Abdullah Watandar

زندگی های قارونی، مدافعان بی مزد

من به کسانی که در افغانستان زندگی می کنند، و با نام واقعی شان می نویسند، و بی باکانه هم می نویسند احترام بسیار دارم. در کشوری که هر مامور کوچک دولت برای خودش حاکمیتی دارد، و می تواند کام آدم را هزارگونه تلخ کند، نوشتن و نقد کردن می تواند خیلی خطرناک باشد. نوشتن با نام مستعار اما داستان دیگری دارد.

به نظر من کسی که می خواهد بنویسد، و نوشته اش هم در مورد افراد است قبل از همه باید برای خودش جواب سوالی را بدهد. سوال هم این است که آیا حاضر است، پای آنچه می خواهد بنویسد استاد شود یا نه. اگر چنین آدمی با خودش به این نتیجه می رسد که آمادگی استادن پای نوشته هایش را ندارد، لازم نیست موضوعی را انتخاب کند که نوشتن در موردش، می تواند آرامشش را به هم بزند. این بودن دوگانه، چیز خیلی مفیدی نیست، و نمی تواند بر نگاه و شخصیت آدم بی تاثیر باشد. البته کسی که حرف خیلی جدی برای گفتن دارد ولی امکان گفتن ندارد، حسابش جدا است، اما واقعا، مستعار نویسان افغانی چه حرف جدی برای گفتن دارند که نیاز به تاریکی نام مستعار داشته باشند؟

از این طرف هم یک چیز نگران کننده است، و آن، حساسیت ما مدافعان روشنفکر است که قدرت تحمل یکی دو نوشته در مورد اشخاص محبوب مان را از ما گرفته است، آن هم اشخاصی که تا حدودی زیادی از گزند روزگار در امان اند، زندگی های قارونی دارند، و تنها یک تکه فرشی که در راهروی یکی از قصرهای شان می اندازند و با بوت بر آن قدم می زنند، برابر با کل دارایی یک مسعتار نویس بیچاره است. واضح است که درست کردن چنان زندگی ها، مخصوصا در کشور فقیری مثل افغانستان و آن هم در طول زندگی فقط یک فرد، بدون پرداختن به شیوه های ویژهِ زورمندان کشورهای جهان سومی، ممکن نیست.

حالا، اگر یک کسی به هر دلیلی می آید و با نام مستعار در مورد صاحبان چنان زندگی های هوشپرک کننده و سوال بر انگیز، چیزی می نویسد، چه مشکل جدی در کار ملت می افتد؟ چرا نمی گذاریم که صاحبان آن زندگی های مشکوک، خود جواب مستعار نویسان ترسیده و شاید درد دیده را بدهند؟ باور کنید، آن زندگی ها پابرجاتر از آن هستند که نیاز به سینه سپر کردن های بی مزد ما داشته باشند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *