Sakhidad Hatif

باور تان نمی‌شود، ولی رفیق من سیدعیسی الحسینی المزاری در کابل مراسم شکرگزاری به خاطر سلامتی امام خامنه‌یی برگزار کرد. در وبسایت خود گفته که افغان‌ها حاضر اند جان خود را برای سلامتی خامنه‌یی بدهند. این درست است و جای مناقشه ندارد. خود من حاضرم برای آن کاکا بمیرم. ولی چه سود که ما جان خود را بدهیم؟ سلامت ایشان یک طبیب خوب کار دارد. نمی‌شود که پروستات آقا در تهران هی باد کند و ما در افغانستان گله گله خطاب به ایشان فوت کنیم و امیدوار هم باشیم که ایشان خوب شود. یک کمی منطق.

در ضمن، گاهی از هر دو طرف ضرر می‌کنیم. گفتیم «خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار! از عمر ما بکاهو! بر عمر وی بیفزا!». نتیجه این شد که خدا از عمر ما بکاهود، ولی نامرد آن را بر عمر وی هم نیفزود. هم او مُرد و هم عمر ما کوتاه شد.

من می‌گوییم بهتر است چشم مان را از پروستات آقا بر نداریم. پروستات خیلی ناکس است. همین که چشم‌ات را برداری که ببینی ساعت چند قبل از میلاد است، خلوفت نفس آقا را کشیده. می‌گویم نوبت کنیم. اصلا یک سازمان فداییان بسازیم بنام «فداییان آن رهبر تابان» یا «فارت». وظیفه‌ی سازمان فارت این باشد که نگذارد در زیر هیچ شرایطی آقا بمیرد. بگذاریم نامردنی‌ها دو تا شوند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *