خیلیها میپرسند مگر کار جنرال دوستم جنگ با طالبان است؟ بعد یک عالم دلیل میآورند که او باید در صدارت عظمی میماند و جنگ با طالبان را میسپرد به نیروهای امنیتی کشور.
اول اجازه بدهید جواب همین آدمها را بدهم، بعد میروم خدمت آن مسایلی که معمولاً از قید قلم باقی میمانند.
آنهاییکه میگویند جنرال دوستم نباید شخصاً به جنگ طالبان بروند، دو چیز را نمیفهمند. اول، خبر ندارند که جنرالان وزارتهای دفاع و داخله که تعداد شان از مجموع جنرالان شاغل در ناتو هم بیشتر اند، یک کمی از جنرالان بقیه کشورها فرق دارند. اگر در کشورهای دیگر، حتا در همین کشور برادر دالخور پاکستان ما، یک نفر به رتبهی جنرالی میرسد، به این معناست که سالها تلاش کرده و دانش نظامی فراگرفته و در عمل ثابت کرده که شایستگی جنرالشدن را دارد، بعد جنرال شده. اما در کشور عزیز ما افغانستان که از ثبات او ثبات دو جهان؛ نفر قبلگاهش فوت کرده و هنوز نتوانسته به سه سوال نکیر و منکر پاسخ دهد، ارگ ریاست جمهوری ترررررق به او رتبهی جنرالی را اعطا کرده. یا مثلاً یک نفر دیگر که تنها کمال او تا چهلسالگیاش سگجنگی بوده، با مبلغ ناچیزی که در اختیار مقامات قرار داده، یک شبهشده جنرال مملکت. از طرف دیگر، همین جنرالان میراثخوار یا پیسهگکی، صلاحیتی هم ندارند. آخر جنرالی که دانشش از سرباز تازه فارغ شده از آکادمی ملی نظامی کمتر باشد، چگونه صاحب صلاحیت شود. دل دل آدم میشود بگوید که خانه همین شورای امنیت آباد که کل صلاحیت را قبضه کرده. از طرف دیگر، جنگ با طالبان شوخی نیست. برای همین است که حکومت سال سرکوب طالبان اعلام میکند اما طالبان یک سال تمام حکومت را سرکوب میکند. با این جنرالان آگاه و خبیر در مسایل دیگر به غیر از جنگ، نمیتوان به جنگ طالبان رفت.
دوم، دوستم بارها اعلام کرده که فاریاب ستون فقرات جنبش است. هر آدمی که سنش از شانزده بالا باشد، میفهمد که برای دوستم جنبش مهمتر از معاونت ریاست جمهوری است و فاریاب ارزشمندتر از صدارت عظمی. وقتی طالبان در فاریاب از دلخوشی تانگوی ملی میرود، دوستم میلرزد. دوستم نمیخواهد فاریاب را ناامن ببیند. دوستم میفهمد که اگر جنگ را بهدست جنرالان حکومت بسپارد، فاریاب سقوط میکند. چون از یک طرف این جنرالان صلاحیت سرکوب طالبان را ندارند و از طرف دیگر، از همان جنرالانی اند که یا به زور خسر و کاکا جنرال شده یا هم بهخاطر قبلگاه مرحومش یا هم پول داده، مقام خریده. بنأ خودش برای نجات فاریاب رفته که علیه طالبان بجنگد و شکر خدا شما هر روز عکس و ویدیویش را در فیسبوک میبینید. حیف که انبار کلماتش خالی شده، ورنه درد دوستم و فهم او از جنگ بسیار شنیدنیتر میبود.
حالا فهمیدید چرا جنرال دوستم خود به جنگ با طالبان رفته؟ حالا این حکومت وحدت ملی یک درس دیگر هم از رفتن جنرال دوستم به جنگ با طالبان بگیرد، موثر است. معاون اول ریاست جمهوری تا حالا چندبار به فاریاب رفته تا شر طالبان را کم کند. هربار هم –هرچند بهصورت موقت- پیروز شده. نمایندگان خاص چند کشور که مشترکاً برای افغانستان و پاکستان خدمت میکنند میگویند: از آنجاییکه قرار نیست طالبان سرکوب شوند و هر آن احتمال میرود که ولایت جدید یا ولسوالیهای جدید سقوط کند و حکومت مرکزی هم وارخطا شود، رییس جمهور باید از هر ولایت یک معاون انتخاب کند. تا هر وقتی که ولایت شان در معرض سقوط قرار گرفت، آن معاونها بروند و مصروف سرکوب شوند.
اما سخنگوی اتحادیهی نمایندگان خاص برای افغانستان و پاکستان گفت که این پیشنهاد هنوز قطعی نیست. چرا که میزان جنرال دوستم افغانستان بسیار کم است. باید اول دیده شود که… ببخشید والله اگر این سخن نتیجه داشته باشد. یعنی بهتر آن است که از خیر این مسأله بگذریم. همین که بفهمید چرا جنرال دوستم فاریاب را به صدارت عظمی ترجیح میدهد کافیست. تا که این کشور است و جنرالانش، حال و اوضاع خراب میبینم!
یعنی میخواستم بگویم که فاریاب ستون فقرات است و صدارت عظمی پانقراس سفلی! شما بودید اول ستون فقرات را نجات میدادید یا پانقراص سفلی را؟