۲۱ سال پیش، پیش از آنکه طالبان به سکوی القاعده برای آغاز حملات غمانگیز ۱۱ سپتامبر از خاک افغانستان تبدیل شود، این کشور سرزمینی بدون مالک بود. دهها شبکه تروریستی و جنایتکاران سازمانیافته منطقهای و فراملی آزادانه در آن گشتوگذار میکردند و عمدتا دست به کشتار افغانهای بیبضاعت میزدند و خطر امنیتی بزرگی بودند برای ایالات متحده، همسایگان افغانستان و جهان.
تحت رژیم طالبان قبل از ۱۱ سپتامبر، آپارتاید جنسیتی غالب شد، نهادهای دولتی فروپاشیدند، فرار مغزها به اوج رسید، مشاغل از بین رفتند و آوارگی به یک اتفاق روزمره تبدیل شد، چرا که غیرنظامیان سعی داشتند تا جای ممکن از آزار و اذیت و قتلهای فراقانونی فرار کنند. مواد مخدر، که انگیزه جنایات سازمانیافته بود و منبع تأمین مالی تروریسم و ظلم طالبان، تنها صادرات افغانستان شده بود. ملا عمر، رهبر ارشد طالبان زمانی توجیه کرد که این «هدیهای از طرف امارت اسلامی برای کشتن کفار در همه جای جهان است.»
این وضعیت نابهسامان پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر علیه ایالات متحده پایان یافت. جهان با اکثریت قاطع از مداخله نظامی ایالات متحده برای کمک به مردم افغانستان برای رهایی کشورشان از تروریسم، افراطگرایی و مواد مخدر حمایت کرد؛ مواردی که مستقیما صلح بینالمللی را تضعیف کرده بودند. به لطف کمکهای بینالمللی، در دودهه بعد، افغانستان از سرزمینی بدون مالک که امنیت بینالمللی را تهدید میکرد، به یک دموکراسی شکوفا تبدیل شد که در آن میلیونها دختر به مکتب بازگشتند، نرخ مرگومیر کاهش یافت، امید به زندگی افزایش یافت، اقتصاد رونق گرفت، ظرفیت نهادهای دولتی برای ارائه خدمات عمومی ارتقا یافت و نیروهای امنیتی افغانستان مسئولیت دفاع از افغانستان در برابر تهدیدهای خارجی، از جمله طالبان و گروههای تروریستی وابسته به آن را از نیروهای بینالمللی گرفتند.
با وجود این دستآوردهای رو به رشد، طالبان برای بیثبات کردن افغانستان و معکوس کردن دستآوردهای آن در پاکستان برای خود پناهگاهی یافت و تجدید نیرو کرد. برای پایان دادن به این مداخله، دولت جمهوری اسلامی افغانستان بارها با طالبان و حامی آنها در دولت [پاکستان] تماس گرفت تا در مذاکرات صلح برای پایان دادن به درگیری شرکت کنند. اما پاکستان با مشاهده تعهد تزلزلناپذیر دولتهای ایالات متحده به نهادینهسازی دموکراسی و دستیابی به صلح پایدار در افغانستان، به حمایت از کارزار مخرب ترور طالبان ادامه داد.
طالبان همچنین توانستند رهبری منتخب افغانستان را دور بزنند و مستقیما با دولت ترمپ و بایدن در مورد خروج نیروهای ناتو و توافق دوحه وارد مذاکره شوند. هدف از این توافق هر چیزی بود جز تسهیل روند صلحی فراگیر که بتواند راه حل سیاسی پایداری برای پایان دادن به جنگ و خروج شرافتمندانه نیروهای ایالات متحده و ناتو بیابد. در واقع، با نادیده گرفتن هرگونه تلاش مشخص برای صلح که دولت منتخب افغانستان نیز شامل آن باشد، طالبان جرأت یافتند که به پیروزی تمامعیار دست یابند.
این امر زمانی محقق شد که دولت بایدن ناگهان تصمیم گرفت نیروهای امریکایی را قبل از اجرای کامل مفاد توافقنامه دوحه از افغانستان خارج کند. این اقدام خیانتی بود به دموکراسی نوپای افغانستان و منجر به تضعیف نیروهای امنیتی آن شد که علیرغم وابستگی به نیروهای نظامی کلیدی ناتو، برای دفاع از کشورشان در برابر تجاوزهای بیگانگان سخت جنگیده بودند. ولی خیلی سریع از هم پاشیدند، زیرا طالبان تا دندان مسلح، با هدایت مستشاران نظامی و اطلاعاتی خارجی و با حمایت جنگجویان القاعده، کابل را تصرف کردند و جمهوری اسلامی را در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ با نقض فاحش منشور سازمان ملل متحد سرنگون کردند.
از آن زمان تاکنون، دستآوردهای مردم افغانستان که با مشقت بدست آمده بود، پیوسته مسیر عکس را رفته است. رسانههای بینالمللی در سطح گستردهای سالگرد سقوط اخیر افغانستان بدست طالبان را بهعنوان رویدادی غمانگیز که حاکی از بازگشت سریع این کشور به وضعیت قبل از ۱۱ سپتامبر بود، پوشش دادند. با فرار هزاران افغان تحصیلکرده بهدلیل ترس از مواجهه با آزار و اذیت تحت حاکمیت ظالمانه طالبان، این کشور شاهد مقیاس وسیعی از فرار مغزها بوده است.
