګر نه دارد محکوم کردن یک جانب دردی را دوا نه می کنند

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *