قانون حضانت افغانستان، زنجیری بر پای مادران

فروزان سروری- دختران رابعه

زنان زیادی در افغانستان خشونت فیزیکی و روانی و حتا آزار جنسی را در خانه متحمل می‌شوند چون می‌دانند بعد از جدایی از شوهر، حق حضانت بر اطفالی که در بدن خود پروریده‌اند را نخواهند داشت. در هنگام کشمکش‌های فامیلی و حتا در صورت روبه‌رو شدن با خشونت، مادران افغان تا حد امکان می‌کوشند که مشکلات را تحمل کنند و به‌اصطلاح عام بسوزند و بسازند و خواستار طلاق نشوند چون نمی‌خواهند بعد از جدایی فرزندان خود را از دست بدهند.
براساس قانون مدنی افغانستان حضانت طفل پسر تا هفت‌سالگی و از دختر تا نه‌سالگی مربوط مادر است و پس از آن مربوط پدر می‌شود چون در نظر قانونگذاران فرزند حق و مالکیت پدر است. اگر خانمی از شوهر خود جدا شود برای به‌دست آوردن فرزندان خود مجبور است یا امتیازاتی به شوهر خود بدهد و یا در مقابل دریافت فرزندان خود از بسیاری حقوق قانونی و مسلم خود مانند مهریه یا نفقه‌ی معوقه صرف‌نظر نماید. به‌خاطر غیرمنصفانه بودن این قانون، تعداد زیادی از مردان خشن از آن برای کنترل زندگی زنان استفاده می‌کنند. با استفاده از این قانون مردان خشونتگر یا زنان را مجبور به ماندن در ازدواج‌های خشن می‌کنند و یا با استفاده از حضانت بر اطفال زنان را مورد شکنجه‌ی روحی قرار می‌دهند. قانون حضانت ما حربه‌ی بزرگی در دست مردان خشن است که با استفاده از آن زن را مجبور به تسلیم شدن می‌کنند.
از طرف دیگر فراموش نکنیم که تا هفت‌سالگی پسر و نه‌سالگی دختر، تمام زحمات و مسئولیت بزرگ کردن فرزندان به‌دوش مادر است. هر چند محکمه بالای پدران ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ افغانی نفقه را برای هر طفل تعیین می‌کند، ما می‌دانیم که در زندگی امروز این مقدار خیلی ناچیز است و شاید حتا برای فیس و مخارج مکتب اطفال نیز کافی نباشد، چه برسد به لباس و داکتر و دوا. تعداد زیادی از مادران از ترس این‌که فرزندان‌شان را از دست ندهند دوباره ازدواج نمی‌کنند چون براساس قانون ما اگر مادر ازدواج دوباره کرد، حضانت اطفال را از دست می‌دهد. زنان همه‌ی عمر خود را فدای فرزندان‌شان می‌کنند تا این‌که آن‌ها به هفت و نه سالگی می‌رسند و بعد پدران از راه می‌رسند و خواستار حضانت می‌شوند. در این مدت پدران می‌توانند مصروف خوش‌گذرانی خود باشند، دوباره ازدواج کنند. تعداد زیادی از پدران حتا خرج نفقه‌ی اطفال خود را نمی‌دهند چون می‌گویند حالا که جدا شده‌ای خودت می‌دانی و اطفالت، اما با آن‌هم منتظر می‌باشند که معیاد حضانت تکمیل شود و فرزندان را از نزد مادر بگیرند. سپردن حضانت به مادران نباید باعث ایجاد بی‌مسئولیتی پدران شود در اجتماع ما چنین است.
آیا می‌توانیم مادری را که با هزاران مشکل اطفالش را بزرگ می‌کند و تمام وقتش را صرف پرورش آن‌ها می‌کند ملامت کنیم که بعد از به سن رسیدن آن‌ها نمی‌خواهد از کودکانش بگذرد؟ قانون ما زنان را در حالتی قرار می‌دهد که یا مجبور به پنهان کردن اطفال از شوهر گردند و یا از ترس از دست دادن آن‌ها از مملکت فرار کنند. کوشش برای بیرون شدن از مملکت باز هم معضله‌ی دیگری برای مادران به‌وجود می‌آورد.
هنگامی‌که فرزند دوره‌ی حضانت را نزد مادر به‌سر می‌برد محکمه بدون موجودیت ماده‌ی قانونی بالای مادر فشار می‌آورد تا ضمانت بدهد که فرزند خود را فرار نخواهد داد. این به این معناست که مادری که به‌خاطر فرزندان خود که از تمام حقوق خود گذشته، عمر خود را فدای آن‌ها کرده و از ازدواج دوباره صرف‌نظر کرده، باید هنوز هم قربانی بدهد تا به دولت ثابت کند که کودکان خودش را فرار نخواهد داد. او باید به دولت ضمانت بدهد که در وقت معینه جگرگوشه‌هایش را به پدرشان که به احتمال زیاد در این مدت از آن‌ها بی‌خبر بوده تسلیم خواهد کرد. آیا این بی‌انصافی با مادران نیست؟
در قانون حضانت مملکت ما نیاز به تغییرات اساسی است. محکمه باید این موضوع را در نظر بگیرد که شوهری خشن، پدری خشن نیز خواهد بود. آیا پدری که با همسرش با خشونت برخورد می‌کند، به حقوق دخترانش احترام خواهد کرد؟ آیا ضمانتی وجود دارد که او با کودکان عین رفتار را نخواهد کرد؟ علاوه بر این باید این موضوع هم فراموش نشود که پدران اکثرا بعد از جدا شدن ازدواج دوباره می‌کنند. آیا مادرِ جدید با کودکان رفتار محبت‌آمیز خواهد داشت؟ آیا کودکان در خانه‌ی مادراندر امن خواهند بود؟ چرا باید حضانت به‌صورت چشم‌بسته و بدون ارزیابی وضعیت زندگی و اخلاقی پدران به آن‌ها سپرده شود؟ آیا زندگی با پدری خشن بهتر از زندگی با مادری مهربان است؟ چرا باید داشتن پدر بر داشتن مادر در زندگی ارجحیت داشته باشد؟ آیا چنین انسانی‌تر نیست که هر آن‌کسی که می‌تواند از کودکان مواظبت بهتر کند و بهتر به نیازهای‌شان پاسخ بدهد باید حضانت را به عهده داشته باشد؟
ما ادعا می‌کنیم که بهشت زیر پای مادران است، اما با گرفتن حق حضانت از مادران زندگی را برای‌شان جهنم می‌سازیم.

دیدگاه‌های شما
  1. بدون شک نقایصی در قانون موجود بوده ولی تحلیل فوق خیلی یک جانبه ودور از منطق است که مردان را خشین وعاری از عاطفه وزنان را مطلقا از جنس مهربانی نشان می دهد در حالیکه مواردی زیادی از جدایی ها به دلیل عیاشی زن اتفاق می افتد نه مرد. وانگهی بهتر است برای داشتن صلاحیت حضانت به شکل مساوی معیارهای تعیین گردد که حقوق طفل را تضمین کند وهر که این معیار هارا پوره کرد حضانت طفل را بگیرد این که قضاوت کنیم که حضانت حق کیست جفا در حق طفل است.

  2. سلام اگر وصلتی بین یک خانم ایرانی و یک مرد افغان در ایران صورت بگیره و ماحصل این ازدواج یک فرزند باشه، مرد بعد از مدتی چند ساله غیب بشه و وقتی برگرده که زنش ازدواج مجدد کرده. حضانت فرزند به چه کسی داده خواهد شد؟ در این موارد قانون کدام کشور اعمال خواهد شد؟ (تمام مسائل در ایران رخ داده)

  3. مه فکر نکنم که ما از حقوق دان های که این قانون را ایجاد کرده بیشتر بدانیم چون انها همه جنبه ها را در نظر گرفته این قانون را ایجاد کرده اند ما در کل نمیتوانیم که همه یی زن ها را فرشته بگویم و همینطور مرد ها را اما به نظر من خوبی این قانون اینست که پدر میتواند برای طفل زندهگی بهتر را فراهم کند چون یک زن وقتیکه دوباره ازدواج کند نمیتواند که طفل را همرای خود به خانه شوهر جدید بیرد اما یک مرد میتواند

  4. هههههه بعضی ها نظر در تجدید احکام الهی میدهند. او برادر یا خواهر نظر مظر نتین چون این متحویات قانون از شرعیت اسلامی ګرفته شده است. و ضرورت به نظر نیست و بیشک الله متعال بر همه چیز دانا است.

  5. بهترین راه همین است در صورتیکه شوهر گمراه، خشن و عیاش باشد از نحوه زندگی و چگونگی برخورد با خانم آگاهی نداشته باشد زمانیکه زن جدا میشود، حضانت طفل به مادر داده شود. و این موضوع ثابت شده است که مادران توانسته اند فرزندان را بدون موجودیت پدر به خوبی تربیت کنند. فرندان زیر دست مادر اندر مخصوصا افغانستان درست تربیه نمیشوند. به استثنا بعضی ها

  6. خیلی از قوانین در افغانستان نه اسلامی است و نه انسانی باید تغیرات در آنها به وجود بیاید. قوه قضایه قضات باید مطابق شرایط طرفین قضاوت کند نه مطابق قانون احمقانه مردسالاری

  7. آیا به همچنین زن میشه مادر خوب گفت .خرما در فرشته نیست وهر پدر دیو یا غول نیست … کاش در بین مادران مهربان مادری نمی بود که بخاطر خوشی خودش خوشی را از خانه طفولیت را از اطفالش گرفته حتی بفکر تعلیم و تعلم همان جگرگوشه خود نباشد وفقط ناسزا گویی ،فحاشی ،بدون اجازه از خانه خارج شدن و اگر چیزی گفتی بگویند اولاد هایت را بگیر برو .وقتی کار به طلاق برسد بگوید احضانت طفل دختر تا نه سال مال منه وبه اطفال دیگرش که بزرگترند در تماس تلفنی بخاطر ماندن نزد پدر سخنان رکیک و طعنه زدن به پدر و اقارب پدرشان کاری نداشته باشد …

