نویسنده: نیکیتا اندرویچ- کارشناس مرکز مطالعات افغانستانِ امروز (ЦИСА)
منبع: مرکز نشر تحقیق و تحلیل دیدگاههای تاریخی
مهدی زرتشت
آخرین مرحله از سیاستهای روسیه در افغانستان، همزمان است با دخالت ایالات متحدهی امریکا در جنگ این کشور. کمکهای نظامی نیروهای بینالمللی (ناتو) تحت فرماندهی امریکا به روسیه این اجازه را داده است که به هدف جلوگیری از تهدید افراطگرایان مذهبی، با جمهوریهای آسیای مرکزی، به ایجاد یک پایگاه محافظتی در مناطق مرزی افغانستان دست بزند. همزمان با حضور رسمی امریکا و ناتو در افغانستان، مسکو لاجرم برای از سرگیری روابط دوستانه با کابل و میکانیزم تأثیرات آن بر سیاست خارجی افغانستان، وارد کار شد. در جریان این یکدههی اخیر، قبل از اخذ موضع روسیه، وضعیت در افغانستان پیچیدهتر شد.
روابط روسیه و افغانستان، تاریخ درازی دارد. در قرن بیستم، اتحاد جماهیر شوری موفق شد به یکی از شرکای خارجی مهم افغانستان تبدیل شود.(1) با وجود این، اما در 1990 موضع روسیه در این راستا ضعیف شد. سقوط رژیم سوسیالیستی دکتر نجیبالله و در نتیجه، تصرف کابل از سوی مجاهدین، باعث شد تا روسیه سیاست خود را در قبال افغانستان تغییر دهد. سقوط کابل در حالی اتفاق افتاد که روسیه کمکهای مواد غذایی و مواد سوختی و همینطور حمایتهای خود را از کمونیستهای افغانستان، قطع کرد و موضع تازهای را با مخالفان مسلح از سر گرفت.(2)
تقویت همکاریها با مقامهای جدید از بدتر شدن وضعیت سیاسی-نظامی در کشور، شکافها و آغاز جنگهای داخلی، جلوگیری نتوانست. تا اینکه در آگست 1992 سفارت روسیه در کابل مجبور به ترک و تخلیه شد. [اما] روابط دیپلماتیک مسکو با رژیم برهانالدین ربانی از طریق کنسولگری روسیه در مزار شریف تا زمان بسته شدن آن در سال 1997 در نتیجهی حملهی طالبان، ادامه یافت.(3) با این حال، روسیه یکی از حامیان اصلی «ائتلاف شمال» که از مخالفان قوی طالبان بود، باقی ماند و تهدیدها علیه امنیت ملی خود را مورد بازبینی قرار داد.
مرحلهی جدیدی از سیاست روسیه در افغانستان- به معنای آنچه که در نشریات علمی بازتاب یافته- همزمان با دخالت نظامی امریکا در جنگ افغانستان است. پس از حملات یازدهم سپتامبر در سال 2001، مسکو از سیاست ضدطالبانی ایالات متحدهی امریکا و تشکیل نیروی کمک بینالمللی امنیت (آیساف) از دخالت امریکا در افغانستان حمایت کرد. پس از آن، روسیه با ایالات متحده بر ادامهی عملیات نظامی علیه طالبان، از جمله ترانزیت نظامیان امریکایی، همکاریهای اطلاعاتی ضدتروریسم و سایر همکاریهای سیاسی، موافقت کرد.(4)
علاوه بر این، روسیه از تلاشهای امریکا برای ایجاد ثبات و امنیت در این کشور حمایت کرده است و همینطور از دخالت امریکا در کنفرانس بن که در دسامبر 2001 برگزار شد و با ایجاد دولت مؤقت، پایه و اساس یک نظام سیاسی جدید را بنا نهاد. در آن زمان، نمایندگان اتحاد شمال با اشاره به نقش خودشان در مقابلهی نظامی با طالبان، دعوای تصاحب قدرت بیشتر را داشتند. در گیرودار این جنجال، ربانی، رهبر «ائتلاف شمال» حتا در نظر داشت که با جلوگیری از حمایت متحدان خود، این کنفرانس را لغو کند. با این حال، او تحت فشار روسیه و تحت تأثیر کمکهای قابل توجه روسیه به «ائتلاف شمال» در 1990، ناگزیر با تشکیل دولت موقت در حضور نمایندگان گروههای دیگر، موافقت کرد.(5) جمهوری اسلامی افغانستان (ИРА) با میانجیگریهای روسیه قادر شد بهسرعت دولت جدید را اعلام کند.
همبستگی با ایالات متحدهی امریکا در آغاز جنگ افغانستان، به روسیه اجازه داده است که برای جلوگیری از تهدیدهای افراطگرایان دینی، ایجاد یک پایگاه را در نقاط مرزی جمهوریهای سابق شوروی آسیای مرکزی، در دستور کار خود قرار دهد. به یاد بیاوریم، طالبان در سناریوی جداییطلبان چچن در سال 2000 بهطور فعالانه با روسیه در حالت جنگ قرار داشت.(6) حمایت آنها از فعالیت سربازان چچن، بهطور قابل ملاحظه موجب بیثباتی در مناطق اتحاد شوروی شد. با این حال، با گذشت زمان، در این راستا روسیه به هدف برآوردن نیازهای فوری، وظایف پیچیدهتری را در فرایند سیاسی و اقتصادی افغانستان روی دست گرفت. میتوان سه جنبهی اصلی منافع روسیه را در افغانستان برشمرد(7):
سیاست؛ ایجاد یک میکانیزم برای تأثیرگذاری در سیاست خارجی افغانستان، حفظ تعادل منطقهای و بیطرفی سیاسی افغانستان.
اقتصاد؛ تجارت بینالمللی، پروژههای ترانزیتی و دسترسی به روشنبینی بازار.
امنیت؛ تهدیدهای تروریستی و قاچاق مواد مخدر.