معصومه عرفانی
1000 شماره از آغازبهکار روزنامهی «اطلاعات روز» گذشت. روزنامهای که بدون ذکر صفتهایی چون وزین و … که من چندان به آنها وارد نیستم نیز به اهل رسانه و مخاطبان آن در افغانستان پرواضح است که وزنهی سنگینی در عرصهی رسانهای کشور است.
با این روزنامه در همان ابتدای انتشارش آشنا شدم؛ یعنی چهار سال قبل و زمانی که اطلاعات روز رسانهای چاپی بود که بیشتر در زمینهی انتشار مطالبی جالب و اطلاعاتی در زمینههای ورزشی و پزشکی و….، و کمتر خبری، فعالیت داشت. بعد از آن مدتهای زیادی این روزنامه را ندیدم و نخواندم، و درواقع مدتهای زیادی هیچکدام از روزنامههای افغانستان را ندیدم و نخواندم. مدتی بعد که باز شروع کردم به سرزدن به دنیای رسانهای افغانستان، بهخصوص صفحات انترنتی این رسانهها، اطلاعات روز را متفاوت یافتم.
بخشهای متنوع و خواندنی، سرشار، قابلتوجه و قابلتامل، صفحات این روزنامه را پر کرده بودند و نشان از این داشتند که این رسانه با هدایت مدیران جوان و مشتاق و متعهد خود در مسیری بازگشتناپذیر قرار دارد تا صدای مردمی باشد که به دلایلی مختلف فرصت «سخنگفتن» یا «آزادانه سخنگفتن» را نیافته بودند. درکنار پرداختن به موضوعات مهم اجتماعی و سیاسی، آنچه از دیگر نکات برجسته در رابطه با این روزنامه بود و به روشنی میشد آن را دریافت، استقلال و خطمشی ثابت روزنامه بود. و پیش از فراموشکردن بگویم که نکتهی مهم دیگر این بود که همکاران اطلاعات روز همه جوان بودند و این برای من تشویقکننده بود.
اما همکاری من با اطلاعات روز، از دغدغهی ذهنی هموارهی من با «مسئله»ی زن و «مسئلهبودن» زن در کل و بهشکل خاص در جامعهی افغانستان، ناشی شد. از اندیشه بر پاسخدادن به این سوال که «چرا زن تبدیل به یک مسئله شده است؟» برای پرداختن به این موضوع تلاش کردم تا منابع فارسی در این زمینه را جمعآوری کنم، اما این کار به دو دلیل دشوار بود: نخست اینکه نویسندگان فارسیزبان که بهگونهای جدی و کمتر جانبدارانه در رابطه با این موضوع قلم زده باشند اندک هستند علاوهبراین، در بخش ترجمه هم با وضعیت بهتری مواجه نیستیم. و دوم اینکه در افغانستان امکان دسترسی به منابع فارسی بسیار دشوار است. در این زمینه کتابی که نویسنده یا مترجم آن از افغانستان باشد وجود ندارد، و کتابهایی که از ایران میرسند نیز معدود هستند. تلاش کردم تا با مطالعهی منابعی به زبان انگلیسی عدم امکان دسترسی به منابع فارسی را جبران کنم. هرچند به این زبان مسلط نبودم و به دشواری پیش میرفت. برای من آغاز خوبی بود، اما میدانستم تنها من نیستم که نگران فقدان منابع جدی و معتبر در این زمینهام، و همه یا فرصت یا امکان مطالعهی منابع انگلیسیزبان را ندارند. راهحلی که به ذهنم رسید این بود که با آغاز ترجمهی متنهایی که خواندهام و میدانم طرح آنها در جامعهی افغانستان اهمیت دارد، تلاش کنم تا بخشی از این کمبود شاید جبران شود. بنابراین با انگلیسی دستوپاشکسته و کمک لغتنامههای مختلف کار ترجمه را با کتاب «مقدمهای کوتاه بر فمنیسم» آغاز کردم.