  8. سلام طفلم دربطنم چهل روزه بود که شوهرم مره طلاق داد نه نفقه مره پرداخت کرد نه از طفل مه حال طفلم پسراست یک ونیم ساله شده تمام مصرف شه خودم کشیدم امابنظرتان بعد هفت سالگی طفل م به کی میرسه؟

    1. زن حامله را مطابق قانون اسلام نمیشود طلاق داد و اگر من قاضی باشم طفل را بدون کدام دلیل در صورتیکه واجد شرایط باشی برای تو میدهم اگرهم برای تو ندهم پدر را مکلف خواهم کرد که هرهفته برای یک روز برای تو بسپارد

  9. در اینجا باید از خود طفل هم نظر خواهی شوند که آیا شما دوست دارید با پدرت زندگی کنی یا با مادرت و دیگر یاید شخصیت و اقتصاد والدین هم در نظر گرفته شوند که کدام یک از اعهده نگهداری طفل بر میآید.

  10. بنظز بنده فرزند باید حق مادر باشد اگر مادر بخواهد و اگر نخواهد پدر می تواند حضانت را بگیرد مگر مادر مظلوم انسان نیست که تما بدبختی را بکشد زمان که فرزند بزرگ شد پدر از دستش بگیرد این واقعن بی انصفای است
    دین اسلام هم عاری از اشکال نیست

    1. آقای میرزا این یک حرف پذیرفته شده است زمانیکه یک شخص پیرامون چیزی نمیداند و تخصص و تبهر در زمینه نداشته باشد نباید نظر بدهد وسؤال من از شما این است که شما در مورد دین اسلام چی اندازه معلومات دارید؟ آیا واقعا قرآکریم را درست با مفهوم وترجمه وتفسیرش میدانید، وازاحکام فقهی و اصولی آگاهی دارید؟ که خوب والا بی انصافی است که نسبت نقصان را به اسلام میدهی؟ ودر واقع این سخن بیانگر شخصیت شما است. به نظر من اول معلومات خود را در مورد دین مقدس اسلام کامل بساز و بعد نظر دهید من نمی خواهم که این بحث را به بررسی بگیرم ویا اینکه با طرح قانون حضانت موافق باشم ویاخیر، شما باید فلسه این حکم شرعی پیرامون حضانت را بفهمید که چرا مادران در صورت بخواهند حق سرپرستی طفل خود دارند؟ دو م بعد از سن مقرر که در قانون مدنی افغانستان برای پسر ۷ سال و برای دختر۹ سال را درنظر گرفت ودر صورت لزوم دید قاضی تا دو سال دیگر نیز تمدید میگردد، چرا پدر حق سرپرستی طفل را دارد دراین صورت هرگز چنین نظری را نخواهید داد، وآنوقت تسلیم به حقانیت دین اسلام خواهید شد.

  11. بسیار ظالمانه و دور از انسانیت است این طرز فکر بهتر است کشور ما که دم از اسلام می زنند یک نگاه به قانون خانواده مراکش که یک کشور اسلامی است بیاندازند و راههای بهتری را برای زندگی و ارامش پیدا کنند .
    همه ادیان ارامش بشر را می خواهند و چیزی که ما از دین درست کردیم یک وسیله برای شکنجه دادن خودمان بخصوص اطفال بیچاره است که نمی توانند از خودشان دفاع کنند . باید تلاش کرد راه اسانتری برای زندگی پیداکرد هیچ وقت خدا ناراحت نخواهد شد اگر فرزند با مهر مادر کلان شود و همیشه احساس ارامش کند.
    طفلی که چند سال عمر را با مادر در انتظار ترک مادر طی می کند هیچ وقت ارامش ندارد تا ان زمانی که نمی خواهد فرا رسد و مادرش را ترک کند و تازه برود یک زندگی جدید را تجربه کند این اطفال از نظر روانی ارام نیستند
    ما مردم عجیب هستم هزاران بلا بر سر اطفالی که خودمان به دنیا می اوریم می اوریم و بعد تعجب می کنیم که چرا جنگ تمام نمیشود . جنگجویان امروز همان اطفال قربانی دیروز هستند .
    این مسلمانان که فکر می کنند با این کارها مسایل اسلامی را رعایت می کنند باید از خدا بترسند و کوتاه بیایند و کمی سر بر گریبان فرو ببرند و اینقدر علیه اسلام کار نکنند .در واقع اینها دشمنان اصلی اسلام هستند که این چهره خشن را از دین ساخته اند . خداوند مهربان است و مهربانان را دوست دارد . و کسی که باعث ازار و اذیت طفل و بخصوص طفل خود میشود را خداوند نمی بخشد همچنان ازار دادن زنان را به هر صورت اسلام قبول ندارد و باید دید و قرایت درست از متون اسلامی شود .

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *