جارد دایموند
مترجم: غفار صفا
منازعات روی مسایل زمین، بافت سنتی جامعهی رواندا را برهم زد. بهطور عنعنوی صاحبان ثروتمند زمین وابستگان فقیر خود را یاری میکردند. این سیستم در حال شکستن بود زیرا حتا صاحبان زمین که ثروتمندتر از دیگران بودند فقیرتر از آن شدند که بتوانند وابستگان نادار خود را حمایت کنند. نبود این نوع حمایت برای افراد آسیبپذیر، پیامدهای ذیل را در قبال داشت: زنان طلاق شده، زنان بیوه، اطفال یتیم و خواهران و برادران جوانتر ناتنی. وقتی حمایت زنان طلاق شده از جانب شوهران قبلیشان متوقف شد، زنانی که پیش از این خانهی والدینشان برای آنها یک پناهگاه شمرده میشد، حالا برادرانشان مخالف برگشت آنها شدند. زیرا برادر و یا برادرزادههایشان فقیرتر میشدند. بنابراین، زنان سعی میکردند با دختران خود به خانهی والدینشان برگردند چون بهلحاظ رواجهای سنتی در خانوادههای رواندایی صرفاً پسرها میراث میبردند و به این دلیل برادر دخترِ خواهرخود را خطری برای تقسیم میراث با پسران خود نمیدید. زن طلاق شده پسران خود را با پدرش رها میکرد. اما خانوادهی پدر از دادن زمین به این پسر خودداری میکردند- مخصوصاً وقتی که پدر بمیرد- و یا حمایتشان را از آنها متوقف میساختند. به همینگونه یک زن بیوه نه از جانب خانوادهی شوهر (برادر شوهر) و نه از جانب برادر خودش که فرزندان او را خطری برای تقسیم میراث میداند، حمایت نمیشود. کودکان یتیم بهطور سنتی توسط پدرکلان و مادرکلانِ مادری یا پدر خود مراقبت میشوند؛ وقتی آن پدرکلان یا مادرکلان درگذشتند، کاکای کودک یتیم سعی میکند او را یا از حق میراث محروم سازد و یا از خانه بیرون کند. کودکانِ مردان دارای چند همسر و یا مردانی که زنان خود را طلاق داده و یا زن دیگری ازدواج کرده و از او نیز صاحب فرزند شده، خود را در یک وضعیت دشوار محروم شدن از میراث و حتا رانده شدن از خانه توسط برادران ناتنی خود میبینند.
بهلحاظ اجتماعی دردناکترین و ویرانگرترین نقش منازعه روی زمین عبارت است از دشمنی و تقابل پدر و فرزند. بهطور سنتی وقتی پدر درگذشت تمام زمیناش به بزرگترین پسرش انتقال مییابد، کسی که انتظار برده میشود که زمین را برای تامین معیشت خانواده از جمله برادران جوانتر اداره نماید. با محدود شدن اندازهی زمین پدرها بهتدریج به رواج ترکهی زمین برای فرزندانشان رو میآورند تا امکان تنشهای درونخانوادگی را پس از مرگشان کاهش دهند. اما پسران متعدد، پدرانشان را در برابر پیشنهادات مختلفِ چالشبرانگیز در نحوهی تقسیمات زمین قرار میدهند. در حالیکه برادر بزرگتر عروسی کرده و بخش بهتری از زمین را بهعنوان سهم خود گرفته، پسران جوانتر پرخاشجوتر میشوند، مثلا: اگر پدر برای تامین هزینهی عروسی پسر بزرگ قسمت بیشتری از زمین را فروخته باشد، پسران کوچکتر تقاضای تقسیمات مساویانه را میکنند؛ آنها بهخاطر دادن آن قسمت زمین به برادر بزرگتر هنگام عروسیاش در برابر پدر اعتراض میکنند. پسران کوچک که قرار است مطابق رسوم از والدین خود هنگام کهنسالی آنها مواظبت کنند، بهخاطر بهجا آوردن این مسوولیت تقاضای زمین بیشتر را مینماید. پسران کوچک و دخترانی که از جانب پدر حصهی بیشتر دریافت میکنند تا در هنگام پیری از آنها مواظبت کنند، همیشه مورد سوءظن برادران دیگر قرار دارند. آنها شکایت میکنند که پدرانشان فقط بهخاطر خود قسمت بیشتر زمین را نگه میدارند. پدران نیز بهنوبهی خود نگران هستند که چگونه با بخش کوچکی از زمین در زمان حیات خود بهسر ببرند، به این دلیل با پسران خود مخالفت میکنند. همهی این منازعهها پیش از رسیدن به میانجیگران و یا محاکم کار خود را کردند. از طریق شکایت پدر از پسر و برعکس آن، شکایت خواهر از برادر، برادرزاده از کاکا و غیره… این اختلافات شالودهی خانواده را برهم زده و وابستگان نزدیک را به رقبا و دشمنان جانی تبدیل کرده بود.
این تنشهای دایمی و فزاینده در واقع پیشزمینههای کشتار سال ۱۹۹۴ را تشکیل میدهند. حتا پیش از سال ۱۹۹۴ رواندا سطوحی از خشونت و دزدی را تجربه میکرد که مخصوصاً بهوسیلهی افراد فقیرِ بیزمین که صاحب درآمدی از مشاغل خارج از کشاورزی نبودند، انجام داده میشد. یک مقایسهی نرخ جرایم افراد بین سنین ۲۰ تا ۲۵ در بخشهای مختلف رواندا نشان میدهد که نرخ جرایم به میزان تراکم جمعیت و کمبود مواد غذایی رابطه دارد: تراکم بیش از حد جمعیت همراه بود با بدتر شدن وضعیت گرسنگی و افزایش میزان جرایم.
آندره سعی کرد تا پس از انفجار سال ۱۹۹۴ سرنوشت باشندگان کانامه را پیگیری کند. او دریافت که ۵،۴ فیصد از افرادی که بهوسیلهی او مصاحبه شده بودند در جنگ کشته شدهاند. این رقم بخش کوچکی از مجموع تلفات است زیرا آندره در مورد سرنوشت بسیاری از باشندگان اطلاعات کافی در اختیار ندارد. از اینرو، این موضوع آشکار نشده که آیا این نرخ با نرخ کل تلفات ۱۱ درصدی رواندا مطابقت دارد یانه. چیزی که آشکار است این است که نرخ کشتار در ناحیهیی که تقریباً تمام باشندگان آن هوتو بودهاند، کمازکم نصف میزان نرخ کشتار در نواحییی است که هوتو هم توتسی و هم هوتو را به قتل میرساند.