سرنوشت مبهم در انتظار مکتب‌های دخترانه

منبع: ان.بی.سی نیوز

برگردان: حمید مهدوی

دوازده سال بعد از آغاز جنگ افغانستان، این کشور هنوز در زمینه‌ی اصلاحات با فشارهای خارجی و خشونت‌های داخلی مواجه است. در حومه‌های شهر کابل، مناطق کوهستانی‌ای که زمین خشک و سنگ‌زار دارند، در جریان دوازده سال جنگ شبح‌زده شده‌اند. با وجودی که مردم این‌جا خوش‌بخت‌اند، چون آن‌ها از نفوذ خشونتی که در جریان فصل جنگ دامن‌گیر سایر مناطق می‌شود، جلوگیری کرده‌اند‌– جنگی که در فصل‌های بهار، تابستان و اوایل خزان اوج می‌گیرد‌– اما این روستا‌ها هنوز زمان سختی را سپری می‌کنند.

با خروج نیروهای خارجی در سال آینده از افغانستان، احتمالا این آخرین فصل جنگ‌ تمام عیار در افغانستان خواهد بود. مردم، به‌ویژه در مناطقی که در زمینه‌ی حقوق زنان و دختران به دست‌آوردهایی نایل آمده‌اند، نمی‌دانند که با خروج این نیروها از افغانستان در سال آینده چه را انتظار بکشند.

این در حالی است که در مقایسه با دوران تاریک طالبان که در آن تمام مکتب‌های دخترانه مسدود شده بودند، اکنون 40 درصد 10 میلیون کودکی را که به مکتب می‌روند، دختران تشکیل می‌دهند. من که به عنوان یک مستند‌ساز با شاگردان، معلمان و مدیران چندین مکتب‌ دخترانه در کابل آشنا شده‌ام، برگشتم در این زمان سخت در کابل، تجربه‌ی خوبی برایم خواهد بود.

برای دختران در افغانستان آرزوهای فراوانی دارم، دخترانی که بسیاری آن‌ها اولین نسل تحصیل کرده‌ی خانواده و محیط‌شان هستند.‌ وقتی می‌بینم که آن‌ها چقدر مشتاق تحصیل هستند، خوش می‌شوم، اما می‌دانم که آینده‌ی مبهم و نامعلومی در انتظار آن‌هاست.

دوازده سال بعد از سقوط رژیم طالبان و فراهم شدن دوباره‌ی زمینه برای تحصیل دختران، اکنون سوال سختی که ممکن پرسیده شود، این است که با نفوذ رو‌به‌گسترش طالبان در سال‌های اخیر، چگونه می‌توان از دست‌آورهایی که به‌سختی حاصل شده‌اند، حراست کرد؟

من که از بهار سال جاری تا‌کنون این‌جا هستم، شاهد شش حمله‌ی وحشیانه بر مکتب‌های دخترانه بوده‌ام. این حملات از انفجار بمب با کنترول از راه دور گرفته تا مسمومیت دختران با حمله توسط گاز و آلوده ساختن آب آشامیدنی را شامل‌اند.

این‌ها تنها چالش‌هایی نیستند که دختران در زمینه‌ی آموزش با آن‌ها مواجه‌اند؛ نظر به گفته‌های معاون وزارت معارف، روستانشینان، حتا آن‌هایی که در چند کیلومتری شهر کابل زندگی می‌کنند، با کمبود آموزگاران واجد شرایط زن مواجه‌اند. از جمله‌ی 416 ولسوالی در افغانستان، در 166 ولسوالی آن اصلا معلم زن وجود ندارد.

دختران، به‌ویژه زمانی که وارد دوره‌ی لیسه می‌شوند، در زمینه‌ی ادامه‌ی آموزش با فشارهای اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زیادی مواجه‌اند. اما با وجود این همه چالش‌ها، من شاهد پیش‌رفت‌های باور نکردنی‌ای در زمینه‌ی آموزش دختران هستم. هرروزه دخترانی را می‌بینم که حین رسیدن به مکتب لبخند می‌زنند، جست‌و‌خیز می‌کنند و مشتاقانه در صنف‌های‌شان حاضر می‌شوند. بسیاری آن‌ها اولین کسانی هستند که در خانواده‌ی‌شان خواندن و نوشتن می‌دانند.

به‌راحتی می‌توان اشتیاق آموزش در آن‌ها را حس کرد. والدین واقعا از آموزش دختران‌شان حمایت می‌کنند. آموزش این دختران بزرگ‌ترین امید برای آینده‌ی همه است. من که روز شنبه به یکی از صنف‌های هفتم سر زدم، دختران‌ زیادی را دیدم که برای اول نمره شدن باهم رقابت می‌کنند. آن‌ها در بیرون از مکتب در مورد امتحان آینده با هم شوخی می‌کنند و هر یکی با شوخی توضیح می‌دهد که چگونه اول نمره خواهد شد.

در یکی از مکتب‌های آن‌ها روز درسی‌شان را با مضامین فارسی، انگلیسی، دینیات، ساینس، ریاضی و مهارت‌های زندگی آغاز می‌کنند. دختران لبخند‌زنان به من اشاره می‌کنند. وقتی از من رد می‌شوند، مرا در آغوش می‌گیرند و حتا به من می‌گویند که دوستم دارند.

در اوایل وقتی آن‌ها در مورد من‌– زن امریکایی‌ای که بدون شوهرش به یک کشور خارجی سفر کرده است- چیزی نمی‌دانستند، در مورد همه‌کس و همه‌چیز از من سوال می‌کردند. اما آن‌ها سرانجام با من به گونه‌ا‌ی انس گرفتند که با درس‌های‌شان انس گرفته بودند‌– مشتاق، روباز و مهربان.

من نیز با این نوجوانان و معلمان‌شان پیوند ویژه‌ای را حس می‌کنم، معلمانی که در یک جامعه‌ی مرد‌سالار- به اندازه‌ا‌ی که تقریبا هیچ‌گاهی سرنوشت این دختران تنها به دست خود‌شان رقم نمی‌خورد‌- به آن‌ها دانش آموخته و امید می‌دهند.

یکی از دانش‌آموزان به من گفت: «من آموزش دیده‌ام و می‌دانم که یک زن باید چگونه زندگی کند و آموخته‌ام که چه درست است و چه اشتباه است؟»‌

بیت مورفی که در یک پروژه‌ی گزارش‌دهی یک‌ساله به منظور مستندسازی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان کار می‌کند، اکنون در افغانستان است. این گزارش ویژه‌ی «گلوبل پوست» توسط نهاد «فورد» تمویل می‌شود. بیت مورفی بنیان‌گذار مؤسسه‌ی «پرینسیپل پیکچرز» است که در ایالت بوستون امریکا موقعیت دارد و هدف آن ساختن گزارش‌هایی است که هر حس کنجکاو و وجدان بیدار را بر می‌انگیزد. وی کارگردان و تهیه کننده‌ی بیش از بیست فلم بوده است و فلم‌های او از طریق شبکه‌هایی چون سندینس چینل، هیستوری چینل، دیسکوری انترنشنل، لایف تایم تیلیویژن، پی.بی.اس و تعداد زیادی از شبکه‌های دیگر در سراسر جهان نشر شده‌اند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *