اتحاد تناقض‌انگیز ایران‌–‌افغانستان

منبع: Huffington Post
برگردان: حمید مهدوی
بسیاری‌ها در غرب ایران را به تعصب مذهبی و تعقیب سیاست خارجی ماجراجویانه و تقابل‌جویانه متهم می‌کنند. در مقابل، حضور این کشور در افغانستان به مثابه‌ قوه‌ای است که می‌تواند در تأمین ثبات و برقراری تعادل در این کشور نقش مهمی ایفا کند. از دید کابل، ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا در افغانستان وجوه مشترک زیادی دارند و هردو کشور در راستای برقراری یک حکومت پایدار در این کشور تلاش کرده و در زمینه‌ی قطع جریان مواد مخدر از مرزهای افغانستان‌–‌ایران منافع مشترک دارند و هم‌چنین هیچ‌یک از این کشور‌ها دوست ندارند القاعده دوباره افغانستان را به پناهگاه امن‌شان تبدیل کنند.
درست زمانی که ایالات متحده‌ی امریکا حامیان و مخالفان دوستی با ایران و پیامدهای ناشی از آن در این کشور را سبک و سنگین می‌کند، کم‌تر کسی در مورد چشم‌اندازهای تأمین ثبات در افغانستان در صورت تحقق احتمالی این دوستی سخن رانده است.
از یک‌سو سیاست خارجی ایران در مورد افغانستان متناقض است. در سال 2001 این کشور نیرهای اتحاد شمال را در بر‌اندازی رژیم طالبان کمک رساند. ایران اقلیت تاجیک افغانستان را تحت فشار قرار داد تا در تقسیم قدرت با حامد کرزی (پشتون) سهیم شود، اقلیتی که بعد‌ها در تأسیس موفق حکومت کرزی نقش مهمی ایفا کرد. از آن زمان تا‌کنون تهران روابط مستحکمش با کابل را حفظ کرده است.
از سوی دیگر، ایران از طالبانی حمایت می‌کند که این رژیم تا‌کنون به ستیز خود علیه حکومت کرزی ادامه داده است، حکومتی که حمایت ایران و ایالات متحده‌ی امریکا را با خود دارد. این در حالی است که با در نظرداشت کشتن نه دیپلومات ایرانی توسط طالبان در سال 1998 در مزار شریف که ایران و طالبان را تا سرحد جنگ کشاند و با در نظرداشت ایدیولوژی ضد ‌شیعه‌ی طالبان، اتحاد ایران‌– طالبان متناقض است.
سرانجام این که حمایت ایران از طالبان محاسبات جیواستراتژیکی این کشور در مقابل امریکا را واضح‌تر ساخته و نشان می‌دهد که این کشور حضور امریکا در منطقه را تهدید بزرگ امنیتی دانسته و مقابله با ایالات متحده را بر منافع دراز‌مدتش در افغانستان ترجیح داده است. ایران در طول تاریخ از جریان‌های تاجک، هزاره و شیعه‌ی ضد‌طالبان افغانستان حمایت کرده است. حمایت ایران از طالبان با استراتژی این کشور علیه گسترش نفوذ ایالات متحده و ناتو در افغانستان با راه‌اندازی جنگ‌های نیابتی نامتقارن سازگار است. این در حالی است که حمایت ایران از طالبان که در نتیجه‌ی آن فشار بیش‌تر را حکومت کرزی متحمل می‌شود، ریشه در روابط خصومت‌آمیز این کشور با ایالات متحده‌ی آمریکا دارد.
حمایت ایران از طالبان بر ظرفیت‌های این کشور برای جلوگیری از حمله‌ی نظامی ایالات متحده‌ی امریکا بر ایران افزوده است. ایران سعی دارد با فروبردن ارتش امریکا در باتلاق جنگ افغانستان از تهدیدات این کشور مبنی بر حمله بر تأسیسات هسته‌ای ایران بکاهد. نظر به گفته‌ی زلمی خلیل‌زاد، سفیر پیشین ایالات متحده‌ی امریکا در افغانستان و عراق، ایران به افغانستان به چشم تراشه‌ی چانه‌زنی علیه واشنگتن می‌نگرد. اما طالبان به عنوان گروه ذی‌نفع روابط خصمانه‌ی ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا در زمینه‌ی بهره‌برداری از روابط موجود ناکام بوده است. با این وجود، با خروج نیروهای ناتو از افغانستان اگر روابط ایالات متحده‌ی آمریکا و ایران بهبود یابد، علاقه‌مندی ایران نسبت به حفظ روابط با طالبان از بین خواهد رفت.
حکایت نفوذ ایران در ولایت هرات در یک‌دهه‌ی گذشته، توان این کشور در زمینه‌ی توسعه‌ی ثبات و اعتدال در سراسر این کشور را نشان می‌دهد. ولایت هرات (سومین شهر بزرگ افغانستان) در 100 مایلی مرز ایران واقع شده است. تا زمان امضای معاهده‌ی پاریس که به جنگ انگلو-‌ایران (1857 – 1858) نقطه‌ی پایان گذاشت، هرات جزو جداناپذیر ایران دانسته می‌شد. امروزه اکثریت ایرانی‌ها بخش‌های غربی افغانستان را تحت نفوذ خویش می‌دانند. با در نظرداشت روابط فرهنگی، اقتصادی، تاریخی، زبانی، سیاسی و دینی‌ای که افغان‌ها و ایرانی‌ها را در دو سوی مرز با هم وصل می‌کنند، گسترش نفوذ ایرانی‌ها در مناطق غربی افغانستان طبیعی به نظر می‌رسد.
علاوه بر‌این، از زمان فروپاشی رژیم طالبان در سال 2001 بدین‌سو، تهران صدها میلیون دالر را از طریق شرکت‌هایی که توسط حکومت ایران کمک می‌شوند، در زمینه‌ی بازسازی ولایت هرات به مصرف رسانده است. اسماعیل خان، جنگ‌سالاری که قبلا در سمت والی هرات ایفای وظیفه می‌کرد، از طریق وضع مالیه بر واردات ایران صدها میلیون دالر را به دست آورده است.
نظر به گزارش‌ها، روزانه بیش از 500 موتر از مرز هرات‌–‌ایران عبور و مرور می‌کنند، که کالاها را از ایران و امارات متحده‌ی عربی به افغانستان و پاکستان انتقال می‌دهند. این در حالی است که پیشرفت‌های اخیر ولایت هرات در شگوفایی نسبی اقتصادی، ثبات و امنیت انعکاس یافته است. ایران به افغانستان به عنوان دروازه‌ی وابسته به جاده‌ی ابریشم به‌سوی آسیای مرکزی می‌نگرد. ثبات در افغانستان ایران را در زمینه‌ی ایجاد خطوط لوله‌‌ای که این کشور را به جمهوری‌های آسیای میانه و چین وصل می‌کند، کمک می‌رساند. اگرچند در کوتاه‌مدت امنیت ایران و معمای سیاست خارجی این کشور و سیاست‌های متناقض این کشور در افغانستان ادامه خواهند یافت.
کشته شدن 14 محافظ مرزی ایران در نزدیکی مرز پاکستان‌–‌ایران در ماه گذشته این واقعیت را واضح‌تر ساخت که مناطق جنوب غربی این کشور هم‌چنان مایه‌ی رنج برای این کشور خواهد بود و گروه سنی مذهب جند‌الله هم‌چنان فعال بوده و به خصومت خود علیه تهران ادامه داده است. به علاوه‌، شورش‌گری نیمه‌جان بلوچ‌ها و مسایل دیگری چون مسئله‌ی پناهندگی افغان‌ها، نزاع برسر موضع آب، قاچاق مواد مخدر و غیره هم‌چنان در محاسبات ایران در مورد افغانستان نقش بزرگی ایفا می‌کنند.
واگذاری حکومت و اداره‌ی افغانستان به دیگران خواست ایران نیست. بحران انسانی، برخوردهای فرقه‌ای و تروریزم و قاچاق مواد مخدر در افغانستان به شکل اجتناب‌ناپذیری بر ایران نیز تأثیر خواهد گذاشت. مشکلات بی‌شمار افغانستان بر حکومت ایران پوشیده نبوده و هم‌چنان انتظار نمی‌رود که این مشکلات به‌زودی حل شوند. واضح است که ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا در مورد چالش‌های موجود در افغانستان چشم به چشم هم نخواهند دوخت، بلکه درست زمانی که ایران و ایالات متحده‌‌ بر راه‌حل‌های دیپلوماتیک تأکید دارند، منافع مشترک درازمدتی که ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا را در کنار هم قرار می‌دهند، باید تشخیص داده شوند‌ و بر آن‌ها تأکید شود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *