اشرف غنی، عطامحمد نور و دردسر بعدی امریکا در افغانستان

نیویورک تایمز/مجیب مشعل
ترجمه: جلیل پژواک

عطامحمد نور، فرد قدرت‌مندی که برای 13 سال والی و بیشتر شبیه پادشاه بلخ، ولایتی مرفه در شمال افغانستان بوده، ماه گذشته در دبی در حال رفتن به یک جلسه بود که تماسی دریافت کرد: رییس‌جمهور اشرف غنی او را برکنار می‌کند.
آقای غنی سه سال تلاش کرده بود تا آقای نور، مرد 54 ساله و یکی از فرماندهان مقاومت مجاهدین در برابر شوروی‌ها که بعدا در جریان جنگ داخلی و نبرد علیه طالبان به یک جنگ‌سالار تبدیل شد، را از مقام‌اش، یعنی والی ولایت بلخ -که از مراکز اصلی تجاری کشور است- برکنار کند. مذاکرات بر سر معامله‌یی که در آن آقای نور در بدل کرسی‌های بیشتر دولتی برای حزب سیاسی‌اش، از مقام‌اش کنار می‌رفت، به جایی نرسید. و هنگامی که آقای نور به برگزاری جلسات با سایر کارگزاران مهم قدرت، که آن‌ها هم منتقدان رییس‌جمهور بودند، شروع کرد، کاسه‌ی صبر آقای غنی لبریز شد. او دستور داد که آقای نور از مقام‌اش کنار برود.
اما ممکن است رییس‌جمهور افغانستان در محاسبات‌اش اشتباه کرده باشد.
آقای نور از زمان بازگشت به بلخ، نه‌تنها برکناری‌اش از سوی رییس‌جمهور افغانستان را رد کرده است، بلکه از مخالفت دولت تحت حمایت امریکا در کابل علیه وی، به‌عنوان سکویی برای برجسته‌کردن خود به‌عنوان یک بازی‌کن در انتخابات ریاست‌جمهوری که قرار است در سال آینده برگزار شود، استفاده کرده است.
رد اوامر دولت مرکزی از سوی قدرت منطقه‌یی، از دیرزمانی به‌عنوان آزمایش احتمالی برای دولت به‌شدت متمرکز اما بالقوه شکننده‌ی افغانستان پس از سال 2001 دانسته شده است.
اکنون اختلاف میان آقای نور و آقای غنی که تقریبا یک ماه به طول انجامیده است، به آزمایش دردناکی برای عموم، در مورد اینکه ایالات متحده تا چه حدی به حمایت خود از رییس‌جمهور افغانستان علیه اپوزیسیون هرچند چندپارچه، اما در حال گسترش، ادامه خواهد داد، تبدیل شده است.
آقای نور هفته‌ی گذشته در مصاحبه‌ با نیویورک‌ تایمز در دفتر ولایت، گفت: «آن‌ها فکر می‌کردند من از همان والی‌هایی هستم که آن‌ها با یک قطعه کاغذ منصوب و با یک قطعه کاغذ برکنارش می‌کنند. من رییس اجرایی یک حزب سیاسی قوی هستم. من بخشی از یک ائتلاف قوی هستم، و مردم به‌خاطر خودم، به‌خاطر کاریزمایی که دارم به من اعتماد می‌کنند».
آقای نور گفت که تلاش‌ برای حذف او با دسایس سیاسی حول محور انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده، مرتبط است. در انتخابات سال آینده آقای غنی می‌خواهد مجددا انتخاب شود، اما معلوم نیست که چگونه و چطور.
آقای نور گفت: «ما مخزن بزرگ رای در جریان انتخابات هستیم. آن‌ها تلاش دارند تا ما را به حاشیه برانند و ما هم دست‌روی‌دست نمی‌گذاریم. اگر حزب و متحدان من موفق باشند، ممکن است که من یکی از نامزدان اصلی انتخابات باشم».
او افزود: «من خوش ندارم شماره 2 باشم».
رویدادی که احتمالا به برکناری آقای نور کمک کرده، حدود دو ماه پیش اتفاق افتاد. زمانی که کامیون‌های سوخت قراردادی ناتو توسط نیروهای آقای نور در بلخ، متوقف شدند.
آقای نور در این رابطه می‌گوید که این کامیون‌ها از وضعیت معاف از مالیات ناتو برای واردکردن سوخت غیرقانونی استفاده می‌کرده‌اند. با این‌حال، برخی از مقامات به‌شرط پنهان‌ماندن هویت‌شان –برای جلوگیری از ناراحتی آقای نور- گفتند که کامیون‌ها به این خاطر که حاضر به پرداخت پول به افراد آقای نور نشدند، متوقف شده‌اند.
مقامات افغان می‌گویند که این واقعه، خشم جنرال جان نیکلسون، فرمانده ارشد نیروهای امریکایی در افغانستان را برانگیخته است. نزدیکان آقای غنی از این مسأله در لابی‌ِ خود علیه آقای نور، با این استدلال که «جنگ‌سالار سابق» نه‌تها علیه رییس‌جمهور افغانستان بلکه علیه متحدان‌ امریکایی اش نیز بوده، استفاده کرده‌اند.
آقای نور در این مورد از خود نگرانی‌یی نشان نداد.
آقای نور گفت: «نیکلسون نباید ناراحت می‌شد. نیکلسون باید مثل یک مرد با من تماس می‌گرفت و در مورد اتفاقی که رخ داده بود، اطلاعات می‌خواست».
در ماه دسامبر، دولت آقای غنی با کمک ائتلاف ناتو که هنوز هم کنترل فضای هوایی افغانستان را در اختیار دارد، به هواپیمای آقای نور اجازه‌ی پرواز به ولایت قندهار، برای شرکت در مراسمی که از سوی اپوزیسیون دولت برگزار شده بود، را نداد. در ماه جولای، جنرال عبدالرشید دوستم، معاون ریاست‌جمهوری افغانستان که به اتهام ربودن و تجاوز جنسی بر حریف‌اش، به ترکیه تبعید شده است و به متحد قوی آقای نور بدل شده، اجازه‌ی فرود در بلخ نیافت. او قرار بود به تجمعی که از سوی آقای نور سازمان یافته بود اشتراک کند.
در جریان این‌همه، آقای نور تلاش کرده است تا شناور باقی بماند. برخی‌ها حتا جلسات او را به‌عنوان حرکت یک نامزد بالقوه می‌دانند که دورنمای خود برای یک حرکت بزرگ‌تر را آزمایش می‌کند. به گفته‌ی چندین مقام رسمی، یکی از این جلسات آقای نور، نشست با اریک‌ د. پرینس، رییس اجرایی سابق شرکت امنیتی Blackwater، در ماه گذشته در دبی بود. اریک د. پرینس اخیرا پیشنهاد کرده بود که به امنیت خصوص و عملیات‌های جاسوسی در افغانستان نقش بیشتری داده شود.
آقای نور گزارش‌ها در مورد نشست با آقای پرینس را تایید نمی‌کند. آقای پرینس با دولت ترمپ در ارتباط است و خواهرش، بتی دیوس، وزیر آموزش و پرورش امریکا است. اما آقای نور جست‌وجوی کانال برای حمایت امریکا را رد نمی‌کند. او گفت: «من افراد قدرت‌مندی که با کاخ سفید ارتباط دارند را دیده‌ام».
دولت آقای غنی، محمد داوود را به‌عنوان جانشین آقای نور اعلام کرد. محمد داوود در گذشته از چریک‌های جناح نور بوده و در دو دهه‌ی گذشته در لندن زندگی کرده و در آن‌جا یک مغازه‌ی چمدان فروشی دارد. آقای داوود که ورودش به بلخ -از سوی آقای نور- ممنوع شده، برای خودش دفتری را در منطقه‌‌ی دیپلماتیک کابل گشوده است. در این دفتر، آقای داوود برای نقشی در آینده آمادگی می‌گیرد که ممکن است هرگز تحقق نیابد. او ریش خود را سیاه رنگ کرده، یک‌ دست کت‌شلوار (سه‌تکه) جدید سفارش داده و سخن‌گویی برای خود گماشته تا از وی در رسانه‌ها نمایندگی کند.
آقای داوود در مصاحبه با ما در مهمان‌خانه‌یی که دولت برایش در کابل فراهم کرده است، گفت: «در حال حاضر منتظرم که دولت چه می‌گوید. این‌که مرا چه زمان و چگونه به بلخ می‌برند، کاملا به آن‌ها مربوط است».
آقای نور آقای داوود را به‌عنوان یک «ابزار فرسوده» علیه خودش می‌بیند و می‌گوید هیچ امکان ندارد که این مرد والی بلخ شود. او تاکید می‌کند که بحران فقط از راه مذاکره‌ی دولت با حزب وی –که در کابل جریان دارد- می‌تواند حل‌وفصل شود.
برای چند دهه، اعتبار و شهرت نظامی و سیاسی آقای نور عمیقا با ولایت بلخ، زادگاه‌اش مرتبط است و این اعتبار، به او در مواجهه با غرب و دولت کابل، دست‌ِ بالا را داده است. سال گذشته کالاهایی به ارزش حدودا 1.7 میلیارد دالر، به‌شمول سوخت قراردادی ناتو، از طریق یکی از بنادر ولایت بلخ انتقال داده شده است. همچنین باورها بر این است که آقای نور شبه‌نظامیان مسلحی را در شمال کشور در اختیار دارد. دیدبان حقوق بشر آن‌ها را به سوءاستفاده‌ی گسترده متهم کرده است.
آقای نور در طی 15 سال، شبکه‌ی وسیع تجاری و حمایوی در ولایت بلخ و شهر مزارشریف، که از دیرزمانی مرکز تجارت و دادوستد با آسیای مرکزی بوده است، ایجاد کرده است. این ارتباطات، برای او و متحدانش ثروت و زندگی مجللی را به ارمغان آورده است. ارتباطات و ثروت آقای نور و اطرافیانش، همچنین منبعی برای شبکه‌یی از فرماندهان شبه‌نظامی در چندین ولایت افغانستان بوده است.
نزدیکان آقای غنی برای کنار زدن آقای نور، او را به‌عنوان یک شخص شدیدا فاسد معرفی کرده‌اند که از هر تجارتی برای خودش خواهان سهم است و صدها میلیون دالر در حساب‌هایش در بانک‌های خارجی دارد. اما آقای نور اصرار دارد که درآمدش حاصل از معاملات پاک تجاری است و سود آن صرف شبکه‌ی هواداران و فعالیت‌‌های سیاسی‌اش می‌شود.
آقای نور –با بی‌اعتنایی- در طول چندین ماه قبل از برکناری‌اش، اکثرا زحمت آمدن به مقام ولایت را به خودش نمی‌داد. او از یکی از خانه‌ها یا مهمان‌خانه‌هایش که با قندیل‌های بزرگ، شیرآب‌های طلایی و بیش از ده‌ها پرتره‌ی آقای نور تزئین شده‌اند، به فقط جدی‌ترین مسایل حکومتی رسیدگی می‌کرد.
اما او به‌محض اینکه برکنار شد، شروع کرد به آمدن همه‌روزه به دفتر. آقای نور اکنون پشت چندین لایه‌ی امنیتی، روزانه با صدها نفر از مردم ملاقات می‌کند. سخنرانی‌های هیجان‌آور وی در میان طرف‌دارانش از چندین کانال تلویزیونی به‌طور زنده پخش می‌شوند. و او تا این دم، بارها در سخنرانی‌هایش از زبان زور کار گرفته است.
