دست‌های بسته‌ی اعتدال

من گاهی با خود فکر می‌کنم که در میدانی که افراطیان ِ کور در برابر اهل اعتدال قرار می‌گیرند، نتیجه‌ی این تقابل باید قاعدتا به نفع افراطی‌ها باشد. حداقل در کشورهایی چون افغانستان این‌طور است. علت‌اش را شرح می‌دهم:
در تقابل افراطی‌ها و اهل اعتدال، افراطی‌ها از موضعی کاملا روشن و قاطع وارد میدان می‌شوند. آنان می‌خواهند با هر وسیله‌ی ممکن کسانی را که در جبهه‌ی خودشان نباشند، حذف کنند. برای رسیدن به این مقصود در بند وسواس‌های اخلاقی و انسانی هم نیستند. حتا تباه شدن زنده‌گی کسانی که آماج اولیه و مستقیم آنان نیستند، نیز برای افراطی‌ها اهمیتی ندارد. مثلا طالبان بارها گفته‌اند که هرچند نمی‌خواهند مردم بی‌گناه قربانی حملات‌شان شوند، اگر وضعیتی پیش بیاید که جز با قربانی کردن بی‌گناهان مقصود حاصل نشود، چاره‌یی جز طلب آمرزش برای قربانیان بی‌گناه نیست. طالبان حتا کسانی را که به این‌گونه قربانی می شوند، شهید می خوانند.
از آن‌سو، اهل اعتدال بنا به تعریف همیشه حد وسطی برای قضایا قایل‌اند. در این حد وسط، تیغ ِ عمل در دست اهل اعتدال کند می‌شود. به این معنا که شما اگر اهل اعتدال باشید، فلسفه‌ی سیاسی‌تان نمی‌تواند معطوف به حذف کامل مخالفان از عرصه‌ی فعالیت اجتماعی یا از دامنه‌ی حیات باشد. شما اهل اعتدال‌اید، یعنی به حد معقولی از تعامل با آنانی که با شما مخالف‌اند، اعتقاد دارید. مثلا اگر طالبان سلاح نداشته باشند و فقط به‌عنوان یک گروه سیاسی فعالیت کنند، شما سعی نمی‌کنید آنان را از طریق خشونت نظامی حذف کنید. یا اگر طالبی در میدان جنگ اسیر و خلع سلاح شود، شما برای او به‌عنوان یک اسیر جنگی حدی از حقوق انسانی قایل هستید. یا این معنا را به رسمیت می‌شناسید که اگر به خانه‌ی طالبی حمله کردید، به‌خاطر فشار آوردن بر او نباید به خانواده و کودکان او آسیب بزنید.
وقتی که شما در چارچوب معقول و مشروعی از رفتار عمل می‌کنید و حریف‌تان به هیچ‌یک از آن کدهای رفتاری پابند نیست، دستان شما بسته‌اند. این بسته بودن دست‌ها در شرایط قدرت‌مند بودن شما مشکلی خلق نمی‌کند. ای بسا که شما را در موضع اخلاقی برتر قرار بدهد و شما را در میان مردم و شهروندان محبوب کند و شما را کامیاب‌تر کند. اما اگر در شرایطی باشید که طرف مقابل‌تان توانی برابر توان شما داشته باشد یا حتا از توانی بیشتر بهره‌مند باشد، بسته بودن دستان شما با کدهای اخلاقی و معیارهای عقلانی متعارف و ملاحظات حقوق بشری تنها کاری که می‌کند راندن شما به سوی نابودی است.
رییس‌جمهور شدن دانلد ترامپ در امریکا و روی کار آمدن افراطی‌های مسیحی در دولت او بسیاری از تحلیل‌گران دوراندیش را نگران کرده است. به نظر می‌رسد که دولت ترامپ به جهان از موضعی عاری از حزم و دوراندیشی نگاه می‌کند. خود دانلد ترامپ آدمی زودجوش و متکبر و تندخوی است و می‌تواند تصمیم‌های بسیار خطرناک آنی بگیرد و جهان را در کام بحران‌های دشوار غرق کند. با این‌همه، این‌گونه می‌نماید که با روی‌کار آمدن دولت ترامپ، چانس یک تقابل جنگلی و بی‌ضابطه و آزاد در برابر تروریست‌های گروه طالبان و القاعده و داعش بیشتر شده است. در برابر وحشی‌های افراطی ِ مسلمان احتمالا نیرویی یا سیاستی لازم است که وحشت این گروه‌ها را با وحشتی مشابه پاسخ بدهد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *