ساعت 9 صبح بود که وارد دانشگاه کابل شدم. در انتهای صحن دانشگاه، درست در مقابل در بستهی نمایشگاه، دختری پلاکارد بهدست در میان جمع اما تنها ایستاده بود. دورادورش را دانشجویان کنجکاو گرفته بودند. چشمها همه به نوشتهی روی پلاکارد او خیره بود؛ جملهی کوتاهی که مسوولان دو کشور افغانستان و ایران را نگران کرده بود: «من در ایران حق کسب تعلیم نداشتم!»
پس از گذشت دقایقی، چند پولیس به او نزدیک شدند. بقیه دانشجویان را از دوروبر او دور کردند و بعد به او توصیه کردند که محل را ترک کند. بصیره اما مستحکمتر ایستاد و با اطمینان بیشتری پلاکارداش را بالا گرفت. من از این ماجرا چند قطعه عکس گرفتم. پولیس سراغ من آمد و با لحن تهدیدآمیزی گفت: «تا عکسها را پاک نکردی نمیتوانی از اینجا بروی.»
پس از آن یک مرد کتشلواری با ریش تراشیده همراه با چند تنی دیگر، جلوی بصیره ایستادند و شروع کردند به بگو و مگو. بعدها بصیره به من گفت که آن مرد کتشلواری، رییس دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی بود. «مرا تهدید کرد و با لحن تحقیرآمیزی گفت که من میشرمم تو محصلام هستی.»
بصیره اختر 21 ساله تنها دانشجوی دانشگاه کابل بود که به محرومیت مهاجران افغانستانی از حق آموزش پرداخت و در مقابل مقامهای ایرانی اعتراض کرد. مسوولان و محافظان دانشگاه کابل و مقامهای ایرانی بهشدت تلاش کردند که مانع اعتراض او شوند اما او تا آخر از خواستهاش کوتاه نیامد. گویا جملهی کوتاه روی پلاکارد بصیره، مایهی نگرانی مقامهای دو کشور شده بود. بعدها، پولیس ضدشورش نیز به محل آمد.
در دوران جنگهای داخلی افغانستان، خانوادهیی از افغانستان به ایران مهاجرت میکند. 21 سال پیش در اوج نابهسامانی اقتصادی، تولد دختری، بار دوش این خانوداه را سنگینتر میکند اما هفت سال بعد این خانواده، بیشتر نگران آموزش بصیره میشود تا دیگر مخارجاش: «وقتی به سن مدرسه رفتن رسیدم، مادرم مرا به مدرسه برد اما مسوول مدرسه من را نپذیرفت و گفت شما افغانی هستید و دولت چنین اجازهیی به ما نداده است. مادرم التماس کرد که دخترم را اجازه بدهید بهطور غیررسمی در کلاس حاضر شود و فقط خواندن و نوشتن بیاموزد. ولی مدیر مدرسه قبول نکرد.»
در سال 1381 خورشیدی پدر و مادر بصیره بهدلیل نگرانی از بیسواد ماندن فرازندانشان به افغانستان برمیگردند و شش سال در هرات میمانند. بصیره میگوید پدر و مادرش از اینکه فرزندانشان به مکتب میرفتند، خوشحال بودند اما چیزی گلوی آنها را میفشرد: وضعیت مالی خانواده دوباره لنگ میزده است. در سال 87 خانوادهی 8 نفرهی بصیره بساطشان را میبندند و راهی همان سرزمین خاطرات ناخوشایند میشوند. مادرش دروازههای تمام مکتبهای دوروبرش را میزند؛ بار دیگر همان التماس مادر و همان انکار مدیر مکتب. بصیره همراه با دیگر خواهران و برادرانش سه سال دیگر خانهنشین میشوند و محروم از آموختن. در سال 89 پس از سفر یک هفتهیی پرمشقت بصیره همراه با خانواده به افغانستان برمیگردند: «خاطرهی تلخ مهاجرت و تحقیر در ایران هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود. در سال 89 وقتی خود را به پاسگاه تحویل دادیم در آنجا رفتارهای غیر انسانی زیادی را دیدم. در اردوگاه سنگسفید، مهاجران را بدون لباس زیر آفتاب ایستاد میکردند. در یک مینیبوس که ظرفیت صد نفر را نداشت، دو صد نفر بار کرده بودند.»
بصیره اختر حالا پس از یک سفر طولانی و سخت همراه با دو خواهر و یک برادرش در دانشگاه کابل درس میخوانند؛ خودش دانشجوی سال سوم رشتهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل است، خواهر بزرگترش دانشجوی سال چهارم دانشکدهی ساینس، خواهر کوچکترش دانشجوی سال اول دانشکدهی مهندسی و برادرش دانشجوی رشتهی دندانپزشکی دانشگاه کابل است.
این دانشجوی معترض حالا یک خواسته دارد: فرزند هیچ مهاجر افغانستانی در ایران نباید از حق آموزش محروم بماند.
