سخیداد هاتف

اشتباه نخواهد کرده باشد!

یکی از چیزهایی که تذکر دادن‌اش باید توهین به شعور آدمی‌ محسوب شود این است که اشتباه با خیانت فرق دارد. اما خوب، شعور باشد که بعد به آن توهین شود.
وقتی که می‌گوییم فلانی اشتباه کرد یا فلان کارش اشتباه بود، معنایش این نیست که او خیانت کرد. اگر شما به من بگویید «اشتباه کردی» و من به شما فحش بدهم، احتمالا تفاوت اشتباه و خیانت را نمی‌فهمم.
البته این هم هست که فکر کنیم از فلانی اشتباه سر نمی‌زند. که معنایش می‌شود: او بشر نیست. این سطح دیگری از زوال شعور است.
تصور کنید که یک آدم زنده و هوشیار بپذیرد که مثلا یک نفر چند قرن پیش خوب و بد زنده‌گی آدمی را برای همیشه مشخص کرد و رفت و تمام شد و خلاص. یا مثلا رهبری که تا چهل سال پیش جلودار یک گروه سیاسی بود و همان چهل سال پیش وفات کرد، از این پس نیز رهبر آن گروه سیاسی خواهد بود. بدتر، تصور کنید که کسی فکر کند فلان رهبر سیاسی فوت کرده در چهل سال پیش همین اکنون هم نسخه‌های بدون غلط عمل سیاسی به ما می‌دهد.
در ملک ما، متهم کردن یک رهبر سیاسی-اجتماعی به خیانت ناممکن است (حتا اگر این اتهام مستند به اسناد غیرقابل انکار باشد). اگر والی فلان ولایت از حزب شما باشد، هر خیانتی هم که بکند درست است و شما باید از او دفاع کنید. اما مساله فقط خیانت نیست. اگر او در سیاست اقتصادی یا در اجرای طرح‌های امنیتی و شهری «اشتباه» هم بکند، انتقاد کردن از اشتباه او به معنای انتقاد از خیانت او تلقی می‌شود. یعنی شما حق ندارید یک سیاستمدار یا رهبر اجتماعی را حتا به خاطر اشتباهات‌اش هم مورد پرسش قرار بدهید.
سطح دیگرش، سطح مضحک‌تر و تلخ‌تر زوال شعور جمعی، همان است که فکر کنیم فلان کسی که از دیدگاه‌های یک رهبر فوت‌کرده در چهل سال پیش برای شرایط امروز دفاع نمی‌کند، خود خاین است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *