گفتوگوی روزنامهی اطلاعات روز با برنا کریمی، نامزدوزیر وزارت مخابرات
اطلاعات روز: آقای کریمی، تشکر از اینکه وقتتان را برای گفتوگو به ما دادید. بعد از آنکه از سفارت افغانستان در کانادا استعفا کردید، تا حالا مصروف چه کارها بودید؟
برنا کریمی: بسمالله الرحمن الرحیم. تشکر از شما و از اینکه زحمت کشیدید به منزل ما تشریف آوردید. بسیار محبت کردید. من قبل از آنکه در سال 2005 همکار حکومت افغانستان شوم، یک تجارت کوچک داشتم. سال 2005 همکاری با حکومت را آغاز کردم و با آغاز این همکاری، تجارت کوچکی را که از قبل سروسامان داده بودم، متأسفانه کاملاً بسته کردم؛ چون دو تربوز با یک دست گرفته نمیشوند. بعد از آنکه از حکومت، یعنی از سفارت افغانستان در کانادا که آخرین وظیفهام بود، سال گذشته استعفا کردم، برای امرار معاش خود، دوباره به تجارت رو آوردم و یک شرکت تجارتی را در شهر واشنگتن ایالات متحدهی امریکا ایجاد کردم و در این راستا توانستهام یک سلسله کارهای تجارتی را میان ایالات متحدهی امریکا و افغانستان که تا اکنون هم جریان دارد، رابط باشم. این شرکت یک شرکت مشورهدهی تجارتی بود و هست که در قسمت ایجاد روابط تجارتی میان شرکتهای امریکایی و شرکتهای افغانی کار کردیم و در عین حال، به شرکتهای بزرگ امریکایی در قسمت بازاریابی تجارتی در داخل افغانستان کمک میکردیم. البته تا حالا هم مصروف همین تجارت هستم.
اطلاعات روز: شما به عنوان نامزدوزیر وزارت مخابرات افغانستان به پارلمان افغانستان معرفی شدید، با توجه به اینکه حکومت وحدت ملی به اساس یک توافق سیاسی میان دو جناح انتخاباتی شکل گرفته و این دو جناح انتخاباتی مشخصاً تعیین میکنند که چه کسانی نامزدوزیر معرفی شوند، شما در جریان مبارزات انتخاباتی، آیا فعالیت انتخاباتی برای یکی از این دو ستاد انتخاباتی داشتید؟
در دور اول انتخابات، بلی! با یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری همکاری کردم که آنهم صبغهی شخصی و دوستانه داشت. یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، از دوستان نزدیک من بود و من صرفاً بر اساس روابط بسیار نزدیک دوستانه، در جریان مبارزات انتخاباتی، با ایشان همکاری کردم. در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، بنابر معاذیر شخصی و کاریای که داشتم، متأسفانه نتوانستم بهصورت فعال با یکی از این دو ستاد انتخاباتی همکاری کنم. ولی روابط دوستانه و بسیار نزدیک با دوستانی که در هردو ستاد انتخاباتی بودند، داشتم. در افغانستان چه که در هر کشور و هر نظامی که انتخابات برگزار میشود، معمولاً دو یا سه جناح انتخاباتی حضور دارند که متشکل از افراد اند و این افراد با همدیگر روابط تنیده دارند. سیاست هیچگاهی باعث جدایی افراد و دوستان نمیشود. من هم همیشه روابطم را با دوستانم حفظ کردهام؛ اما به شکل رسمی، با هیچ یکی از دو جناح مذکور همکاری نداشتم.
اطلاعات روز: آقای کریمی، در دور اول انتخابات ریاست جمهوری با کدام یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری همکاری داشتید؟
با آقای قیوم کرزی. من در همان مدت کوتاهی که ایشان کاندیدای ریاست جمهوری بود، رییس کمپاین انتخاباتیاش بودم که بعداً آقای کرزی بنابر معاذیر سیاسیای که داشت، با داکتر صاحب زلمی رسول یکجا شد که بعد از آن برای چند روزی با آنها هم همکار بودم. پیش از اینکه انتخابات دور اول ریاست جمهوری دایر شود، شخصاً بنابر مصروفیتهایی که داشتم، خارج رفتم. وقتی هم برگشتم، دور دوم کمپاینهای انتخاباتی ریاست جمهوری بود و من بهخاطر مصروفیتهایی که داشتم، نتوانستم به شکل رسمی با یکی از این دو جناح انتخاباتی فعالیت انتخاباتی بکنم.
اطلاعات روز: آقای کریمی، زمزمهها طوری اند که نامزدوزیر وزارت مخابرات بر اساس تقسیمات درون تیمی، مربوط به آقای محقق میشود. شما به عنوان نامزدوزیر این پست، آیا سابقهی کارهای سیاسی یا حزبی مشترک با آقای محقق داشتهاید؟ با توجه به اینکه یک زمینهی مشترک قومی هم با محقق دارید، میانهیتان با او چهگونه بوده است؟
جناب استاد محقق و جناب استاد خلیلی، هردو از بزرگان سیاست افغانستان اند که در طول سه دههی گذشته، همیشه در صحنهی سیاست و تا جایی هم در جنگهای نظامیای که در آن وقت جریان داشتند، حضور بسیار محسوس داشتند. من هیچگاهی عضویت هیچ حزبی را نداشتهام. اما از روزی که در سال 2005 به افغانستان آمدم و در حکومت کار کردم، همیشه روابط کاری بسیار خوبی همراه تمام بزرگان افغانستان داشتم. از جمله با جناب استاد محقق، استاد خلیلی و دوستان دیگر. نظرم همیشه این بود که بدون حضور در تشکیلات احزاب هم میتوان روابط حسنهی کاری ایجاد کرد. فکر میکنم یکی از دلایلی که به عنوان نامزدوزیر وزارت مخابرات انتخاب شدهام، آشناییای است که آنها از من دارند. آنها از نحوهی کار، شیوهی مدیریت و چگونگی ارتباط من با سایر بزرگان آگاه اند.
اطلاعات روز: جناب کریمی، اگر در دور دوم انتخابات برای یکی از ستادهای انتخاباتی کار نکردهاید و اگر با محقق کار حزبی نکردهاید و عضویت حزبش را ندارید، چطوری شما را به عنوان نامزدوزیر انتخاب کردند؟
در قدم اول، من یک شهروند افغانستان هستم و این حق هر شهروند افغانستان است که چه در حکومت، چه در سکتور خصوصی، در هر سطح و سویهی ممکن، باید شغلی داشته باشد. اینکه چرا من انتخاب شدم، خدمتتان عرض کنم که از سال 2005 تا 2012، در بخشهای مختلف در حکومت افغانستان کار کردهام. دو سال معاون دفتر رییس جمهور بودم. حدوداً پنج سال معین ادارهی مستقل ارگانهای محلی بودم و حدود یک سال و نیم، به حیث سفیر افغانستان در کانادا کار کردهام. پس کلاً یک چهرهی نو (ناشناخته) در سیاست افغانستان نیستم. آشناییای که از من وجود دارد، ناشی از دستآوردهای کاری من است که در طول این مدت داشتهام. مشخصاً یک سلسله کارها را در دفتر ارگانهای محلی یا دفتر رییس صاحب جمهور یا هم در سفارت افغانستان در کانادا، انجام دادهام. فکر میکنم شناختی که دوستان از من دارند و دستآوردهای کاریای که شخصاً داشتهام، باعث شده که به عنوان نامزدوزیر وزارت مخابرات معرفی شوم. و همانطوری که قبلاً گفتم، شناختی که بزرگان سیاسی از من دارند، از گذشتهی کاری، سوابق مدیریتی و حرفهای و نحوهی ارتباط من با سیاسیون و بزرگان افغانستان، دلیل دیگر انتخاب من به عنوان نامزدوزیر است.
اطلاعات روز: شما از کار کردن با دولت گفتید؛ در جریان این مدت، چه به عنوان معاون ریاست دفتر رییس جمهور، چه به عنوان معین ادارهی مستقل ارگانهای محلی و چه به عنوان سفیر افغانستان در کانادا، آیا حمایت سیاسی یک متنفذ قومی یا سیاسی را برای کار کردن در دولت با خود داشتهاید؟
مشخصاً نمیتوانم از کسی نام بگیرم که مرا حمایت کرده باشد، ولی من انسان بسیار خوشبختی هستم که دوستان بسیار زیادی دارم. من از کودکی تا به امروز، یکی از خوشبختیهایم این بوده که همیشه دوستان بسیار زیادی از هر قوم افغانستان در کنارم بوده و من در کنار آنها بودهام. یقیناً که حمایت و تشویق دوستان باعث شده که من نسبت به یک عدهی به مراتب بهتر از من، موفقتر باشم و زمینهی شناخت مرا فراهم کردهاند. من هیچگاهی ادعا ندارم که در افغانستان بهترین هستم. ممکن است میلیونها نفر دیگر بهتر از من وجود داشته باشند، ولی شاید نتوانستهاند خود را به جامعه معرفی بکنند. من معرفتی که از من وجود دارد را مدیون دوستان و روابط دوستانهای که داشتیم، میپندارم و همین باعث شده که زمینهی رشد برای من بیشتر فراهم شود.
