زینب پیرزاد
او در کودکیاش طعم بیمادری را چشیده بود و آرزوی مادری برای تمام یتیمهایی را داشت که جنگ و فقر در دامن او پرتاب میکرد. در کودکی خودش یتیم شد و در جوانی فرزندانش. بعد از آن او برای هزارها کودک مادری کرد و چندین یتیمخانه ساخت که تاکنون یتیمهای جنگی و فقیر در آنها درس میخوانند و غذای مجانی میخورند.
مریم در سال ۱۳۲۲ در شهر میمنه مرکز ولایت فاریاب در خانهی یکی از اربابهای این شهر بهدنیا آمده، در خانهیی که مادرش را از او گرفته بود و درعوض سه مادراندر داده بود. وقتی خیلی کوچک بود، برای کودکان همسنوسالش که در یک چهاردیواری لغزنده، کنار خانهی کاهگلی پدرش زندگی میکردند، غذا میبرد. چشمهای بیرمقاش برق میزند و میگوید که اولین دختری که در فاریاب به مکتب رفت، من بودم -همینطور اولین معلم زن نیز. اما این پیروزی مریم در ۱۵سالگی با ازدواجش دچار شکست میشود؛ زمانیکه او خود هنوز نیازمند مادر بود، کودکان دیگری را مادری میکرد. اما دیری نمیپاید که با مرگ شوهر مریم، او برای فرزندانش پدری نیز میکند.
پس از مرگ شوهرش، او مدتی در وزارت عدلیه و مدتی در دارالوکاله کار میکند و با اندوختن مقدار پولی، شروع به تجارت در هند و کابل میکند. او میگوید: «مدت ۱۰ سال بادام و پستهی افغانستانی به هند میبردم و از هند کالا میآوردم و میفروختم.»
اما با ظهور مجاهدین و ویرانیهای کابل، مریم مجبور به مهاجرت میشود و وقتی به پیشاور پاکستان میرود، برای فعالیتهای کاریاش دلتنگ میشود و میگوید: «حس میکردم که دستی گلویم را گرفته و خفهام میکند.» تا اینکه به کمک برهانالدین ربانی، امر ایجاد یک مکتب را میگیرد و شروع به تدریس اطفال تهیدست مهاجر میکند. مریم میگوید: «آن مکتب تاحال فعال است. در آن زمان ۱۸ صد شاگرد داشتیم و چندین دور فارغ دادهایم.»
مریم در کنار فعالیتش در مکتب، شروع به تجارت قالینهای وطنی به امریکا میکند و همزمان با این کار، کلینیکی نیز برای مهاجران ایجاد میکند.
مریم کمی بعدتر، به امریکا میرود و در شهر نیویارک «سالاد میوه» میسازد. او میگوید: «درماه تا ۲ هزار دالر کار میکردم و سال دوبار به کمپهای مهاجرین در پیشاور میآمدم و به خانوادههای فقیر کمک میکردم.»
مریم فاریابی پس از سقوط طالبان با کودکانی آشنا شد که نه والدینشان زنده بودند و نه پولی برای رفتن به مکتب داشتند. آنها هیچ امکانی برای بهرهبردن از فرصتهای جدیدی که برای مردم پیش آمده بود، نداشتند. خانم فاریابی از آن زمان به فکر کمک به این کودکان بود و سرانجام دو مکتب را یکی در کابل و دیگری در فاریاب برای این کودکان ساخت.
خانم فاریابی یک بازرگان بود و با اتکا به سرمایهی شخصیاش در دورهی حکومت موقت، یک مکتب/آشیانه و یک کلینیک در قلاچهی کابل و یک مکتب در شهر میمنه ایجاد کرد.
او در کل سه مکتب ساخته است و نام هرسه آن را «فاطمهالزهرا» گذاشته است. یکی از این مکاتب هنوز در پاکستان فعال است، جایی که میلیونها مهاجر افغان محروم از فرصتهای آموزشی زندگی میکنند. دو شاخهی مکتب فاطمهالزهرای کابل و فاریاب حدود 900 شاگرد دارد که از صنف اول تا دوازده درس میخوانند. در این مکاتب برای دانشآموزان، مواد آموزشی و غذای چاشت آنها به گونهی رایگان از سوی مریم فاریابی تهیه میشود. درکنار مکتب قلاچه، یک کلینیک نیز برای مردم فقیر آنجا و کودکانی که در این مکاتب درس میخوانند، ساخته شده بود که اما بنا بر مشکلات مالی، چند ماه میشود که بسته شده. خانم فاریابی میگوید: «اگر کسی کمک کند این کلینیک را دوباره فعال میکنم.» این کلینیک نزدیک به 30 سال فعالیت کرده بود.
آنگونه که خانم فاریابی توضیح داد، مکاتبش را در زمانی که خود بازرگان مستقلی بود، از سرمایهی شخصیاش ساخته است. اما حالا که او از فعالیت تجاری دست کشیده، هزینهی این مکاتب را از کمکهای پسرانش و یکی دو تاجر دیگر بهدست میآورد. مریم آرزو دارد که مکتبهایش را گسترش بدهد و به نیازمندان فرصتهای آموزشی بیشتری فراهم آورد.
مکتبهای فاطمهالزهرا در کابل و فاریاب بعد از سقوط طالبان و بدبختیهای فراوانی ساخته شد که مریم از آن روزها با تأسف و اندوه یاد میکند: «اطفال بسیاری را که نه پدرشان زنده بود و نه مادرشان بزرگ کردم. حالت ۱۵ کودکی که به روی سرک مانده بودند و به نظر میرسید ماههاست که روی آب را ندیدهاند، بیش از همه آزاردهنده بود.» اما حالا خانم فاریابی میگوید شش تن آنها دانشگاه میروند و بقیه ازدواج کردهاند.
مریم فاریابی میگوید که دیگر نمیتوانم کار کنم، اما همین که اندک پولی بهدستم برسد، حرکت میکنم طرف فاریاب و از شاگردان احوال میگیرم و نیازمندیهای شاگردان و مکتب را تا آنجا که ممکن است رفع میکنم. او میگوید بودن با کودکان خوشایند است: «یکسوم عمرم را در همین مکتبها درکنار آنها گذراندهام.»
خانم فاریابی در سفری که چند هفته پیش به فاریاب داشته، با والی این ولایت دیدار میکند و او لقب «مادرفاریاب» را به خانم فاریابی میدهد. علاوه بر آن، والی فاریاب تعهد سپرده که به شاگردان مکتب فاطمهالزهرا میز و چوکی و امکانات آموزشی فراهم میکند و جادهی نزدیک این مکتب را به «جادهی مریم فاریابی» تغییر نام میدهد.