حمید فرهادی
پروسه صلح افغانستان به نقطهی باریک و حساس آن رسیده است؛ تنها یک قدم مانده تا جنگ طولانی افغانستان پایان بیابد. و یا هم تروریسم و دهشتافکنی، وارد فاز جدید و مرحلهی متفاوتتر شود. کمتر از یک هفته به برگزاری مهمترین نشست صلح افغانستان در استانبول ترکیه مانده و هردو گزینه کماکان روی میز است. پروسه صلح پس از طینمودن یک مسیر طولانی و ناهموار، تا برگزاری نشست مهم استانبول رسیده و انتظار میرود که طرفهای درگیر، از این فرصت به راحتی نگذرند. ضمن اینکه جنگ کماکان یک گزینهی جدی است. پس از آنکه جو بایدن و ناتو از پایان مأموریت نیروهایشان در افغانستان خبر دادند، احتمال اینکه طالبان با پشتپازدن به نشست صلح، به تحرکاتشان در شهرها و اطراف شدت ببخشند، همچنان پابرجاست. با نزدیکشدن به زمان خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان، پروسه صلح با موانع و چالشهای جدی روبهرو است که گذشتن از آنها، به راحتی میسر و ممکن نیست. همزمان با این، سناریوی یک جنگ تازه با پوشش جدید محتمل است که ممکن است منجر به دگرگونی شرایط و اوضاع جاری در افغانستان شود.
اولین مانع برای رسیدن به توافق صلح، حکومت کنونی به رهبری اشرف غنی است. گروه طالبان مشروعیت حکومت اشرف غنی را نمیپذیرند و او را ناتوان برای اداره مملکت میخوانند. آنان دوره جدید حکومت غنی را برخواسته از یک انتخابات شفاف نه، بلکه تمدید سفارشی میخوانند و معتقدند که وی از کلیت مردم افغانستان نمایندگی نمیتواند. مسلم است که رسیدن به توافق صلح، از هردو طرف بهویژه آقای غنی قربانی میخواهد و این قربانی چیزی کمتر از کنارهگیری از قدرت نخواهد بود. اما اشرف غنی و نزدیکان او، هرگونه توافقی را که منجر به کنارهگیری آنان از قدرت شود نپذیرفتنی خواندهاند و معتقدند که صلحی به غیر از انتخابات، به معنای فروپاشی نظام است.
گزینهی غنی برای صلح، برگزاری انتخابات زودهنگام است، اما مسلما طالبان چنین خواستی را تحت هیچ شرایطی نمیپذیرند و آنان میخواهند توافقشان با دولت افغانستان با تغییرات گسترده در سطح رهبری نظام و دستگاه دیپلماسی و سیاسی همراه باشد. آنان نمیخواهند پیوستنشان به پروسه صلح، شبیه توافق حکمتیار با دولت، یک اتفاق عادی تلقی شود. بااینحال، هیچگونه توافقی ممکن نخواهد بود، مگر آقای غنی حاضر شود به جمع دیگر نیروهای سیاسی داخلی بپیوندد و بقای حکومتش را به لقای صلح ببخشد، در غیر آن، در میان اعضای هیأت مذاکرهکننده «جمهوریت» پراکندگی و چندپارچگی بهوجود خواهد آمد و این، فصل تازهای از کشمکشها و تنشها را در درون نظام دامن خواهد زد.
روایت فتح و پیروزی طالبان، دومین مانع عمده پروسه صلح خوانده میشود. طالبان سال گذشته در مراسم امضای توافقنامه با امریکا، پرچمهایشان را به نشانهی «فتح» و «پیروزی» بلند میکردند و آنان هنوز معتقدند که در جنگ افغانستان پیروز شدهاند. چندی پیش، عباس استانکزی عضو هیأت رهبری گروه طالبان در مسکو خطاب به نمایندگان دولت افغانستان میگفت که «صدای صلحخواهی خیلی دیر بلند شده است.» وی میگفت که بیستسال پیش چرا صدای صلحخواهی بلند نشد که اکنون میشود. وی بهصورت تلویحی اشاره به آن داشت که طالبان اکنون قدرت یافته و سازمانیافتهتر شدهاند و به نحوی در جنگ افغانستان به پیروزی رسیده است و نمایندگان دولت از جایگاه ضعیف، ندای صلحخواهی بلند میکنند.
پیش از این، طالبان برای پیشرفت مذاکرات صلح، مطالبات بزرگ از جمله رهایی پنجهزار زندانیشان از زندانهای افغانستان در یک نوبت و رهایی هفتهزار زندانی باقیمانده در نوبت دیگر، حذف نام اعضای این گروه از لیست سیاه سازمان ملل و روی کار آمدن یک نظام اسلامی (مطابق تعریف آنان) را با امریکاییها و طرفهای افغانی مطرح کردهاند. اما در مقابل، به جز رهایی یک هزار زندانی نیروهای امنیتی افغانستان، به هیچ یکی از تعهداتشان عمل نکردند. طالبان برخلاف تعهد به کاهش خشونتها، ترورهای هدفمند را در شهرها و مناطق دوردست راهاندازی کردند. حملات به پاسگاههای نیروهای امنیتی شدت یافت و حملات انفجاری و انتحاری کماکان ادامه مییابد. طالبان همچنان به تعهدشان مبنی بر قطع همکاری با شبکههای تروریستی عمل نکردند و در مناطق تحت ادارهی این گروه، محکمه صحرایی برگزار میشود. آخرین مورد، اعضای وابسته به این گروه، یک زن را در حضور دهها تن در ولسوالی اوبه ولایت هرات، دره زده و شکنجه کردند.
این موارد، موانع جدی بر سر راه موفقیت مذاکرات صلح است. رسیدن به یک صلح پایدار و همهشمول، نیازمند انعطاف و از خودگذری است، اما ادبیات گروه طالبان در برابر طرفهای داخلی، ادبیات تهدید و تکفیر است. آنان افرادی را که تحت رهبری این نظام کار میکنند در اعلامیههای شان «جاسوس»، «مزدور»، «خائین» و… میخوانند. در حالیکه قرار است آنها در صورت توافق صلح دوباره با همین افراد زیر یک چتر کار کنند. بااینحال، با چنین نگرشی که طالبان دارند، رسیدن به یک صلح معنادار، چیزی فراتر از یک خوشبینی واهی نمیتواند تلقی شود.
جنگ با تَنپوش جدید
در صورت شکست کامل مذاکرات صلح با طالبان، گزینهی دیگر، ادامه جنگ است، اما جنگی بعد از خروج نیروهای امریکایی، متفاوتتر از جنگ فعلی خواهد بود. طالبان برای تسلط کامل افغانستان خواهند جنگید. در مقابل، راه برای دیگر قدرتهای منطقهای باز خواهد شد تا بخت خود را در خاک افغانستان آزمایش کنند. بخت اول بعد از خروج نیروهای نظامی امریکا از افغانستان، چین خواهد بود. هفتهی گذشته روزنامهی «ساوث چاینا مورنینگ پست چین» در گزارشی نوشت که ممکن است پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، چین به این کشور «نیروهای صلح» بفرستد. این روزنامه سه روز پس از اعلام خروج نیروهای امریکایی توسط جو بایدن، نوشت که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، نه تنها ثبات و امنیت این کشور را تهدید میکند بلکه ممکن است دامنه تهدیدها به «سینکیانگ» نیز برسد و فعالیت و تلاشهای ضد تروریسم، دولت این کشور را هم مختل کند.
به باور تحلیلگران چینی اگر پس از خروج نیروهای امریکایی، تهدید امنیتی متوجه کشورهای جنوب آسیا شود، چین نیروهای صلح را به افغانستان خواهد فرستاد. «سون چی» از تحلیلگران روابط بینالملل دانشگاه شانگهای به این روزنامه گفته است که نیروهای امنیتی افغانستان، توانایی تأمین امنیت این کشور را ندارند و ممکن در آیندهی نزدیک افغانستان دچار یک هرجومرج شود و جرایم مرزی، قاچاق مواد مخدر و قاچاق سلاح در این کشور گسترش یابد. اگر وضعیت امنیتی، تهدیدی ایجاد کند، ممکن است که چین نیروهای نظامی صلح را به همراه کمکهای بشردوستانه زیر شرایط منشور سازمان ملل متحد به منطقه اعزام کند تا از امنیت و منافع مردم چین، اطمینان حاصل کند.
این خبر شاید به نظر واقعبینانه به نظر نرسد، اما اگر تحرک گروه طالبان شدت پیدا کند، افغانستان چارهای جز یافتن یک همپیمان دیگر برای دفع حملات و تهدیدات ندارد. چه فرصتی بهتری از این برای چین که حضور بیستساله رقیب دیرینه (امریکا) را در افغانستان زیر سوال ببرد. این در واقع، یک فرصت طلایی و یک حرکت راهبردی و درازمدت برای چین است که میخواهد در آینده، قدرت سیاسی و نظامی جهانی را از امریکا سلب کند.
کشورهای ایران و هند نیز از دیگر علاقمندان حضور نظامی در افغانستان اند. چندی پیش، جواد ظریف وزیر خارجه ایران گفت که اگر افغانستان علاقهمند باشد، میتواند بهخاطر مبارزه با هراسافکنی روی ایران و لشکر فاطمیون حساب باز کند. هند نیز بهخاطر جلوگیری از نفوذ بیشتر پاکستان در افغانستان و تهدیدات احتمالی بر منافع هند، ممکن است برای تجهیز و تقویت نیروهای امنیتی افغانستان، نیرو و ابزار جنگی کمکی بفرستد. همچنان، روسیه نیز بدش نمیآید بهخاطر ثبات و امنیت در آسیای میانه و ادامه رقابت دیرینه با امریکا، بار دیگر با قضایای افغانستان مستقیم دخیل شود.
بااینحال، افغانستان بار دیگر مورد هجوم کشورهای منطقه و جهان قرار خواهد گرفت و جنگ در شهرها و مناطق دوردست شدت خواهد یافت. در حال حاضر، گزینهی مناسب، نشست استانبول و توافق بر سر یک حکومت فراگیر و همهشمول است. نیروهای سیاسی افغانستان برای مذاکره با طالبان آمادگی دارند. شورای مصالحهی ملی با طرفهای داخلی و بیرونی در حال رأیزنی است که بتواند حمایت عمومی را از پروسه صلح جلب کند تا از هرگونه سناریوی جنگی احتمالی جلوگیری شود. در عینحال، شماری از فرماندهان جهادی در روزهای اخیر سرگرم نمایش قدرت اند. ذلفقار امید، رهبر حزب کار و توسعه روزهای قبل با انتشار عکسهایی از افراد مسلح، از آمادگی برای دفع حملات و تهدیدات خبر داد. احمد مسعود، فرزند احمدشاه مسعود قهرمان ملی افغانستان نیز روز قبل در مصاحبه با طلوعنیوز، از آمادگی برای شکلدهی «مقاومت دوم» سخن گفت. اسماعیل خان، رهبر جهادی در حوزه غرب با شماری از افراد وابستهاش، مانور مسلحانه اجرا و به دفاع از نظام صحبت نمود. البته، در مناطق دوردست نیز فرماندهان محلی افراد مسلح دارند و خیزشهای مردمی کماکان بازوی توانای دولت در مقابله با گروه طالبان بودهاند. اشرف غنی، چند روز پیش گفت که با خروج نیروهای خارجی، مردم در کنار ۳۰۰ هزار نیروی امنیتیشان مقاومت خواهند کرد.
با همهی این احتمالات و سناریوها، افغانستان به دهه ۹۰ بازخواهد گشت و وقوع یک جنگ داخلی دیگر بسیار محتمل است. از یک طرف طالبان به درگیریها ادامه خواهند داد. در سوی دیگر، فرماندهان جهادی به یارگیری و مسلحسازی افراد رو خواهند آورد و فرماندهان محلی در اطراف و مناطق دوردست، حاکمیت را در دست خواهند گرفت و کشورهای منطقه و همجوار افغانستان، با ملیشهسازی و حمایت از چهرههای وابسته، نقششان را در قضایای افغانستان کماکان حفظ خواهند کرد. گزینهی ایدهآل اما، گذشتن از مطالبات یکطرفه و توافق روی یک نظام سیاسی واحد و همهشمول است. هم طالبان و هم رهبران حکومت افغانستان میدانند که با سماجت و خودسری پروسه صلح به نتیجه نمیرسد و در به نتیجهنرسیدن پروسه صلح نیز، هیچ طرف نمیتواند نسخه معقول و مناسب خوش را در این کشور پیاده کند، الا اینکه افغانستان به یک جنگ خانمانسوز دیگر کشیده شود که در آن تر و خشک خواهد سوخت.