اطلاعات روز: اگر از آخرین مورد فعالیت دولتیتان بپرسیم؛ شما سفیر افغانستان در کانادا بودید و از این مقام استعفا کردید. میخواهم بدانم که چرا استعفا کردید؟
استعفا کردن من دو دلیل داشت. دلیل اول، به محیط زندگیام در کانادا مربوط میشود. کانادا و مخصوصاً شهر اتاوا، بسیار سرد است. در عین حالی که بسیار سرد است، اتاوا شهر کوچکی است. من همیشه در شهرهای بزرگ زندگی کردم. چه زمانی که در لس آنجلس بودم و چه مدتی که در کابل زندگی میکنم. لس آنجلس و کابل هردو شهرهای بزرگی هستند. کوچکی شهر اتاوا، باعث شد که تا اندازهای افسرده شوم.
دوم، هرچند از لحاظ سهولت، زندگی آرام و مرفهای داشتم، ولی فکر میکردم که کم کم به تنبلی عادت میکنم؛ یعنی زمینهی فعالیت بسیار زیاد برای من وجود نداشت. من انسانی نیستم که بتوانم در گوشهای آرام بگیرم. من باید همیشه در تلاطم باشم. در پویش باشم. بنابر همین ملحوظات، خودم خواستم که تجربههای جدیدی را در زندگی خود داشته باشم، حتا اگر تجربههای حکومتی نباشند. بناءً خواهش کردم که کس دیگری را به جای من بگمارند و من استعفا کردم.
اطلاعات روز: آیا این به این معناست که سفارت افغانستان در کانادا کار نداشت؟
به اندازهی یک سفارت کار داشت. کار سفارت کم نیست؛ چون تمام روابط دو کشور، از طریق سفارت ایجاد میشود. کانادا با افغانستان روابط گستردهای دارد، مخصوصاً که تا آن زمان، سربازان کانادایی در افغانستان حضور داشتند. کمکهایی که کانادا به افغانستان میکند و روابط سیاسی هردو کشور، همه از طریق سفارت انجام میشوند. با تمام اینها، برای من کافی نبود. من دوست دارم که روزانه 12 تا 14 ساعت کار کنم و این کار در سفارت میسر نبود.
اطلاعات روز: از دستآوردهای دوران سفارتتان در کانادا، چند مورد را مشخصاً نام ببرید.
اولین کاری را که در سفارت روی دست گرفتم، معرفی کردن چهرهی جدید و مثبتی از افغانستان برای کاناداییها بود. متأسفانه چهرهای که از افغانستان نزد دنیای خارج وجود دارد، همیشه جنگ، همیشه طالبان و همیشه تروریزم است؛ در حالی که افغانستان خوشبختانه خوبیهای فراوانی دارد که باید به جهان معرفی شوند. من کوشش کردم که خوبیهای افغانستان را از طریق یک سلسله مصاحبهها با رسانهها و نوشتن در رسانهها، به مردم کانادا معرفی بکنم و فکر میکنم که در این زمینه موفق بودهام. دوستان میتوانند ثبوت این مدعا را در انترنت دنبال کنند.
دوم، چون رشتهی تحصیلی من تجارت است، همیشه در پی بهبودی روابط تجاری افغانستان و کانادا بودم. کمک کردم که یک اتشهی تجارتی در کانادا داشته باشیم. اساس صحبت روی یک قرارداد تجارتی میان افغانستان و کانادا را گذاشتم که تا حال هم کار روی آن جریان دارد. هرچند که متأسفانه تا هنوز هم امضا نشده است.
سوم، کار روی تفاهمنامهی استراتژیک میان افغانستان و کانادا را شروع کردم که فکر میکنم تا هنوز هم کار آن جریان دارد و امضا نشده که امیدوارم به زودترین فرصت امضا شود.
در بخش دیگر، روی ایجاد رابطهی بسیار نزدیک افغانهای مقیم کانادا با سفارت کار کردم. این ارتباط را از طریق صحبت با آنها، اشتراک در کنفرانسها، برنامهها و مجالس افغانها و همچنان دعوت آنها به سفارت افغانستان تا احساس کنند که سفارت افغانستان خانهی خودشان است، ایجاد کردم.
اطلاعات روز: آقای کریمی، شما به عنوان یکی از مسئولان سیاست خارجی افغانستان که برای مدتی مسئولیت یک سفارت را به عهده داشتید، شاهد بودید که در سالهای اخیر حکومت آقای کرزی، روابط افغانستان با کشورهای غربی، بهویژه آمریکا، نسبت به سالهای اول بدتر شد و ما شاهد تنش در این روابط بودیم. از دید و برداشت شما، چرا ما دچار چنین تنشی شدیم و پیامدهای این تنش برای افغانستان چه بود؟ آیا تنشی که آن زمان بهوجود آمد، روی روابط حکومت جدید (حکومت وحدت ملی) با کشورهای غربی و بهخصوص امریکا در دههی تحول تأثیر میگذارد؟
پرسش عمیقی است. افغانستان در سیزده سال گذشته راه طولانیای را در رابطه به روابطش با جهان طی کرد. اینکه چرا ما دچار تنش با جامعهی جهانی شدیم، باید یک سلسله بررسیها صورت بگیرند که عوامل آن چه بود. آیا عوامل آن داخلی (از افغانستان) بود یا خارجیها هم نقش داشتند؟ فکر میکنم که در هردو طرف نکات بسیار برجستهای برای این بررسیها وجود دارند که باعث بروز این تنشها شدهاند. مثلاً هر کشور خارجیای که به افغانستان سرباز فرستاد، یا کمکی کرد، یقیناً پالیسی مشخص خودش را داشت. هیچ کسی به خاطر ثواب اخروی به افغانستان کمک نمیکند و کشورهای هم که به افغانستان کمک میکنند، به اساس منافع ملی خود، کمک میکنند. بعضی وقتها، منافع ملی کشوری که در کشور دیگری سرمایهگذاری میکند، با منافع ملی کشور میزبان در تضاد قرار میگیرد که این تضاد باعث بروز تنش میشود. ما تعریف مشخص و جداگانه از منافع ملی خود داریم، کشورهای غربی تعریف دیگری دارند، کشورهای همسایه هم تعریف خود را دارند. تمام اینها میتوانند عوامل بروز تنشهایی باشند که ما دیدیم. فعلاً در یک وضعیت بحرانی روابط با جامعهی جهانی قرار نداریم. به همان اندازه که ما به جامعهی جهانی نیاز داریم که در افغانستان بمانند و همکاری و کمک کنند، به همان اندازه جامعهی جهانی هم نیاز دارد که افغانستان باثبات باشد و به پناهگاه تروریستان تبدیل نشود و کشور یا کشورهای دیگر از افغانستان تهدید نشوند. دلیل حضور جامعهی جهانی در افغانستان هم این بود که افغانستان به لانهی تروریستان تبدیل شده بود. از خاک افغانستان برای انجام حملات تروریستی علیه آنها استفاده میشد. اگر جامعهی جهانی میخواهد افغانستان همچو جایی نباشد، باید به مردم افغانستان کمک کنند. نوعیت کمکشان و چگونگی تطبیق برنامههایشان، باید بر مبنای منافع ملی دوطرف باشد. در اینجا تضادها بهوجود میآیند. من امیدوارم که با روی کار آمدن حکومت جدید، مقداری از این موضوعات حل شوند و تا جایی که مشاهده میکنیم، در طول چند ماه گذشته، روابط افغانستان کم کم بهتر شده میرود. امضای قراردادها، سفرهایی که صورت گرفته و آمادگیهایی که وجود دارند، انشاالله که افغانستان را از این حالت بیرون میکنند.
اطلاعات روز: قبل از اینکه شما به عنوان سفیر افغانستان به کانادا بروید، معین پالیسی ادارهی مستقل ارگانهای محلی بودید و این اداره، نوتأسیس و تازهکار بود. کارهایی که شما به عنوان معین پالیسی این اداره برای این اداره و در کل برای حکومت افغانستان انجام دادید، مشخصاً چه بودند؟
زمانی که ادارهی مستقل ارگانهای محلی در سال 2007 ایجاد شد، من یکی از اولین کارمندان آن بودم. راهی را که این اداره پیمود، راه بسیار دشواری بود. موفقیتهای زیادی بهدست آمدند که نتیجهی کار تیمی بودند. تیمی که از رییس محترم این اداره گرفته تا تمام کارمندان این اداره را شامل میشود. من جزو آن تیم بودم. به عنوان عضو یک تیم کاری، میتوانم بگویم که سه موفقیت بسیار بزرگ در عرصهی حکومتداری محلی در افغانستان داشتیم: یک، برای اولین بار پالیسی حکومتداری محلی تدوین شد. بر مبنای همین پالیسی، قوانین تازه تدوین شدند که همین قوانین و پالیسی، چارچوب حکومتداری در افغانستان را بهوجود آوردند. حداقل یک بینش، یک دیدگاه را برای حکومتداری در افغانستان بهوجود آورد. دو، اصلاحات گستردهای که از کابل گرفته تا ادارات محلی ولایات ضرور بود، تطبیق شد. مثلاً قبل از ایجاد این اداره، پستهای ولسوالیها و معاونان والی، پستهای سیاسی بودند که به اساس گرایشهای سیاسی توظیف میشدند و ما توانستیم تمام این پستها را رقابتی بسازیم. رقابتی که به روی عموم مردم، با توجه به معیارهای قانونی برای احراز این پستها، باز بود. سوم، تدوین و تطبیق پنج برنامهی اساسی به خاطر حمایت از حکومتداری محلی که تمام این برنامهها در داخل ادارهی ارگانهای محلی طرح شدند، از طرف جامعهی جهانی تمویل شدند و بالاخره تطبیق هم شدند. اینها کارهای بسیار بزرگی بودند که طی چند سال در چوکات ادارهی ارگانهای محلی صورت گرفتند و اگر به همین منوال پیش برود، مطمئناً که وضع از امروز به مراتب بهتر خواهد شد؛ هرچند که حالا هم نسبت به گذشته تفاوت فاحشی به میان آمده است. ما با ایجاد این دیدگاه و با پشتیبانی آن، توانستیم حکومت وقت را قناعت بدهیم که تصمیمگیریها و منابع، باید بیشتر از کابل، به طرف ولایات، ولسوالیها و قریهها بروند. این حرکتها هم باید به اساس پالیسی و چارچوب کاری باشند، نه به شکل پراگنده که بر اساس احکام و دیدگاههای اشخاص اجرا میشود. خوشبختانه که حکومت وحدت ملی هم تا جایی که من ملاحظه میکنم، به همین عقیده و باور است.
اطلاعات روز: اگر شما از پارلمان کشور رای مثبت یا رای اعتماد بگیرید، برنامههای کوتاهمدت و درازمدتتان برای بهبود خدمات مخابراتی افغانستان چیست؟
من شناخت خوبی از ادارات محلی یا بهتر است بگویم که از ولایات، ولسوالیها و قریههای افغانستان دارم و در این راستا کار کردهام. همچنان، بنا به تخصصی که در مدیریت و اقتصاد دارم، اول، دیدگاه من نسبت به وزارت مخابرات، صرفا دیدگاه تخنیکی نیست. دیدگاه من نسبت به وزارت مخابرات این است که سیستم مخابرات یا در کل کارهای وزارت مخابرات را با استراتژی عمومی توسعهای هماهنگ کرده و از این منفذ، توسعهی مخابرات را در افغانستان، هماهنگ با توسعهی منطقه به پیش ببریم.