جهان از به رسمیت شناختن دولت طالبان، گروهی شبهنظامی تحت تحریم سازمان ملل، خودداری کرده و ذخایر ارزی افغانستان را مسدود کرده است. بدون منابع انسانی و مالی، نهادهای دولتی افغانستان از هم متلاشی شدهاند و قادر به ارائه خدمات اولیه مانند مراقبتهای صحی، آموزش، آب پاکیزه و صحت و همچنین پیشگیری و مدیریت حوادث طبیعی به شهروندان خود نیستند.
در عین حال، طالبان زنان را از کار و دختران را از تحصیل منع کردهاند که عملا جامعه افغانستان و اقتصاد آن را از مشارکت زنان محروم کرده است. این اقدام بر توسعه صلحآمیز و پایدار افغانستان تأثیر نامطلوب مستقیم داشته است. متأسفانه، تعداد بیشتری از افغانها بهدلیل اعمال خشونتهای مستقیم و غیرمستقیم توسط طالبان در سال گذشته نسبت به سالهای قبل در جمهوری اسلامی کشته شدهاند.
برای مثال، از آگست ۲۰۲۱، میزان مرگومیر مادران، کودکان و نوزادان افغانستان به وضعیت بد قبل از سال ۲۰۰۱ بازگشته است. این نتیجهی مستقیم تخریب و غارت سیستماتیک بسیاری از مؤسسات خدمات عمومی در سطح ولایات، ولسوالیها و روستاها در ماههای پیش از تسلط طالبان بر کابل و نیز برچیدن ساختارهای کلیدی دولتی، از جمله وزارت امور زنان و کمیسیون مستقل حقوق بشر، از سوی طالبان است.
علاوه بر این، طالبان با نقض کامل قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل متحد و تعهدات آنها تحت توافق دوحه، گروههای تروریستی بزرگ منطقهای و جهانی از جمله القاعده، عامل اصلی حملات ۱۱ سپتامبر را پناه داده است. ایمن الظواهری، رهبر القاعده اندکی پس از تسلط طالبان به کابل نقل مکان کرد و پیش از کشتهشدن در حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی، به میزبانی سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، مخفیانه در این شهر زندگی میکرد.
افغانستان تحت حکومت طالبان اکنون بیشترین سهم جهان از مواد مخدر غیرقانونی از جمله تریاک، هروئین و متامفتامین را تولید میکند. درآمد حاصل از مواد مخدری که زندگی جوانان معتاد را در سراسر جهان به ویرانی کشانده، به منبع تأمین مالی رژیم سرکوبگر طالبان تبدیل شده که هر روز دست به تعقیب، ناپدید کردن اجباری و کشتار غیرقانونی شهروندان افغان میزنند. آنها اغلب اعضای سابق نیروهای امنیت ملی افغانستان و همچنین هزارهها، تاجیکها، اوزبیکها، ترکمنها و پشتونهای ملیگرا و طرفدار دموکراسی را هدف قرار میدهند.
این چالشهای روزافزون و درهم تنیدهی تروریسم، مواد مخدر، فروپاشی اقتصادی و بحران انسانی تهدیدهای بزرگی برای امنیت ایالات متحده، ثبات منطقهای و صلح بینالمللی است. تراژدی دیگری مانند تراژدی ۱۱ سپتامبر که منشاء آن افغانستان بود، واقعیتی است که به سرعت نزدیک میشود. اما اگر اعضای مسئول سازمان ملل، بهویژه ایالات متحده و متحدانش در ناتو، برای کمک به احیای روند صلح افغانستان و ایجاد راه حل سیاسی پایدار اقدام کنند، میتوانند جلوی این وقایع را بگیرند.
در نهایت، توافقنامهی صلح میان همهی افغانها از جمله طالبان، در مطابقت با قانون اساسی افغانستان، یکی از دستآوردهای مهم افغانها در بیست سال گذشته و تعهدات بینالمللی افغانستان، باید منجر به شکلگیری دولتی فراگیر شود. برای دستیابی به این هدف، تا زمان شکلگیری دولتی فراگیر در افغانستان با توانایی حفظ صلح، یک نیروی چند ملیتی، شامل نیروهای چین و هند، باید در قالب هیأت نیروی حافظ صلح سازمان ملل برای کمک به اجرای مفاد توافقنامه مستقر شوند.
این نتیجهای است که جامعه بینالمللی باید برای دستیابی به آن تلاش کند. موفقیت در انجام چنین کاری میتواند آنها را از تعهد اخلاقی مشترکشان برای پایان دادن به رنج افغانها پس از ۴۳ سال جنگ و خشونت رها کند. در عین حال، جلوی تحقق همان شرایطی که منجر به فاجعه فراموشنشدنی ۱۱ سپتامبر شد، گرفته خواهد شد. با توجه به تلاشهای ناموفق ایالات متحده و سایرین برای تعامل با طالبان، اکنون زمان آن فرا رسیده که با اتخاذ تدابیر مشخص تحت منشور سازمان ملل متحد، عزم سیاسی لازم برای تأمین صلح پایدار در افغانستان جزم شود.
محمداشرف حیدری، سفیر افغانستان در سریلانکا است و همزمان تا اگست ۲۰۲۱ بهعنوان مدیرکل برنامه محیط زیست تعاونی جنوب آسیا (SACEP) خدمت کرده است. وی معاون سفیر افغانستان در ایالات متحده و هند بوده و قبلا معاون مشاور امنیت ملی کشور نیز بوده است.