پاکستان دوست امریکا نیست

نشنل انترست/کرستین فیر/ ترجمه: حمید مهدوی

پاکستان از نخستین سال‌های آنچه که جنگ جهانی علیه تروریسم خوانده می‌شود، دوگانه بازی کرده است. با‌یک دست، این کشور حدود 33 میلیارد دالر از ا‌یالات متحده به نام همکاری با آن کشور در جنگ علیه ستیزه‌جویان اسلام‌گرا در پاکستان و افغانستان گرفته است. اما، با دست دیگر این کشور به کشتن امریکایی‌ها و شریکان افغان آن‌ها و هم‌چنین متحد ناتو و متحدان غیرناتو در افغانستان، از طریق گروه‌های نیابتی مختلف مانند طالبان افغانستان، شبکه‌ی جلال‌الدین حقانی، لشکر طیبه و دیگران ادامه داده است. تبانی پاکستان برای محافظت اسامه بن‌لادن – دلیل اصلی تهاجم ایالات متحده در افغانستان در مرحله‌ی اول – به طور فزاینده‌یی محتمل به نظر می‌رسد.
در حالی‌که پاکستان سرسختانه دوام‌پذیری آنچه که ابزار ستیزه‌جویان اسلام‌گرا خوانده می‌شود را حفظ کرده است، این کشور‌ کمپاین بی‌رحمانه‌ی خشونت و تهدید به خشونت علیه پاکستانی‌هایی را دنبال کرده است که برای یک پاکستان خردمندتر می‌جنگند، پاکستانی که خودش و همسایه‌هایش در صلح و آرامش باشد.
واضح است که پاکستان به طالبان افغانستان پناه می‌دهد و این‌که این کشور هر نوع تسهیلات قابل تصوری را، به‌شمول حمایت سیاسی، نظامی، دیپلماتیکی و مالی در اختیار این سازمان قرار می‌دهد. هم‌چنین واضح است که پاکستان مزایای مشابهی به دیگر گروه‌هایی که ایالات متحده و سازمان ملل متحد آن‌ها را گروه‌های تروریستی می‌دانند، مانند لشکر طیبه، جیش محمد و شبکه‌ی حقانی می‌دهد. با این حال، میزان محافظت فعالانه‌ی رهبران ملکی و نظامی پاکستان از اسامه بن‌لادن‌یک پرسش جدی باقی می‌ماند.
کارلوتا گال، در کتابش در سال 2014 (دشمن اشتباهی)، ادعا می‌کند که آی.اس.آی، سازمان استخباراتی بدنام پاکستان، برای نظارت از محافظت او اداره‌ی اختصاصی داشت. به همین ترتیب واضح است بن‌لادن در صرف یک مایلی اکادمی نظامی معروف پاکستان «مخفی» شده بود. خانه‌یی غیر تجملی بود، اما‌یک اردوگاه مستحکم با دیوارهای بلند، با ارتباطات محدود‌یک مشخصات برقی کوچک برای اردوگاهی با بزرگی غیرمعمول. آن‌ها حتا زباله‌ها را در داخل اردوگاه آتش زدند. حیرت‌آور این‌که کسی امنیت او را تامین نکرده بود، چیزی که نشان می‌دهد بن‌لادن به‌طور معقولی احساس امنیت کرده بود. او پدر چندین فرزند شد، دو فرزندش در شفاخانه‌های دولتی در کراچی متولد شدند، جایی که آن‌ها نام بن‌لادن دریافت کردند. (این احتمال وجود دارد که آن‌ها گواهی تولد نیز دریافت کردند، هرچند نمی‌توان صحت و سقم آن را تایید کرد).
تجزیه و تحلیل موقف پاکستان در قبال بن‌لادن دشوار است. از ‌یک‌طرف، مقام‌ها ادعا می‌کنند که حکومت تلاشی برای حمایت از او به خرج نداد. از سوی دیگر، وقتی ایالات متحده در ابتدا به پاکستان، به گفته‌ی یکی از مقام‌های بلندپایه، پیشنهاد «سواری در اتوبوس پیروزی» داد، پاکستان علاقه‌یی نداشت. در حالی‌که اظهارات اولیه‌ی ایالات متحده نشان داد که ایالات متحده نمی‌توانست این کار را بدون همکاری پاکستان انجام بدهد، حکومت پاکستان به زودی وضاحت داد که روشن است سهمی در این حمله نداشت. پس از آن به زودی رهبران ملکی و نظامی پاکستان به‌صورت یکسان حمله‌ی ایالات متحده، که حاکمیت پاکستان را نقض کرد و او [اسامه بن‌لادن] را کشت، را صریحا تقبیح کردند. حکومت ملکی، به اصطلاح گزارش کمیسیون ابوت آباد را ساخت که ظاهرا هدف آن تشخیص چگونگی ورود بن‌لادن به این کشور و این‌که چه کسی از او محافظت کرد، بود. این گزارش به اندازه‌ی قابل توجهی در تشخیص مجرمانی که به او پناه داده بودند، ناکام ماند. تنها کسی که آن‌ها دستگیر کردند ‌یک پزشک تنها، داکتر شکیل افریدی، بود که به تلاش ایالات متحده کمک کرد. افریدی به‌خاطر نقض مقررات جرایم مرزی، رژیم حقوقی دوران استعمار که حتا در مورد او صدق نمی‌کند، بازداشت شده است.
