طبق گزارشهای سازمان ملل متحد، تعداد معتادان به هیرویین در افغانستان بین سالهای 2005 تا 2009 سه برابر شده است و به یک صد و پنجاه هزار نفر رسیده است. این درحالی است که دو صد وسی هزار نفر در افغانستان معتاد به تریاک اند.
نظر به گزارشهای ادارهی جرایم و مواد مخدر سازمان ملل متحد، افغانستان درحدود نود درصد تریاک جهان را تولید میکند. این سازمان درآمد افغانستان از بابت صادرات مواد مخدر را در سال گذشته 2.4 میلیارد دالر آمریکایی تخمین نموده است که این رقم درحدود پانزده درصد تولید ناخالص داخلی افغانستان را تشکیل میدهد.
جهان شاید دریافته باشد که درزمان حاکمیت سیاه طالبان، قبل از یازدهم سپتامبر سال 2001 و فروریختن برجهای سازمان تجارت جهانی، زنان در افغانستان چه میکشیدند و زنان و دختران در افغانستان از 1996 به این طرف تحت قوانین سخت و افراطی طالبان، بالاترین قیمت را پرداختهاند.
زنان درافغانستان در سایهی سیاه حکومت مجاهدان سابق و تباهی ناشی از تاختوتاز روسها در افغانستان، یک زندگی نامرئی داشتند و از تحصیل، مراقبتهای صحی و حق کار محروم بودند. درزمان بیرون شدن از خانههای شان باید برقع به تن میکردند و توسط یکی از اقارب مرد خود همراهی میشدند.
ما همهی داستانهای سرکوبی زنان در تاریخ افغانستان را شنیدهایم و حکایتهایی مبنی بر برداشتن حجاب زنان و این که چطور این کار کلیدی به سوی شگوفایی است، شنیدهایم. بعد از تاختوتاز ایالات متحده در افغانستان، در یک دههی گذشته، ما شاهد پیشرفت نسبتا خوب زنان و دختران افغانستانی بودهایم.
گذشته از این، حکایتهای خودکشی زنان، فروش دختران (درست زمانی که آنها دختربچهای بیش نیستند)، برگشت طالبان که دنیای اسرارآمیز زنان افغانستان محسوب میشود و اعتیاد اطفال آنها به مواد مخدر که در نوشتار زیر آمده است:
«مصرف مواد مخدر در افغانستان، جایی که این مواد مدت مدیدی برای مداوا مورد استفاده قرار میگرفت، اما در سالهای اخیر، برای تفریح وسرگرمی مورد استفاده قرار گرفته، به شدت در حال افزایش است. تخمین شده است که حدود شصت هزار زن در افغانستان به طور منظم مواد مخدر، به شمول حشیش و ماریجوانا، استفاده میکنند. استفادهی مواد مخدر توسط زنان در افغانستان، موضوعی است که در افغانستان به ندرت مطرح شده است».
کیوین سایتس، در مقالهاش در یک مجله، دنیای اسرارآمیز قالینبافان افغانستان، که اکثریت آنان را زنان تشکیل میدهد و این که استفادهی مزمن مواد مخدر توسط آنها چطور به خانههای شان راه مییابد را، به خوبی به تصویر میکشد.
«بی بی حاجه اکنون شصت ساله است. او خود را در یک برقع آبیرنگ چرکین پوشانده است، به شکلی که من صورتش را نمیبینم؛ اما نگرانی را میتوان ازصدایش حس کرد. او از یک راز کثیف صحبت میکند؛ رازی که همه در مورد آن میدانند. مهمترین موادی که در قالین استفاده میشود، پشم نیست، بلکه حشیش است. زنان، بی بی حاجه را که روزانه سه بار حشیش استفاده میکند، دوست دارند. آنها حشیش را صبح، چاشت و شب دود میکنند یا میخورند. این ماده به شکل وافر درمنطقه یافت میشود. به شکلی که زنان میتوانند آن را محرمانه از دکانها به دست بیاورند. از آن جایی که این زنان زمان زیادی را در قالینبافی میمانند، آنها به اطفال شان نیز حشیش میدهند».
مادران از جامعه بریدهاند. از حق شرکت فعال و باز در راستای شگوفایی کشور شان محروم شدهاند و به استفادهی مواد روی آوردهاند. انتخاب دیگری نیز ندارند، مگر این که به اطفال شان هم اجازه بدهند که از مواد استفاده کنند و در هنگام کار، آرام باشند و برای آنها مزاحمت نکنند. چیزی که به ذهن میرسد، این است که چطور این مادر با طفل معتادش تراژیدی جنسی در افغانستان را به تصویر میکشد.
ظلم سیستماتیک و محرومسازی زنان در افغانستان، عدم دسترسی آنان به منابع صحت تا تحصیل، همه و همه در اثر جنسی بحران مواد مخدر در کشور انعکاس مییابد. البته فقر هم در این جا نقش مهمی بازی میکند؛ اما تبعیض جنسی سیستماتیک که به «فرهنگ افغانی» توجیه میشود، بزرگترین مشکل است. افغانستان بزرگترین تولیدکنندهی هیرویین در سطح جهان است. نیروهای بینالمللی سعی میکنند این روند را تحت کنترول آورده و از ادامهی آن جلوگیری کنند، اما مواد مخدر خاموشانه حیات هزاران زن و کودک را در کام خود فرو میبرد. وقتی یک زن تحصیلکرده باشد، دانشش را به اطفالش انتقال میدهد و آنها را وادار میکند که به مکتب بروند. وقتی که قادر به کار باشد و درآمد پاک حاصل کند، این درآمد را مستقیما برای تأمین آیندهی خانواده سرمایهگذاری میکند تا مطمئن شود که اطفالش پیشرفت میکنند. وقتی که یک مادر سالم باشد، خانوادهی او سالم خواهد بود.
اما وقتی که زنان از حقوق اساسی انسانی شان محروم شوند، تمام خانواده رنج میبرد. وقتی که زنان در مورد آیندهی شان احساس ناامیدی کنند و برای تسکین به مواد مخدر رو بیاورند، با این کار شان آیندهی اطفال شان را نیز نابود میکنند. با ستمی که در حق زنان افغانستان میشود و انزوای اجباری آنها، به نظر نمیرسد که آنها حق انتخاب داشته باشند.
اگر به شواهد بیشتری در این مورد نیاز داشته باشیم، اثر جنسی بحران مواد مخدر در کشور، شواهد فراوانی را تأمین میکند، مبنی بر این که نسلهایی از زنان افغانستان درک نکردهاند که با افزایش استفادهی مواد مخدر توسط آنها، فرزندان شان نیز نابود میشوند.
منبع: فوربس
برگردان: حمید مهدوی