یکی از شایع‌ترین اهداف حملات لفظی آقای نور، عبدالله عبدالله بوده است. آقای عبدالله از چهره‌های سابق اتحاد شمال است و اکنون به‌عنوان شریک ائتلافی آقای غنی در دولت افغانستان خدمت می‌کند.
آقای نور در یکی از سخنرانی‌هایش خطاب به آقای عبدالله گفت: «من دندان‌هایت را می‌شکنم». عبدالله عبدالله متحد سابق آقای نور است و از سوی آقای نور به خودفروشی -به آقای غنی- متهم شده است.
آقای نور پنج‌شنبه‌ی گذشته، در حالی‌که لباس سیاه به تن و عینک آفتابی به چشم داشت، با کاروان موترهای زرهی براق-سیاه‌اش، ناوقت بعد از ظهر به مقام ولایت بلخ رسید. نزدیکانش گفتند که او شب گذشته تا دیروقت بیدار بوده، با تلفون در حالی‌که دورادور اتاق قدم می‌زده صحبت می‌کرده و یا با کسانی که از کابل به دیدارش آمده بودند گفت‌وگوی شخصی داشته.
او در حالی‌که به سخنان تعداد زیادی از سخنرانان گوش می‌داد، بازدیدکنندگان در دو تالار مجاور نشسته و منتظر صحبت آقای نور بودند. او خسته به نظر می‌رسید و تلاش می‌کرد خمیازه‌هایش را پنهان کند. سخنران پشت سخنران او را «شیر، پادشاه و امپراتور» می‌خواندند. آقای نور در عکس‌العمل به هر مزه‌پراگنی‌، سرش را خم می‌کرد و دست به سینه می‌شد.
اما هنگامی که نوبت سخنرانی به آقای نور رسید، هیچ‌ نشانه‌یی از خستگی در او دیده نمی‌شد. او بار دیگر به دولت مرکزی در کابل تاخت. او گفت که در پایتخت، رهبران حزبش در تلاش دستیابی به راه‌حل از طریق مذاکره‌اند و این یگانه راه‌حل است. اما او از هواداران خود خواست تا برای اعتراضات مدنی آماده باشند و «تایرهای قدیمی» خود را برای مسدودکردن جاده‌ها آماده داشته باشند.
این سخنرانی با این سخنِ آقای نور که رهبران دولت در کابل چشم خود را به رنجی که افغان‌ها در جریان سال‌ها جنگ متحمل شده‌اند، بسته است، به‌سرعت رنگ تجمع انتخاباتی را به خود گرفت.
آقای نور با فریفتن جمعیت حاضر در آن‌جا، گفت: «اگر من یک روز رییس‌جمهور شوم…». و حاضران در واکنش به آن نعره کشیدند.
سپس، آقای نور در حالی‌که جایگاه خطابه را محکم گرفته بود –با ساعت 27 هزار دالری اومیگا در مچ‌اش و انگشتر لعل که دور آن حدود 20 الماس کوچک کار شده در انگشت‌اش- در مورد فساد صحبت کرد. او گفت که دولت مرکزی غرق در اختلاس است و دو رهبر ائتلافی حکومت، در حال چاق‌کردن متحدان‌شان‌اند.
او گفت در حالی‌که یک معلم در ماه 200 دالر یا کم‌تر از آن معاش دارد، آقای غنی و آقای عبدالله به صدها مشاور بی‌کاره‌ی خود ماهانه 5 هزار، 6 هزار و بیشتر معاش می‌دهند. او ادامه داد که هزینه‌ی اجاره‌ی موتر زرهی برای هر مشاور چند است؟
آقای نور گفت: «آن‌ها خون مردم را می‌مکند».