عابرشایگان
دومین دور گفتوگوهای فرهنگی میان افغانستان و ایران با حضور جامعهی مدنی و دانشگاهی دو کشور و با میزبانی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در کابل برگزار شد.
فرهنگی میان دو کشور از پارسال شکل گرفت که دور اول آن را سال گذشته تهران میزبانی کرد و دور دوم آن با موضوع “مهاجرت” روز چهارشنبه (8قوس) در کابل برگزار شد.
این گفتوگوها بیشتر به مسایلی پرداخته میشود که به نوعی هر دو کشور درگیر آن هستند. انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و دانشگاه علامه طباطبایی دو سوی اصلی این ارتباط اند که زمینهی تعامل میان نخبهگان علمی دو کشور را فراهم کرده است.
داوود مرادیان، رییس مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان در باب اهمیت و ضرورت شکلگیری این گفتوگوها میگوید که هدف از راهاندازی این برنامه، ایجاد نزدیکی و تفاهم برای مبارزه با مشکلات مشترک میباشد: ” این گفتوگوها بهترین راهی است برای پلسازی بین کشورهای منطقه که تبدیل به جزیره شدند به خصوص ایران و افغانستان. ما میخواهیم از دل چنین گفتوگوهایی نزدیکی و تفاهم میان افغانها و ایرانیها روی مساله مهاجرت نیز ایجاد کنیم.”
گفتهی آقای مرادیان، این گفتوگوها نتیجهی خوبی در پی داشته است. او با اشاره به مسألهی حق تحصیل مهاجران افغانستانی در ایران میگوید که تغییر موضع رهبری ایران در خصوص دسترسی دانشآموزان مهاجر به تحصیل، نشانهی کارساز واقع شدن این گفتوگوها است: “تغییر موضع رهبری ایران در بخش آموزش مهاجران، یکی از نتایج مشترک بحثهای اینگونه بوده.”
دکتر ماندانا تیشهیار، عضو هیأت علمی و مدیر همکاریهای علمی بین المللی دانشگاه علامه طباطبایی میگوید که این گفتوگوها بهمنظور گسترش همکارهای فرهنگی و ارتباطات سازنده در سطح جامعهی مدنی دو کشور شکل گرفته است: “قطعا این گفتوگوها در سطح جامعهی مدنی به دوستی و همکاری بهتری بین ایرانیان و افغانستانیها منجر خواهد شد. قطعا همکاریهای علمی و فرهنگی بین دو جامعه گسترش پیدا خواهد کرد و تلاش خواهیم کرد که راهبردنامههایی را تهیه بکنیم و به سیاستمداران دو کشور بدیم تا آنها بتونن از دیدگاهای جامعه مدنی استفاده کنند.”
تیشهیار میافزاید که این گفتوگوها در سطح بحث شفاهی باقی نخواهند ماند و قرار است مطالعات و مقالههای شرکتکنندگان این برنامه، چاپ و نشر شود: “ما میخواهیم این گفتوگوهای فرهنگی را هر سال به یک موضوعی که دو جامعه بهش علاقمند هستند، اختصاص بدیم و در باره آنها مقالاتی ارایه بشه و مجموع کتابهایی هم منتشر بشه که ماندگار بشه و بتونن پژوهشگران ایرانی و افغانستانی از آن استفاده کنند.”
با این دکتر رسول صادقی، عضو هیأت علمی و معاون پژوهش و فناوری دانشگاه تهران میگوید که مهاجرت افغانستانیها یکی از بزرگترین جابهجایی و حرکات تاریخ مهاجرت در جهان مدرن میباشد. به گفتهی او یک سوم جمعیت افغانستان، این کشور را ترک کرده و به 72 کشور دیگر مهاجر شدهاند.
صادقی میافزاید: با وجود که چهار دهه از مهاجرت افغانستانیها به ایران میگذرد اما کشور ایران شناخت کاملی از مسألهی مهاجرت و افغانستانیها ندارد.
گفت که پدیدهی مهاجرت افغانستانیها به ایران آن هم به درازای چهار دهه، سبب تحول و تغییرات گسترده در میان این قشر شده است.
صادقی در یک نظر سنجی علمی، این تغییرات و تحولات مهاجران افغانستانی را مطالعه کرده و یافتههای آن را در این برنامه ارایه کرد.
این نظر سنجی نشان میدهد که باتوجه به سطح باروری که مهاجران داشتهاند، 60 درصد مهاجران افغانستانی را در ایران، نسل دوم و سوم این قشر تشکیل میدهند. نسل دوم و سوم، مهاجران متولد ایران هستند. جمعیت مهاجران افغانستانی در ایران نزدیک به 3 میلیون نفر میرسد.
صادقی میگوید با آن که افغانستان جز کشورهای با سطح باروری فزاینده است و ایران جز کشورهای با سطح باروری کاهنده، در این وسط سطح باروری مهاجران افغانستانی از سال 70 به این سو کاهش یافته است. حالا این کاهش در خانوادههای مهاجر به 3 میرسد.
این نظر سنجی میزان سواد مهاجران افغانستانی از 6 به 60 و اخیرا به 70 درصد رسیده است. به گفتهی دکتر صادقی، این تحول در نسل دوم و سوم مشاهده میشود که از لحاظ رشد سواد نزدیک به ایرانیها رسیدهاند.
یافتههای این تحقیق، تحرک بیننسلی در بخش آموزش و پرورش، نشاندهنده تفاوت چشمگیر سطح سواد، حرفه و فن میان فرزندان و والدین شان است. از جمله 73درصد دختران نسبت به والدین شان با سوادتر شدهاند.
حوزهی تحول شغلی، تفاوت چندانی رونما نگردیده و 72 درصد مهاجران هیچ گونه تحرکی نداشته و شغل پایین مرتبه دارند.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که مهاجران افغانستانی در ایران دچار تغییرات هویتی مختلفی شدهاند. در این نظر سنجی، 21 درصد پاسخدهندگان خود را ایرانی میدانند و نسبت به افغانستان احساس تعلقی ندارند. 41 درصد گفتهاند که افغانستانیاند اما 6 درصد دیگر هویت خود را دوگانه گفتهاند؛ هم ایرانی و هم افغانستانی. در این میان 11 درصد دچار هویت بحران بوده و احساس بیهویتی کردهاند.