بیش از 200 تن از علمای دینی از کشورهای اسلامی و نمایندگان سازمانهای اسلامی در کابل جمع شده تا بر ضرورت ختم جنگ در افغانستان تأکید نمایند. این همایش در نوع خود نخستین میباشد و برای اولینبار است که یک اجماع سراسری از علمای جهان اسلام در خصوص این موضوع شکل میگیرد. تمامی سخنرانان و شرکت کنندگان در این همایش بر ضرورت ختم جنگ در افغانستان و منطقه تأکید کردند، اعمال انتحاری و تروریستی را حرام اعلان کردند و نفرت و انزجار خود را از ترور، خشونت و دهشتافگنی که از سوی گروهها و شبکههای افراطی اسلامی در منطقه صورت میگیرد، ابراز کردند.
بیش از ده سال است که عریانترین نوع خشونت، ترور و دهشتافگنی در منطقه و جهان از سوی جریانهای اسلامی و به نام اسلام صورت میگیرد. این جریانها و جههی اسلام را برای جهانیان تخریش نمودند و برای شهروندان غربی و جهانیان از اسلام و مسمانان چهرهای خشن ترسیم نموده است. تاکنون علمای امت اسلامی در خصوص این جریان که به نام اسلام و از سوی مسلماننماها انجام میشد، سکوت نمودند و هیچگاهی موضع رسمی خود را در قبال آن اعلان نکردند. همهروزه خشونتهای مرگباری در افغانستان، پاکستان و دیگر کشورهای اسلامی و غیراسلامی رخ میدهند که مسئولیت آن را گروههای افراطی اسلامی به عهده میگیرند. همهروزه انتحار و ترور در گوشه گوشهی جهان اتفاق میافتند که گروههای افراطی اسلامی ارتکاب آن را با غرور و افتخار به رخ دیگران میکشند. همهروزه اقلیتهای قومی و مذهبی در افغانستان و پاکستان در خشونتهای عریانی که به نام اسلام انجام میشوند، کشته و قتل عام میگردند و همهروزه کودکان، دانشآموزان، زنان و افراد ملکی در گوشه گوشهی افغانستان با اعمال استشهادی که به نام اسلام انجام میشود، کشته و مجروح میگردند؛ اما در برابر هیچکدام از این اقدامات و اعمال، علمای جهان اسلام اعلام موضع نکردهاند. با این که حکومت افغانستان و جامعهی جهانی همواره از علمای جهان اسلام خواستهاند مواضع رسمی اسلام حقیقی را در این خصوص اعلام نمایند؛ اما متأسفانه تاکنون از اعلام موضع رسمی اسلام اجتناب ورزیدهاند.
به هرصورت، تمام آنچه که از سوی گروههای تروریستی و افراطگرا به نام اسلام انجام میشود، سو استفاده از اسلام بوده و اسلام حقیقی دین صلح، دوستی و انسانیت است. از آنجایی که اسلام دین رحمت، مودت و اخوت میباشد، هرعمل خشونتآمیزی که سبب آزار و اذیت مردم یا از بین رفتن اموال و داراییهای آنان گردد یا به قتل و کشتار انسانها منجر شود، حرام دانسته میشود.
حملات انتحاری که مردم عادی و ملکی را هدف قرار میدهند یا خصومتهای فرقهای را دنبال میکنند، از لحاظ ادلهی شرعی از هیچپشتوانهای برخوردار نبوده و با هیچمنطقی قابل توجیه نمیباشد. این گونه حملات، امروزه نام اسلام را با خشونت و انتحار همراه کرده و سبب روگردانی بسیاری از مردم از دین اسلام گردیده است. بنابراین، کسانی که به نام دین اسلام یک تعداد افراد جاهل و ناآگاه را به عمل انتحار ترغیب و تشویق میکنند، نه تنها سودی به اسلام و مسلمانان نمیرسانند، که بزرگترین ضربه را بر پیکرهی اسلام وارد مینمایند.
این اشخاص در حقیقت به نام دفاع از دین اسلام، پایههای اسلام را متزلزل میسازد و یک چهرهی نامطلوب از اسلام به تصویر میکشند. اگر دین اسلام آخرین و کاملترین دین آسمانی است؛ چرا نگذاریم جاذبههای این دین در چارچوب عقل و منطق انسانی تجلی پیدا کند و تمام انسانهای آگاه و منصف را مسحور و مجذوب خویش گرداند.
این مسلم است که هرگونه فتوای شرعیای که بر حرمت عمل انتحاری صادر گردد، از سوی گروههای افراطی و دهشتافگن مورد پذیرش قرار نمیگیرند؛ زیرا هستی و موجودیت این گروهها در گرو اعمال تروریستی است و این برای رهبران گروههای هراسافگن پذیرفتنی نخواهد بود، ولی چیزی که میتوان از صدور فتوا انتظار داشت؛ یکی آگاهی تودههای عام از نظرات و فتواهای معتبر علمای اسلامی است که این امر مانع پیوستن آنها به گروههای تروریستی خواهد شد. ثانیا، فتوای جمعی علمای اسلام به مردم جهان نشان میدهد که اسلام واقعی غیر از اسلامی است که از سوی تندروان مذهبی معرفی میشود. این فتوا ممکن است در شناسایی چهرهی اصلی اسلام کمک نماید و زمینهی گفتوگو و تعامل مثبت میان اسلام و سایر ادیان و فرهنگها را فراهم آورد.