چادری پوشیدن قبل از اینکه حمایت از زنان و مبارزه با خشونت و رسیدن به جامعهی سالم و عاری از خشونت باشد، دفاع از چادری، ترویج حجاب قفسی و بازی با حیثیت و وقار زن است.
پروژههای مختلفی در این کشور تحت نام حقوق زن، محو خشونت، تساوی جنسی، ظرفیتسازی و دهها نام اینگونهای، به مصرف رسیده و این روند همچنان جریان دارد. اینگونه پروژههای خام و دور از واقعیتهای عینی جامعهی بستهی افغانستان نه تنها که در این زمینه ما را کمک نمیکند، بلکه حساسیتها را بیشتر و خشونتها را تشدید میبخشد. زنی که هنوز فهمی از حقوق اساسی زن ندارد، به جاده برآمده و از گروههای پروژهگیر و فندبگیر حمایت میکند. فکر نمیکنم زنان به جز از پروژهگیرها و صاحبان مؤسسات به جز از همان برنامههای خیاطی و قرضههای کوچک از سایر پروژههای میلیونی مستفید شده باشند.
راهاندازی انجوها و مؤسسات خرد و کوچک جهت فندگیری به جای ترویج ارزشها، یک لجامگسیختگی، بینظمی و حتا ثبات خانوادهها و جامعه را به خطر انداخته است. شعار حقوق زن و محو خشونت را به جز آنهایی که فند گرفتهاند و از این آدرس صاحب نان و نمک شدهاند، کس دیگری سر نمیدهد. اینگونه حق خواستن و دفاع کردن نه تنها زن را به حقوق و جایگاهش نمیرساند، بلکه بیشتر در برابر کوهی از مشکلات قرار میدهد.
بد دفاعکردن از حقوق زن و جایگاه زن، بدتر از نکردنش هست؛ زیرا اینگونه دفاعکردنها حساسیتزا و بحرانآفرین است. چند روز دیگر بازار رسانهها، مؤسسات و انجوها و سایر نهادهای فنبگیر تحت نام روز جهانی زن گرم میشود. زنان افغان هم بر خود میبالند که به حقوقشان رسیده و چنین دستآوردی را داشتهاند؛ در حالی که بسیاری از تحقیقات و سرویهای آماری در پسکوچهها، اتاقها و هوتل جمعوجور و به دونرها فرستاده میشوند. آنان هم با فخر لیست و آمار بلندبالایی از فعالیتشان را بیرون میدهند؛ در حالی که دروغی محض و شاخدار است و از این طریق خاک به چشم شهروندان بیسواد کشور میریزند.