میراث فرخنده
موضعگیری خانوادهی شهید فرخنده، موضعگیری خانوادهی اوست، نه چیزی بیشتر و نه کمتر. برادر شهید فرخنده هم حق دارد هر طور که قضایا را میبیند، قضاوت کند و هر قسم که درکش اجازه میدهد، جهان و جهانیان را ببیند. اما موضعگیریهای برادر و پدر فرخندهی شهید ربطی به حماسهی تراژدیک فرخنده ندارد. عنایت مردم افغانستان به فرخنده و وابستگی عمیق عاطفی شهروندان این سرزمین به این شهید جوانمرگ، یک مسئلهی خانوادگی نیست. مهر مردم به شهید فرخنده را نمیتوان به برادر یا پدر او تعمیم داد. همین یک مسئلهی بسیار ساده را باید همه متوجه باشند. برادر شهید فرخنده نمیتواند به مردم امر کند که چطور فکر کنند. مردم با همان دقت و ظرافتی که تراژدی مرگ فرخنده را دیدند و هیچ دروغ و تهمتی هم نتوانست چشمان بینای مردم را دچار خطا و خیانت کند، با همان دقت نیز موضعگیریهای دیگران در مورد این حادسهی غمانگیز را دیدهاند. شیخ شیادی که به نام خدا فتوای مرگ فرخندهی جوانمرگ را امضا کرد و به کمک آیات نور و رحمت، از اوباشان و قاتلان او دفاع کرد، حالا میخواهد که با توصیه و تأکید پدر فرخنده، روی سیاه خود را سفید کند و چهرهی پلید خود را پاک کند. البته برای این شیخ شیاد راه بهتری برای رهایی از این عذاب وجدان وجود داشت. او هم میتوانست صاف و ساده به مردم مراجعه کند و بگوید که مردم مرا بببخشید، اشتباه کردم. به همین سادگی، به همین راحتی. اما این شیخ شیاد باز هم از روشهای شیطانی خود بهره میجوید و برای نجات آبروی ریختهشدهی خود، از خانوادهی فرخنده بهره میجوید.
خانوادهی شهید فرخنده قعطا میتواند که از سر تقصیرات این شیخ شیاد بگذرد و او را ببخشد. اما باز هم یک مسئلهی ساده را نباید از نظر دور داشت. بخشش خانوادهی فرخنده ربطی به بخشش و مجازات مردم ندارد. مردم شیادیها و شیطانصفتیها را بهسادگی نخواهند بخشید.