دوم، بازار مخابرات در افغانستان، باید رقابتی باشد که مردم افغانستان حق داشته باشند خدمات بهتر را با قیمت مناسب بهدست بیاورند. ایجاد همچو بازار، از وظایف وزارت مخابرات است. وزارت مخابرات باید بازار را طوری تنظیم بکند که هم شرکتهای مخابراتی از حضور و رقابت در آن منفعت بهدست بیاورند و هم مردم افغانستان خدمات باکیفیت را با قیمت مناسب بهدست بیاورند. یکی از عرصههایی که در دنیا بهسرعت در حرکت است، عرصهی مخابرات و تکنالوژی معلوماتی است. ما هر روز شاهد یک نوآوری در این عرصه در جهان هستیم. کلانترین شرکتها؛ مثل اپل، مایکروسافت و دیگر شرکتها در این زمینه مصروف اند و هر روز با یک فنآوری جدید وارد بازار میشوند. منظور ما این است که همین بازار را در افغانستان هم به سود تجار و هم به سود مردم، نظم و سوق بدهیم. در بخش تخنیکی یک سلسله کارها صورت گرفته که ما نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم. حلقهی فایبر نوری باید هرچه زودتر تکمیل شود. بخش اساسی آن که دهلیز وسطی افغانستان، یعنی انتقال فایبر نوری از شرق به غرب یا از غرب به شرق که از طریق مناطق مرکزی افغانستان ممکن است، باید هرچه عاجل تمام شود تا افغانستان به یک چهارراه مکالمات و ارتباطدهی بین کشورهای منطقه تبدیل شود که ملت افغانستان از آن سود ببرند. تجربههایی در کشورهای دیگر وجود دارند؛ مثلاً عراق از لحاظ سوقالجیشی کشوری نیست که مثل افغانستان در چهارراه قرار داشته باشد. معلوماتی وجود دارند که عراق سالانه بیشتر از صد میلیون دالر تنها از راه ترانزیت مکالمات کشورهای همسایهی خود بهدست میآورد. این رقم در افغانستان شاید چند برابر شود، اگر ما تسهیلات را بهوجود بیاوریم. در نهایت، ما باید استراتژی توسعهی مخابرات را بر مبنای همین دیدگاه اساسی در حکومت افغانستان داشته باشیم. در کنار اینها، مخابرات حق هر شهروند است و بایستی این حقق را برای تمامی شهروندان افغانستان در سراسر کشور تأمین کنیم.
اطلاعات روز: بهطور مشخص، اگر قرار باشد که شما یک استراتژی برای وزارت مخابرات تدوین کنید که همسو با استراتژی توسعهی حکومت به کار گرفته شود و وزارت مخابرات را به یک وزارت درآمدزا تبدیل کند، آیا این استراتژی در گذشته در وزارت مخابرات وجود نداشته؟
تا هنوز که هیچ بررسیای از وزارت مخابرات نکردهام؛ چون آنجا نیستم. بر اساس معلومات و آماری که من در اختیار دارم، با استراتژیای که همسو با استراتژی عمومی توسعهی کشور و منطقه باشد، برنخوردهام. امیدوارم که همچو استراتژیای وجود داشته باشد. اگر باشد، روی آن کار خواهم کرد و اگر نبود، آن را ایجاد خواهم کرد.
اطلاعات روز: حالا که به پارلمان افغانستان معرفی شدهاید، انتظارتان چیست؟ فکر میکنید پارلمان به شما رای اعتماد میدهد؟
وقتی که به پیشگاه نمایندگان ملت بروم، با برنامه خواهم رفت. وعده میدهم که در 90 روز اول کار در وزارت مخابرات، برنامهی کاری پنج سالهی خود را زمانبندی و مشخص خواهم کرد که چهکارها را میتوانم بکنم و همین برنامه را دوباره به پارلمان و از طریق پارلمان به ملت ارائه خواهم کرد تا ملت هر آن مقایسه بکنند که کارهای من مطابق به وعده و زمانبندیای که صورت گرفته، پیش میرود یا خیر؟ یک چیز را به شما و از طریق شما به مردم اطمینان میدهم که پیش از آنکه نمایندگان پارلمان یا مقامهای بالاتر از من در حکومت، مرا محک بزنند، من خودم، هرازچندگاهی و بیشتر از دیگران، خودم را تفتیش میکنم. میزان مؤثریت خودم را محک میزنم. هر آن لحظهای که بفهمم برای کشور و مردم کشورم مؤثر نیستم، خودم کنار میروم. این کار را در گذشتهها بارها کردهام. تا وقتی که مؤثریت داشتم، کار کردم و هر وقتی که دیدم مؤثریت ندارم، خودم معذرت خواستم و کنار رفتم.
اطلاعات روز: حالا انتظار دارید که پارلمان به شما رای مثبت بدهد؟
امیدوارم. با توجه به درایتی که نمایندگان ملت دارند، برنامههای مرا به بررسی خواهند گرفت و به من رای مثبت خواهند داد.
اطلاعات روز: آخرین سوال اینکه اگر از پارلمان رای مثبت نگیرید، چه کار میکنید؟
من درس خواندهام، کار کردهام و تجربه کسب کردهام. بر اساس تخصصی که دارم، در گوشهای از این مملکت، کاری پیدا خواهد شد که آن را انجام بدهم. اگر از مجرای حکومت نشد، از مجراهای دیگر در حد توان به مردم کشورم خدمت خواهم کرد.
آقای کریمی، تشکر از شما!