گاردین/فِرِن مکاِلهون
ترجمه: جلیل پژواک
بمبگذاریهای بیرویه و گاهوبیگاه نتوانسته سه زن افغان را از کار در بزرگترین کلینیک وترنری و محافظت از حیوانات در کابل، بازدارد و نه هم نگرش مردم که میگفتند آنها نمیتوانند، نباید این کار را بکنند یا نباید دامدار بشوند، توانسته جلودارِ این زنان شود.
افغانستان در ردهبندی برابری جنسیتی، یکی از پایینرتبهترین کشورهای جهان است. در یک جامعهی کاملاً پدرسالارانه، زنان هنوز هم بهطور سنتی پس از سن مکتب ازدواج میکنند و تا آخر عمر خود، خانمِ خانه باقی میمانند. آنها ممکن است برای فرار از خانه با زندان روبهرو شوند و بسیاری از آنها هنوز هم بهخاطر «جرایم اخلاقی» در پشت میلههای زندان قرار دارند.
بنابراین، دکتور ملیحه رضایی، دکتور ملالی هیکل و دکتور طاهره رضایی، با بودن در رأس کلینیک نوزاد کنراد لوئیس در کابل، نهتنها مسیر آسایش حیوانات در افغانستان را تغییر میدهند، بلکه در حال بازنشانی دورهی تاریخ برای زنان در جامعه نیز هستند.
این سه زن که در سنین 20 سالگی هستند، میگویند که در این کلینیک «همیشه مصروف» اند. این مرکز توسط پن فارتینگ، سرباز سلطنتی سابق بریتانیا تاسیس شده است. ملیحه، طاهره و ملالی، نسل بعدی زنان افغانستان هستند، نسل جدیدی که آیندهی کشور خود را، حیوانبهحیوان، شخصبهشخص، در فرایند تدریجی اما با اثر قوی و گسترنده، تغییر میدهند.
پدر و مادر ملیحه رضایی، پس از آنکه پدر بزرگش در اوایل دههی 90 از جنگ داخلی افغانستان به ایران فرار کرد، در ایران بهدنیا آمدهاند. وقتی که او سیزده ساله بود، خانوادهاش بهشمول شش خواهر و برادر به افغانستان برگشتند. هرچند که پدر و مادرش، یکی دکاندار و دیگری هم زنِ خانهدار، از عزم او برای مکتب رفتن و نهایتا حضور در دانشگاه – و قهرمانی بوکس زنان افغان، در حالیکه هنوز نوجوان بود- حمایت کردند، اما بقیهی اعضای خانوادهی بزرگ ملیحه، او را به سخره میگرفتند و مخالف بودند.
رضایی 27 ساله که دو سال پیش ازدواج کرده میگوید: «والدین، برادران و خواهرانم از من حمایت میکردند و حمایت آنها باعث میشد احساس کنم هرچیزی که بخواهم میتوانم باشم؛ اما اعضای خانوادهی بزرگتر من، حامی من نبودند. بسیاری از آنها در افغانستان بزرگ شده بودند و فکر میکردند که دختران نمیتوانند بیرون از خانه بروند. این فرهنگ خوبی نیست. این مسأله البته که سخت بود اما باعث شد که من سختتر کار کنم تا به همه ثابت کنم که اشتباه کردهاند. نگرش کلی این بود که دختران هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند اما من میخواستم به آنها نشان دهم که دختران از پسران کمتر نیستند».
در سال 2012، زمانی که ملیحه وارد دانشگاه شد، 20 زن و 140 مرد با او همدوره بودند. تجربهی او رنگ بیشتری یافت: هرچند که بعضی از آموزگارانِ حامی وجود داشتند اما فرهنگ ظلم و ستم نسبت به دانشجویان زن نیز وجود داشت. ملیحه رضایی میگوید: «بعضی از استادان نمیخواستند ما خوب پیش برویم، پس نمرات ما را کمتر میدادند. در جامعهی ما، این باور وجود دارد که تو به این خاطر که زن هستی، هیچ کاری نمیتوانی انجام دهی. به همین خاطر، من وقتی که برای کمک به حیوانی بیرون میروم، بعضی اوقات مردم نمیگذارند که من آن حیوان را لمس کنم. اما بعد از اینکه اعتمادشان را بهدست آوردم، از من سپاسگزاری میکنند».
برای سه سال، این سه زن جلسات کلینیک را برای بهدست آوردن تجربهی اساسی در این زمینه با گروه بعدی دانشجویان وترنری، رهبری میکردند.
رضایی میگوید: «زنان از اینکه معلم زن داشته باشند، خوشحالاند. اما مردان در ابتدا، اغلب ما را نادیده میگیرند و نمیخواهند گوش بدهند. اما وقتی که شروع به آموزش اطلاعات جالب به آنها میکنیم، شروع به گوش دادن میکنند».
زنان افغانستان با ترس مداوم از ناآرامی مدنی زندگی میکنند. وقتی که ما صحبت میکنیم، کاکایِ ملیحه رضایی در حال بهبود در بیمارستان است. او چند هفته پیش در 31 مِی، در انفجار یک کامیون بمبگذاریشده که بیش از 150 نفر را کشت، بهشدت مجروح شده بود. این انفجار، مرگبارترین حمله از زمان آغاز جنگ در سال 2001، دانسته شده است.
آنروز، ملیحه در چندصدمتری محل انفجار بود. او میگوید: «وضعیت دشوار است. خانوادهام همیشه در مورد ما نگراناند. اما ما به آن عادت کردهایم، برای ما عادی است».
ملالی هیکل، همکار ملیحه رضایی 24 ساله و درسخواندهی پاکستان است؛ جاییکه والدیناش برای فرار از جنگ داخلی به آن پناه برده بودند. ملالی پس از بازگشتش به افغانستان تحت ادارهی حکومت طالبان، در خانه حبس شد. او میگوید که وقتی در دانشگاه بود، مردم، بهویژه مردان، بهخاطر ترس از قویتر شدن زنان نسبت به خودشان، نمیخواستند آنها خوب پیش بروند.
رضایی با 9 خواهر و برادرش بهعنوان پناهندگان جنگ داخلی در ایران بزرگ شده است. در پانزده سالگی به افغانستان برگشته و حالا 26 ساله است. رضایی پس از فارغالتحصیلی در باغ وحش کابل کار کرده، جاییکه بازدیدکنندگان پس از اینکه فهمیدهاند او در آنجا کار میکند، مبهوت ماندهاند.
همهی زنان بر این باور اند که تنها-مهمترین چیز بهغیر از حمایت خانواده، که در تغییر نگرش مردم و توقف نابرابری جنسیتی کمک میکند، آموزش و آگاهی است. ملیحه رضایی میگوید: «(آگاهی) تنها راهحل است. رسانهها میتوانند کمک کنند اما اصلیترین چیز، آگاهی و آموزش و پرورش است».
ملیحه بهیاد می آورد: «زمانی که برای اولینبار به دانشگاه رفتم، بعضی از اعضای خانوادهام میگفتند که این چیز بدی است. اما زمانی که من فارغالتحصیل شدم، آنها به دخترانشان میگفتند که شما هم باید به مکتب بروید تا بتوانید مثل دکتور ملیحه باشید».