تجربهی قندوز هنوز روایت کاملی نیافته و با وضعی که ژورنالیسم تحقیقی در کشور ما دارد، نباید هم منتظر چنان روایتی ماند. فعلا آنچه چشمها را خیره کرده جنایات هولناک طالبان در شهر قندوز است. اما در ملک ما واقعیت دردناک دیگری هم جاری است که تجربهی قندوز تنها پارهی کوچکی از آن را به آفتاب آورد و در محضر دید همهگان گذاشت. آن واقعیت این است:
اکثر کسانی که به نحوی صاحب اقتدار اند، فکر میکنند که حاکمیت دولت کنونی فقط یک «فرصتِ موقت» برای گِرد آوردن مال، انتقام گرفتن از رقیبان و حریفان و غرق شدن در عیش و عشرت است. کمتر کسی از صاحبان اقتدار باور دارد که افغانستان از این پس باید وارد مرحلهی ثبات دایمی شود و به صلح و توسعهی پایدار برسد. فکر اصلی در میان این جماعت این است: «تا تنور گرم است، نانی برای خود بپز». و برای شان مسلم است که این تنور به همین زودیها سرد خواهد شد. به همین خاطر، آنچه وضعیت سرتاسری مملکت را از منظر صاحبان اقتدار تعریف میکند سه چیز است: دزدی، انتقام و عشرت طلبی.
آن عده از «فرصت یافتهگان» که مجال را تنگ میبینند و گمان میکنند دیگر هرگز بخت با آنان چنان یار نخواهد شد که اکنون شده، شتاب حیرت انگیزی برای دزدی دارند. از سر صبح تا دل شب فقط برنامه میریزند که چهگونه کمکهای بینالمللی و بودجهی دولتی را بتراشند و از هر تخصیصی برای خود سهم بزرگی بردارند. یا چه کار کنند که از کار قاچاق و همدستی با مافیا حسابهای بانکی خود را چاقتر کنند. این افراد هرگز به این نمیاندیشند که چهگونه راه برگشت طالبان را ببندند.
انتقام جویان نیز فرصت را غنیمت میشمرند و بیش از آنکه به مقاومت در برابر طالب و داعش بیندیشند، در این فکر اند که کی و در کجا و از چه طریقی و به یاری چه کسی حریفان و رقیبان خود را به خاک مذلت بنشانند. برای این افراد طالبان و داعش از این جهت سبک و سنگین میشوند که چه قدر میتوانند برای از میان برداشتن فلان رقیب و حریف نقش بازی کنند، و نه از این جهت که این گروههای تروریستی برای امروز و فردای کشور چهقدر خطرناک اند.
عشرت طلبان (که البته میتوانند همان دو گروه اول هم باشند)، چندان که به عیش و طرب و مستی اکنون خود میاندیشند، به فردای ملک نمیاندیشند. این گروه از صاحبان اقتدار هم در داخل کشور شب و روز غرق مستی و پستی اند و هم، اگر مستی در وطن کفایت نکرد، در خارج از کشور دادِ خود از روزگار غدار میستانند. سفرهای طولانی اکثر این افراد به کشورهای دیگر (و مشخصا دُبی) پر است از داستانهای دراماتیک از هوسرانیهای بیمهار. برای اینان تمام کار و بار مملکت به لحظهیی عشرت در هوسخانههای خاورمیانه یا جاهای دیگر نمیارزد.
اکنون، تصور کنید که چه کسی باید در برابر مجموعهی فداکار و باانضباط و هدفمندی چون طالبان بایستد که حاضرند از همه چیز خود بگذرند تا مملکت را زیر حاکمیت ایدیولوژی ترور و وحشت خود بیاورند.
نباید فقط حامیان ارگ نشینِ طالبان را ملامت کرد. در جبههی مخالف طالبان نیز برنامهی مقاومتی نیست. آنچه هست همان است که گفتم: برنامهی دزدی، انتقام و عشرت.