ساعت 2 بعد از چاشت بود و نمایشگاه کتاب پرجمعوجوش. بصیره کاغذنوشتهاش را بلند نگهداشته بود و در میان بازدیدکنندگان راه میرفت. همکلاسیهایش اصرار داشتند که او باید چیزی بخورد، اما بصیره دستبردار نبود: «در جریان اعتراضم یک مقام ایرانی آمد و گفت که بیا باهم حرف بزنیم. تو به هر دانشگاهی که میخواهی بیا و ما زمینهی تحصیل را برایت فراهم میکنیم. اما وقتی مقامها برای افتتاح نمایشگاه میآمدند به پولیس و محافظانشان گفتند که مرا از سر راهشان دور کنند. پولیس مرا با خشونت و زور از محل دور کرد. یک شهروند ایرانی آمد با خشم و خشونت کاغذنوشتهام را از دستم کشید و پاره کرد. من میخواهم دولت ایران بهجای این تبلیغات فرهنگی برای مهاجران افغانستانی در ایران حق آموزش و تحصیل بدهد.»
نمایشگاه مشترک کتاب ایران -افغانستان روز دوشنبه (2 ثور) برای یک هفته در دانشگاه کابل افتتاح شد. در این نمایشگاه 70 ناشر ایرانی، 40 ناشر افغانستانی بیش از 20 هزار عنوان کتاب را عرضه کردهاند. در مراسم افتتاح این نمایشگاه مقامهای برجستهی دو کشور ایران و افغانستان نیز حضور داشتند. محمدسرور دانش، معاون دوم رییسجمهور افغانستان از کشورهای همسایه و منطقه خواست که از سیاست خارجی ایدئولوژیک و امنیتیمحور عبور کرده و به سیاست خارجی اقتصاد-فرهنگمحور تمرکز کنند. به باور آقای دانش، سیاست اقتصاد-فرهنگ محور، بدون توصل به خشوت و توطیه، منافع همه را تأمین میکند. «همهی اشغالگریها و تجاوزها و همچنان جنگهای نیابتی در گذشته و حال، ریشه در همین نوع سیاستها دارد. در جنگ کنونی و تحمیلی بر افغانستان و سایر جنگها و مراودات منطقه، میتوان آثار این نوع سیاستورزی را مشاهده کرد. امیدواریم همهی کشورهای منطقه و همسایههای ما روابط خود را قبل از امنیت و ایدئولوژی به یک گفتمان تمدنی و فرهنگی تبدیل کنند و سیاست خارجی خود را بر محور روابط انسانی و فرهنگی و منافغ اقتصادی تنظیم کنند تا به این ترتیب هم فضای احترام و اعتماد متقابل ایجاد شود و هم از خشونتها، منازعات و جنگهای نیابی جلوگیری شود.»
آقای دانش افزود که حکومت و حدت ملی در روابط خود با کشورهای منطقه از سیاست مبتنی بر مشترکات فرهنگی-تاریخی پیروی میکند.
رضا ملکی، رایزن فرهنگی سفارت ایران در افغانستان ضمن تأکید بر توسعهی روابط فرهنگی میان دو کشور، گفت که در این نمایشگاه 25 هزار عنوان کتاب با تیراژ بیش از 150 هزار جلد به نمایش درآمده است.
در همین حال سعید دمیرچی، مدیر مجموعهی پخش کتاب میگوید که در این دور نمایشگاه، سعی شده تا کتابهای چاپ سالهای 1395-97 خورشیدی ایران برای مخاطبان افغانستانی عرضه شود.
در این نمایشگاه بیشتر کتابهای دانشگاهی و ادبی به نمایش گذاشته شده و برخلاف گذشته، کتابهای دینی و مذهبی کمتر به چشم میخورد.
پارسال نیز در 23 حمل نمایشگاه مشترکی دو کشور زیر نام «افغانستان بخوان» در کابل برگزار شد که در آن 60 ناشر ایرانی و 30 ناشر افغانستانی حدود 31 هزار عنوان کتاب را عرضه کرده بودند. هدف از برگزاری این نمایشگاه تقویت روابط فرهنگی دو کشور همزبان خوانده شده بود.
آقای دمیرچی که در نمایشگاه کتاب پارسال ایران و افغانستان نیز حضور داشته، میگوید: «استقبال مردم خوب بود. بیش از 75 درصد کتابها فروش رفت و باقی آن را کتابفروشان خریدند. امیدوارم امسال هم مردم افغانستان به خوبی استقبال کنند.»
در مراسم افتتاح این نمایشگاه، رایزن فرهنگی سفارت ایران در کابل، گفت که دولت ایران زمینهی آموزش بیش از 450 هزار دانشآموز افغانستانی را که در ایران مهاجرند، فراهم کرده است. او افزود که حدود 17 هزار دانشجوی افغانستانی در سراسر دانشگاههای ایران تحصیل میکنند و در سال گذشته نیز دولت ایران بیش از 330 تن را برای تکمیل دورهی ماستری و دکترایشان به دانشگاههای این کشور پذیرفته است.
مرکز آمار ایران در گزارش سال گذشتهی خود (29 جوزای 96) جمعیت مهاجران افغانستانی در ایران را حدود یک میلیون و 548 هزار نفر برآورد کرده بود. براساس این گزارش، 95 درصد جمعیت مهاجران در ایران را شهروندان افغانستان تشکیل میدهد که بیشتر آنها مربوط به گروههای سنی 5 تا 14 سالهاند.