علیشیر شهیر
مردان افغانستانی اکثرا جایگاه زنان را فروتر از خود میبینند و اغلب با زنان برخورد انسانی نمیکنند. این نگرشها و رفتار مردان در جامعهی افغانستان، برای درک کُندی پیشرفت زنان در افغانستان، مهم است.
برای اینکه زنان در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خصوصی پیشرفت نمایند، تغییر نگرش مردان برای ایجاد یک محیط مطلوب برای زنان، ضروری است. در جامعهی افغانستان مردان بر نهادهای کلیدی و ساختارهای جامعه سلطه دارند، که این امر نه تنها بر زندگی زنان در حوزههای عمومی و خصوصی تأثیرگذار است، بلکه باعث میشود که زنان از نظر موقف اجتماعی تغییر نکنند. ساختارهای مردسالارانهی خانوادگی و دینی فضای عمومی زندگی را برای زنان سخت ساخته است. سلطهی مردان، فرهنگ و سنتهای محافظهکارانهی اجتماعی، محدودیتهای چشمگیری را بر زندگی فردی و اجتماعی زنان تحمیل کرده است. زنان در افغانستان با محدودیتهای ساختاری پیچیدهای روبهرو اند که به صورت پیدا و پنهان بر زندگی آنها تأثیر میگذارند.
نهادهای دینی-فرهنگی در جامعه به شکلهای گوناگون گفتمانهای محافظهکارانه راجع به زنان را خلق و حفظ میکنند و با برخوردهای ارزشگرایانهی مردانه، محدودیتهایی را برای پیشرفت زنان وضع میکنند؛ اینکه زنان چه نقشی در اجتماع داشته باشند، چگونه زندگی کنند و چگونه در حوزههای عمومی و خصوصی ظاهر شوند. خشونت و محدودیت فراراه زندگی زنان عمدتاً با اینگون قرائتها توجیه میشوند.
از سوی دیگر، نهاد خانواده که مهمترین نهاد اجتماعی است هم تحت سلطهی مردان قرار دارد. این مشکل بر زندگی زنان تاثیر نامطلوب میگذارد. در خانوادههای افغانی فقط مردان صلاحیت تصمیمگیری دارند. به عبارت دیگر، قدرت و تصمیمگیری در نظام خانوادگی جامعهی افغانستان، سلسهمراتبی است که زنان در پایینترین سطح آن قرار دارند. در این ساختار خانوادگی، فرصتها به صورت تبعیضآمیز در اختیار مردان قرار دارند و زنان از آن بهرهای ندارند. در حال حاضر اگرچه نقش زنان در نهادهای دولتی و غیردولتی بهتر شده؛ اما نقش برتر مردان در بازار کار و نهادهای اقتصادی، فرهنگی و رسانهای، جلو رشد زنان در عرصههای مهم زندگی را گرفته است و زنان را در معرض بدرفتاری، خشونت و آزارهای جنسی قرار داده است.
از دشواریهای حضور اجتماعی زنان در جامعهی افغانستان، آزارهای خیابانی است. این پدیده هر روز در زندگی زنان تکرار میشود. مردان جامعهی افغانستان، خرد و بزرگ، دست به خیابانآزاری زنان میزنند. خیابانآزاری بیشتر در کابل و شهرهای بزرگ افغانستان رایج است. تفکیک اجتماعی شدید در مکتبها، ارتباط اندک میان دو جنس، ابهام و حاکمیت ضعیف قانون، زمینهی بیشتری برای ادامهی این معضل اجتماعی، فراهم کرده است.
سازمان «حقوق بشر و دموکراسی افغانستان» با واکاوی مشکلات ساختاری زنان در افغانستان، بررسیای را انجام داده که در آن از مردان در مورد زنان و مشکلات آنها نظرخواهی شده است. هدف این تحقیق این بوده که روشن شود، نگاه مردان نسبت به زنان و مشکلات فراراه زنان چگونه است و چه راهحلهایی را برای آن پیشنهاد میکنند.
این بررسی تازه در مورد حقوق زنان افغان نشان میدهد که در هفت سال گذشته موانع و محدودیتها برای زنان فعال در عرصهی اجتماعی در افغانستان بیشتر شدهاند.
این سازمان بر علاوهی اینکه با مردان گفتوگو کرده است، محدودیتهای زندگی زنان را در نهادهای مهم اجتماعی؛ مانند خانواده، دین و بازار نیز به بحث گرفته است. جفرافیای این تحقیق، پنج حوزهی مهمِ بامیان، هرات، کابل، بلخ و ننگرهار بوده است که با بیش از 3900 نفر از سراسر این پنج حوزه مصاحبه شده است.
تحقیقی که توسط این سازمان زیر عنوان «حقوق زنان از نگاه مردان» منتشر شده، نشان میدهد که به دلیل «افزایش نهادهای اسلامگرا و تعدد مدارس دینی خارج از کنترول [دولت]، مشارکت زنان در اجتماع با چالشهایی مواجه شده است».
خداداد بشارت، رییس اجرایی سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان روز دوشنبه (13 دلو) در نشستی گفت: گرایشهای رفتاری مردان افغانستان نسبت به زنان، عمدتاً نومیدکننده، بدبینانه و گاهی پرخاشگرایانه و سرکوبگرایانه است و با زنان در تصمیمگیریها و نمایشهای قدرت، با تحقیر و غفلت برخورد میشود.
آقای بشارت افزود که در کنار هنجارها و ارزشهای محدودکنندهی اجتماعی، عدم دسترسی زنان به بازار، آنها را فقیر و ناتوان کرده و نقش غیرمولد زنان در بخش اقتصادی، سهم برجستهای در وابستگی پیچیدهی زنان به مردان دارد و به شکلگیری مناسبات نابرابر قدرت میان زنان و مردان در جامعه کمک کرده است. این وابستگی زنان به مردان تا زمانی ادامه مییابد که برای ورود زنان به بازار کار و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی مانع وجود داشته باشد.
سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان از حکومت میخواهد که وزارت حج و اوقاف در هماهنگی با شورای علمای افغانستان و جامعهی مدنی، معیارهای واضح آموزشی و اجتماعی را برای مبلغان و آموزگاران در مسجدها و مدرسههای محلی تدوین کند.
این سازمان میگوید که یک خلای بزرگ قانونی در مورد آزارهای خیابانی و خشونتهای خانوادگی در افغانستان وجود دارد و به خیابانآزاری به عنوان یک عمل جرمی دیده نمیشود. این سازمان تأکید میکند که پارلمان افغانستان باید با یک طرح قانونی مناسب، آزارهای خیابانی را در نظام قضایی کشور، جرم قرار دهد. این نهاد حقوق بشری اضافه میکند که آموزش و مشاورهی خانوادگی در افغانستان وجود ندارد. اعضای مرد خانواده اغلب از سهیمکردن زنان در موضوعات خانوادگی اجتناب میکنند و به زنان به عنوان بازیگران و کارگزاران تغییر نگاه نمیشود. این امر، زنان را از حوزهی تصمیمگیری در زندگی فردی و اجتماعی دور نگهداشته است.
بر بنیاد این تحقیق، زنان در خانوادههای افغانستانی در درجهی دوم و فرودست قرار دارند و در معرض رفتارهای خشونتآمیز قرار میگیرند. کنترول فیزیکی زنان و ادعای حفاظت از سلامت اخلاقی زنان، باعث میشود که آنها در معرض خشونتورزیهای مردان قرار گیرند و نیز به آموزش و پیشرفت زنان به عنوان کارگزاران تغییر، توجه نشود.
به گفتهی این نهاد، در حال حاضر زنان افغانستان در محیطهای مختلط، آسیبپذیر اند و با ایجاد حوزههای تجارتی ویژه برای زنان، میتوان زمینههای تغییر در زندگی زنان را فراهم کرد.