تصمیم گرفتم ترجمهها را در یکی از روزنامهها منتشر کنم. اما حقیقت این است که رسانههای کشور غالباً دلیلی برای پرداختن به این مسئله، بهغیر از پروژهگرفتنها یا رنگیننمودن کارشان، ندارند و این مسئله باعث میشود تا تعهدی نیز وجود نداشته باشد. برای من که دغدغهام این مسئله بود، رضایتبخش نبود تا با کسانی کار کنم که این کار برایشان در حاشیه باشد. البته بیانصافی است اگر تلاش کسانی را که بهشکل جدی در این زمینه کار کردهاند نادیده بگیریم. زحمات آنها قابلقدر است اما متأسفانه وضعیت کلی اینگونه است که کمتر کسی به کاری که انجام میشود باور و تعهد دارد. اما آنچه باعث شد تا با مسئولان اطلاعات روز برای انتشار ترجمهها تماس بگیرم این بود که در فضای رسانهای افغانستان، اطلاعات روز رسانهای «آزاد» بود، جدی و متعهد به پرداختن به آنچه بسیاری از روزنامههای دیگر تنها در موقعیت خاص به آن میپرداختند یا در کل از آن اجتناب میکردند. مسایل حقوق بشری بخشی از مطالب محوری این روزنامه را تشکیل میدادند.
نسخهی پی.دی.اف کتاب را به مدیرمسئول روزنامه، ذکی دریابی، فرستادم و نظرشان را در رابطه با انتشار ترجمهی کتاب در روزنامه خواستم. اگرچه به ایشان گفتم که این نخستین کار ترجمهی من است، اما از این پیشنهاد استقبال کردند. در رابطه با اینکه میخواهم به چه شکلی و کدام بخش صفحه منتشر شود صحبت کردیم و از چند روز بعد همکاری با اطلاعات روز را با ترجمهی روزانهی بخشی از کتاب «مقدمهای کوتاه بر فمنیسم» آغاز کردم که پس از پایان آن، با ترجمهی مقالاتی دیگر در زمینهی زنان ادامه یافت. بخشهایی از کتاب با توجه به وضعیت جامعهی افغانستان بیربط به نظر میرسیدند، بنابراین از آقای دریابی برای حذف آنها مشورت خواستم و پاسخ این بود که «هرجا که صلاح میدانید حذف کنید». در گفتوگوهای گاهگاه، برجستهترین نکته این بود که در این روزنامه احترام به عقاید و قضاوت تمام همکاران یک اصل است. علاوهبراین، شاهد بودهایم که رسانههای چاپی و غیرچاپی دیگر که به این موضوع میپردازند، هرزمان موضوعی که به نظرشان «مهمتر» بوده است پیش آمده باشد، این بخش را به راحتی جایگزین میکنند. اما اطلاعات روز بر تعهد خود به این موضوع استوار بود و بنابراین، بهجز سه یا چهار مورد ناگزیری، این ستون بیوقفه منتشر شد.
بعد از مدتی تصمیم گرفتم انتشار ترجمه با این موضوع را برای مدتی متوقف کنم و تا بازگشت به آن، به ترجمهی مطالب دیگر بپردازم و همکاریام با اطلاعات روز ادامه داشته باشد. در زمینهی موضوعات دیگر نیز، برای انتخاب مطالب و شیوهی بازنگری ترجمهها قاعدهای سفارشی وجود نداشت.
در اطلاعات روز بسیار آموختم؛ نهتنها از ترجمهکردن که افتان و خیزان و بهدشواری آغاز شد، که در کنار آن از همکاری با خانوادهی کوچک اطلاعات روز. صادقانه میگویم که تجربهی همکاری با اطلاعات روز برایم یکی از اتفاقهای خوب بوده است. بنابراین، اکنون که این گروه کوچک گام هزارم را برداشت، و این در افغانستان کاری ساده نیست، خوشحالم که من هم در این ماهها بخشی از آن بودهام.
گذار از این هزاره را به خودم، همکارانم و اهل رسانه تبریک میگویم، و امیدوارم این گام خجسته در آینده با موفقیتهایی بیشتر دنبال شود.