هموطنان عزیز، پوزشم را بپذیرید
در هر مکتب و آیینی ارزشهای انسانی چون عفو و گذشت توصیه گردیده؛ اما عفو و گذشت در برابر اظهار ندامت قلبی. اینکه قلبا از آنچه اتفاق افتاد در صفحهی فیسبوکم، عذرخواهی نمودم؛ اما مورد پزیرش همگانی قرار نگرفت، نکتهای است که قلب داغدار در سوگ انسانیت و وجدان مجروح مرا سخت میآزارد. عدهای از شما عزیزان و فرهیختگان حقیقت را آنگونهای که هست، خوب درک کردهاید و من هم بیش از این نمیتوانم ساکت بمانم و پنهان کنم. اینک در میان سیلی از واژههای خلاف اخلاقی وارد شده، در جعبهی پیام صفحهام و در میان توفان آزردگی دلهای زخمبرداشته از حادثهی غمبار شاه دوشمشیره، نه برای کسب محبوبیت و خودنمایی، بلکه برای آرامش وجدان خودم و ابراز انزجار از اعمال وحشیانه و غیرانسانی در برابر انسانهای بیدفاع و برای حمایت از حق و حقیقت و ترویج فرهنگ پوزشخواهی از اشتباهات انجامشده و گذشت دیگران در برایر آن، با صراحت، اما با کمال تأسف میگویم، بلی، آن دو جمله را پای یکی از نوشتههای پستشده در مورد اینکه زنی به جرم آتشزدن قرآن آتش زده شد، خودم نوشته بودم. اما بعدا متوجه شدم که چقدر احساسی عمل نموده بودم. همگان قرآن کلام خدا را دوست میداریم؛ اما انسانیت و احترام به کرامت انسانی را نیز بر اساس آموزههای همین کتاب مقدس ارج باید گذاشت. نوشتهای که پای آن کامنت نوشته بودم، ابعاد فجیع این حادثهی غیرانسانی را بازگو نمیکرد؛ اما همین که در تصاویر منتشرشدهی دیگر به عمق فاجعه پی بردم، همراه با همهی هموطنان داغدار، سوگمندانه از ستم جاهلانهای که بر معصومیت بانوی بیگناه هموطنم روا داشته شد، خون گریستم و متأم شدم و این زمانی بود که آماج خشم شما عزیزان قرار گرفته بودم و برای رهایی از هجوم فحشها و ناسزاهای واردشده، ناگزیر خواستم به گونهای این عمل را توجیه کنم و آن را به سکرترم نسبت دهم. حقیقت این است که بلی، من خودم نگارندهی این کامنت بودم؛ اما احساسی عمل نموده بودم. از عمق فاجعهی بارآمده بیاطلاع بودم. حال یکبار دیگر مراتب پوزش قلبیام را به حضور آنعده از دوستانی که از من رنجیدهاند، ابراز میکنم و امیدوارم این نوشتهها را نیز به گونهی دیگر تعبیر نفرمایند. از خداوند میطلبم اگر در قلم و گفتارم حرکتی غیرانسانی و اسلامی بوده، مرا هدایت کند و ببخشاید و از مردم عزیزم میخواهم قلب مجروح از زخم عمیقی که جراحتهای فرخنده بر آن وارد ساخته را با مرهم گذشت تسکین دهند.