با این‌حال، پاکستان مشتاق دنبال کردن مردی است که به ایالات متحده بسیار کمک کرد: حسین حقانی، سفیر پاکستان به ایالات متحده از سال 2008 تا 2011. یک مقاله‌ی اخیر حقانی در واشنگتن پست در مورد این که چگونه دیپلمات‌ها با مقام‌های حکومت آینده ارتباط برقرار می‌کنند، در پاکستان با عناوین گوناگونی چون یک «اعتراف»‌یا «تصدیقِ» کمک محرمانه به امریکایی‌ها در‌یافتن بن‌لادن توصیف شد. سیاست‌مداران و رسانه‌های این کشور، با چشم‌پوشی از این پرسش که چرا و چگونه بن‌لادن چندین سال در پاکستان زندگی کرد، مصروف محکوم کردن حقانی، به‌خاطر کمک غیرعمدی به تکمیل شکار بزرگترین تروریست تحت تعقیب جهان، با اهدای ویزا به ماموریات امریکایی که در کنار پاکستانی‌ها موقعیت بن‌لادن را تثبیت کردند، هستند.
دریغا، حقانی تنها دشمن تروریسم نیست که دولت او را شکار می‌کند. در سال‌های اخیر، دولت پاکستان سرکوب سرسختانه‌ی طیف وسیعی از فعالان را آغاز کرده است که با پروژه‌ی دوامدار جهاد و اسلام‌گرایی مبتذل که به خونریزی‌های فرقه‌یی و جمعی شدید در سرتاسر کشور منجر شده است، مخالفت می‌کنند. این فعالان، وبلاگ نویسان سکولار و دیگر فعالان رسانه‌های اجتماعی، وکلای مدافع حقوق مدنی، روزنامه‌نگاران، نوازندگان و مخالفان دیگری چون فعالان قومی بلوچ و سندی را شامل می‌شود. این فعالان مخالف استفاده ابزاری از به اصطلاح جهادی‌ها به‌عنوان ابزار اصلی سیاست خارجی و همسویی ضمنی حکومت با اسلام‌گرایی هستند. به این دلایل، آن‌ها «دشمنان دولت» پنداشته می‌شوند و بی امان آزار و اذیت شده و تهدید به خشونت شده‌اند. گاهی، بازوهای آدمکش دولت با کاروان‌هایی از موتر‌های سیاه SUV با پلیت‌های دولتی به خانه‌یا محل کار آن‌ها می‌رسند و آن‌ها را ناپدید می‌سازند. در حالی‌که تعدادی پس از توقیف و بدرفتاری برگشته‌اند، دیگران هرگز دوباره دیده نشده‌اند. تعداد اندکی از این افراد منابع فرار از پاکستان‌یا مهارت‌های ساختن خانه‌های جدید در کشورهای امن تر را دارند. برای به حاشیه راندن و به خطر انداختن بیشتر دشمنان پروژه‌ی دوگانه‌ی جهادگرایی و اسلام‌گرایی دولت، شهروندان خصوصی – بدون شک به دستور دولت – به توهین به مقدسات متهم می‌شوند. حتا اگر در دادگاه تبرئه شوند، کشته شدن افراد متهم، همراه با اعضای خانواده‌شان، توسط گروه‌های پارتیزان اتفاق معمول است.
این گروه‌ها در محل بودوباش‌شان، در دفترهای‌شان و در جریان سفر از محافظت پولیس برخوردارند. سازمان‌های استخباراتی پاکستان محافظت از آن‌ها را از نزدیک زیر نظر دارند و در صورت نیاز آن‌ها را به خانه‌های امن انتقال می‌دهند. نیروهای ارتش پاکستان به آن‌ها آموزش داده و آن‌ها را تجهیز می‌سازند. سازمان‌های استخباراتی پاکستان حملات آن‌ها را برنامه‌ریزی می‌کنند.
ایالات متحده برای گستاخ ساختن ارتش و سازمان‌های استخبارتی آن در جریان پانزده سال گذشته در شکار اصلاح طلبان در داخل کار زیادی انجام داده است، چون باور دارد که ایالات متحده بیشتر به پاکستان نیاز دارد، بیشتر از نیاز پاکستان به ایالات متحده. پاکستانی‌ها پیوسته تاسف می‌خورند که در حالی‌که ایالات متحده هرگز‌ یک رژیم غیرنظامی را سرنگون نکرد، حمایت تاریخی آن از ارتش اطمینان می‌دهد حکومت نظامی‌یی که به هیچ قانونی پاسخگو نیست، بر دولت حاکم است.
من موافقم. ایالات متحده باید این مسیر را درست کند. واشنگتن باید از پاکستان بخواهد از عادت جهادش دست بکشد و در عین زمان برای اطمینان‌یافتن از این که شکار بی امان لیبرال‌ها پایان می‌یابد، کار کند. ایالات متحده ابزارهای زیادی در اختیار دارد، از تحریم‌ها، تا اعلان پاکستان به‌عنوان‌یک کشور حامی‌تروریسم و کاهش قابل کمک‌های نظامی. واشنگتن باید حالا در به‌کارگیری این ابزار صبور باشد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *