منابع معدنی؛ سوخت جنگ و شورش در افغانستان - بخش دوم
کوه‌های افغانستان (نیروی هوایی ایالات متحده/ قلمرو عمومی)

منابع معدنی؛ سوخت جنگ و شورش در افغانستان – بخش دوم

منبع: ژورنال فارین پالسی (Foreign Policy Journal)

نویسنده: احمدشاه کته‌وازی

مترجم: حمید بامیک


استخراج غیرقانونی منابع معدنی؛ سوخت جنگ

افغانستان چندین دهه جنگ را متحمل شده است. از زمان حمله آمریکا در سال 2001، هفده سال می‌گذرد و از حمله شوروی در سال 1979، سی و نُه سال. این کشور هنوز هم با بیش از بیست گروه شورشی و تروریستی می‌جنگد. درحال حاضر، افغانستان با شورشیان فعال طالب و دیگر گروه‌های تروریستی رادیکال از جمله القاعده، شبکه‌ی حقانی و خراسان اسلامی (ISIS-K) مواجه می‌باشد. طالبان، جنگ‌سالاران و سیاستمداران فاسد، یک تهدیدی جدی برای افغانستان می باشند. در برخی موارد، این بازیگران به خاطر بهره‌برداری از منابع معدنی به دلیل داشتن منافع مشترک، با هم همکاری می‌کنند.

ناامنی یکی از بزرگترین چالش‌ها برای توسعه سکتور صنعت معدن در افغانستان است. به طور خاص، سنگ‌های قیمتی و سنگ مرمر آشکارا غارت می‌شود. به دلیل عدم امنیت و حضور محدود دولت در برخی نقاط کشور، جنگ‌جویان، شورشیان و سیاست‌مداران مشغول استخراج غیرقانونی منابع معدنی اند. طبق گزارش کمیته شورای امنیت سازمان ملل، از ماه فبروری 2015، منابع معدنی به عنوان دومین منبع درآمد طالبان پس از مواد مخدر تبدیل شده است. از طریق استخراج غیرقانونی معدن ، میلیون‌ها دالر به جیب گروه‌های مسلح، شورشیان و نیروهای مسلح می‌رود در حالی‌که مردم افغانستان تنها از بخش کوچکی از ثروت تولید شده از این پروژه‌ها مستفید می‌شوند.

منابع طبیعی، به ویژه سنگ‌های قیمتی، برای دهه‌ها جنگ و شورش را در افغانستان تمویل مالی کرده است. گفته می‌شود که در دهه 1990، جبهه‌ی متحد اسلامی، ازطریق استخراج غیرقانونی و قاچاق غیرقانونی معادن در شمال افغانستان سالانه بین 60 تا 200 میلیون دالر درآمد داشته. منابع معدنی نقش مهمی در تامین مالی شورش‌های فعلی ایفا می‌کند. به عنوان مثال، طالبان به میزان قابل توجهی سود حاصل از استخراج معادن و مالیات و تقریبا تمامی انواع فعالیت‌های اقتصادی را در مناطق تحت کنترل خود در اختیار دارند. مهم‌تر از همه، این شامل محصولات پرسود تریاک هلمند، تجارت چوب در شرق افغانستان، برش سنگ مرمر در جنوب و سنگ قیمتی در شمال کشور می‌شود.

دولت افغانستان از معدن طبیعی خود بسیار کم سود می‌برد. تخمین زده می‌شود که فعلا حدود 1400 استخراج غیر قانونی معادن در افغانستان وجود دارد. براساس گزارش شاهد جهانی (Global Witness) 2016 «درآمد استخراج معادن جنگ سالاران و طالبان از یک منطقه کوچک بدخشان برابر کل درآمد سکتورمنابع طبیعی دولت افغانستان می باشد.» در سال 2014، گروه‌های مسلح از دو ناحیه، معدن دیودره واقع در کران و منجان در ولایت بدخشان، حدود 20 میلیون دالر بدست آوردند. فکر می‌کنم منابع معدنی دومین منبع درآمد طالبان اند. درحالی‌که عاید دولت در سال 2013 کمتر از یک درصد از منابع طبیعی بوده است. بدون یک استراتژی قوی و عملی، منابع معدنی می‌تواند به یک منبع مزمن نزاع و فساد تبدیل شود.

چشم‌داشت دولت اسلامی (ISIS) و طالبان به منابع معدنی افغانستان

منابع طبیعی می‌تواند به درگیری کمک کند، به ویژه هنگامی که دولت حاکمیت کامل بالای اراضی خود نداشته باشد. براساس اطلاعات جدید منتشر شده توسط نیروهای آمریکایی، گفته می‌شود که 30 درصد از ولسوالی‌ها یا زیر نفوذ شورشیان قرار دارد و یا در آن‌جا جنگ جریان دارد. براساس یک مطالعه صنعت معدن در سال 2014، برخی از مهم‌ترین و غنی‌ترین معدن لیتیوم در شرق ولایت غزنی و منطقه جنوب ولایت هلمند که عمدتاً تحت کنترل طالبان قرار دارند، وجود دارد. علاوه براین، در بعضی مناطق جنگ‌سالاران محلی و افراد زورمند در مقایسه با دولت بیشتر نفوذ دارند. بازیگران دولتی و غیر دولتی با مستقر شدن در مناطق ناآرام مرزی افغانستان، احتمال وقوع جنگ را افزایش می‌دهند. کشورهای جنگ‌زده با منابع طبیعی ثروتمند در مقایسه با کشورهای فقیرتر از لحاظ منابع طبیعی، یک جنگ طولانی مدت را تجربه می‌کنند. زمانی که برخی از نقاط کشور توسط شورشیان و جنگ‌سالاران کنترل شوند، منجر به ایجاد یک جنگ اقتصادی می‌شود. اعضای گروه‌های مسلح از غارت سود می‌برند، بنابراین از خشونت استفاده می‌کنند تا بتوانند کنترل و دسترسی به منابع را حفظ کنند.

شورشیان، جنگ‌سالاران و سایر گروه‌های مسلح همچنان در بسیاری از نقاط افغانستان هنوز از استخراج غیرقانونی معادن بیشترین سود را می‌برند. طالبان و گسترش اخیر دولت اسلامی به دنبال کشف منابع معدنی در مناطق که کمتر تحت نظارت دولت می‌باشند، استند تا بتوانند هزینه‌ی عملیات خود را در افغانستان، عراق و سوریه تأمین کنند. مواد مخدر و سنگ‌های قیمتی که به راحتی استخراج و معامله می‌شوند، برای گروه‌های مسلح جذاب‌تراند. گاهی اوقات بر فعالیت‌های معدن در مناطق دور افتاده کشور بین گروه‌های مسلح و شورشیان جنگ صورت می‌گیرد. گروه‌های شورشی با یکدیگر خود در رقابت و مقابله‌اند و در بعضی موارد روستاهای ضعیف از اعضای گروه طالبان برای حفاظت شان دعوت می‌کنند. با ظهور اخیر ISIS در افغانستان، سکتور معدن کشور در حال حاضر با تهدید تازه روبه رو است.

داود شاه صبا، وزیر معادن و نفت افغانستان، به قانون‌گذاران مجلس افغانستان گفت که داعش تهدید جدی برای صنعت معادن در افغانستان است. مشخص نیست که آیا ISIS که سعی دارد برای خود در افغانستان پایگاه ایجاد کند، در برابر دولت افغانستان مقاومت خواهد کرد یا خیر. به هرحال، کاملاً ممکن است که داعش در تلاش استخراج معادن در مناطق که کمتر تحت نظارت دولت قرار دارد، باشد تا بتواند بودجه‌ی عملیات اصلی خود در عراق و سوریه را تأمین کند. شرایط امنیتی رو به وخامت افغانستان یک وضعيت مطلوب‌تري را براي ISIS فراهم کرده است. اگر شرایط همین‌گونه کنترل نشود، شورشیان داعش و طالبان ممکن‌ اند تهدید بزرگی را برای دولت افغانستان از طریق بهره‌برداری از معادن آسیب‌پذیر کشور طوری‌که مأموریت‌های عملیاتی‌شان‌ را در دیگر نقاط تأمین مالی می‌کند، ایجاد کنند.

شورشیان در حال تلاش برای کنترل مناطقی‌ اند که دارای منابع معدنی غنی می‌باشند. در برخی مناطق، شورشیان قادر به کنترل ذخایر معدنی بوده‌اند. به عنوان مثال، ولایت هلمند با داشتن کرومیت غنی و یکی از بزرگترین ولایت‌های تولید کننده‌ی تریاک، در دهه‌ی گذشته با جنگ‌های شدید مواجه بوده است. برخی از ولسوالی‌های این ولایت هنوز تحت کنترل شورشیان طالب قرار دارند. ولایت بدخشان که به خاطر معادن طلا و معدن سنگ لاجورد خود معروف است و ولایات کنر و نورستان که داری ذخایر زیادی از سنگ‌های گران‌بها استند، جنگ شدیدی را تجربه کرده‌اند. چون این مناطق به خاطرداشتن ذخایرزیاد سنگ‌های قیمتی توجه شورشیان را جلب می‌کنند و آنها نیز تمرکز شان را بالای این مناطق بیشتر می‌سازند. شورشیان در تلاش کنترل مناطقی اند که بتوانند میلیون‌ها دالر را از استخراج منابع طبیعی آن‌جا برای تامین تجهیزات جنگی خود، حاصل نمایند و این یک حرکت خطرناک است. دسترسی شورشیان به منابع، احتمال وقوع جنگ داخلی را بیشتر ساخته است.

سناریوی احتمالی؛ مسبب افزایش جنگ

در افغانستان استخراج معادن به آسانی قابل بهره‌برداری است و همین مساله باعث بروز جنگ می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که بین منابع طبیعی و بروز جنگ داخلی یک رابطه احصايوی وجود دارد. اکثراً کنترل منابع، خود منجر به درگیری‌های خشونت‌آمیز می‌شود. اغلب درگیری‌ها در پاسخ به تلاش‌های بازیگران مختلف برای کنترل بخش‌های استخراج معدن، بوجود می‌آید. جنگ بر سر منابع همیشه به خاطر استخراج آسان آن و ثروت تولید شده از طریق معادن، امکان‌پذیر است. دسترسی به منابع برای افراد و گروه‌های مسلح یک راه آسان برای رسیدن به ثروت و پول می‌باشد. بنابراین، کسانی که برنامه‌ی اقتصادی دارند و مایل به اخذ اسلحه اند، می‌خواهند که به این منابع برای کسب سود از استخراج و فروش آنها، دسترسی داشته باشند. در مناطقی که شبکه‌های مجرمان و شورشیان به طور قوی فعال استند، بیشتر در معرض جنگ قرار دارد.

افغانستان یک راهبرد روشن برای مقابله با ثروت معدنی خود ندارد. در ماه اپریل سال 2015، سرمفتش ویژه‌ی بازسازی افغانستان (SIGAR)، یک نهاد دولتی مستقل ایالات متحده، گزارشی را با اذعان به این‌که واشنگتن یک استراتژی واحد برای توسعه صنایع قابل استخراج افغانستان ندارد، منتشر کرد. از سال 2009، اداره‌ی انکشاف بین‌المللی ایاالت متحده و TFBSO حدود 488 میلیون دالر برای استخراج صنایع افغانستان اختصاص داده‌اند. SIGAR توضیح می‌دهد که این منابع، هیچ کاری برای ساخت یک صنعت معدن قابل قبول و منظم در افغانستان انجام نداده‌اند. دولت ایالات متحده، از جمله اداره انکشاف بین المللی ایاالت متحده و وزارت دفاع، در مأموریت خود برای کمک به ایجاد «صنایع منابع طبیعی پایدار درافغانستان » شکست خورده است و «هنوز تا تحقق آن هدف فاصله زیاد باقی است».

استخراج غیرقانونی معادن در سراسر افغانستان توسعه یافته و جنگ‌سالاران و شورشیان بیش از 2،000 چنین مناطق سود می‌برند. یک گزارش SIGAR نشان می‌دهد که از زمان سقوط طالبان در سال 2001، استخراج غیرقانونی معادن برای دولت افغانستان 300 میلیون دالر هزینه داشته است. ناامنی در ولایت ننگرهار و سایر نقاط، موجب شد که وزیر صبا، در سال 2015 به قانون‌گذاران افغانستان هشدار دهد که نظارت بر هزاران معادن در سراسر کشور غیرممکن است و در صورت عدم توافق صلح با طالبان ممکن است که منابع طبیعی به طور کامل غارت شود.

بدون پاسخ منطقی، هماهنگ و فوری، منابع معدنی افغانستان نه تنها بیان‌گر یک فرصت از دست رفته بلکه تهدیدی برای امنیت ملی کشور می باشد. اگر سیاست‌های قوی با رویکرد استراتژیک جامع، واقع‌بینانه و بلندمدت اتخاذ نگردد، امکان زیاد وجود دارد که افغانستان به چرخه‌ی تاریخی جنگ و جنگ داخلی که اکثر کشورهای آفریقایی فعلا با آن دست پنجه نرم می‌کنند، مواجه خواهد شد.

راهی به جلو

با توجه به وضعیت فعلی، فساد گسترده، شورشیان فعال، اقتصاد جنگی و عدم وجود مؤسسات دولتی موثر، منابع این کشور، اگر به طور موثر مدیریت نشود، به طور بالقوه می‌تواند یک پنجره دیگر از درگیری‌های خشونت‌آمیزی را باز کند و افغانستان به یک سرزمین لعنت تبدیل شود. با توجه به این چالش‌ها، به نظر می‌رسد که دستیابی به ثبات اقتصادی از طریق بهره‌برداری از این منابع، یک وظیفه چالش برانگیز برای دولت افغانستان است. استخراج معادن در یک کشور مانند افغانستان، که ده‌ها سال است در اثر جنگ خراب شده، بدون تعهد قوی حکومت افغانستان و جامعه جهانی، آسان نخواهد بود. مدیریت بهتر منابع معدنی می‌تواند منجر به رشد اقتصادی پایدار شود و راه را برای صلح پایدار فراهم کند.

علی‌رغم موانع شدید، اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، از تلاش‌های خود برای بهره‌برداری از منابع معدنی افغانستان حمایت می‌کنند. هر دو رئیس‌جمهور گفت‌وگوهای زیادی در مورد فرصت‌های معدن در افغانستان داشتند. با این‌حال، از آن‌جایی که معادن دومین منبع مالی بودجه‌ی طالبان اند، آنها ممکن از این دخالت ایالات متحده به عنوان تلاشی برای تحریک نارضایتی بین مردم علیه نیروهای آمریکایی در افغانستان استفاده کنند. فساد گسترده در کشور یک چالش بزرگ دیگر است. این نه تنها تأثیرات نیروهای امنیتی افغانستان و مشروعیت دولت را تضعیف می‌کند، بلکه مانع بزرگی برای مسیر توسعه اقتصادی به شمول بخش صنعت معادن می‌باشد.

به منظور توسعه منابع معدنی، دولت باید حضور خود را تقویت کند و ثبات را به ویژه در مناطق دارای منابع معدنی تامین کند. علاوه بر اجرای اصلاحات در قوانین منابع معدنی، از بین بردن فساد و یا حداقل کاهش آن مهم است. حقوق معدنی باید به خوبی تعریف شود و باید یک چارچوب قانونی مشخص برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی در این زمینه ایجاد شود. دولت افغانستان، با حمایت جامعه جهانی، باید یک چشم‌انداز درازمدت، واقع‌بینانه و راهبردی برای توسعه بخش معدنی خود تهیه نماید.

جامعه بین‌المللی می‌تواند به دولت افغانستان کمک کند تا از تجارت غیرقانونی منابع معدنی که به طور قابل توجهی جنگ و شورش را کمک می‌کند، جلوگیری کند. کمیته‌ی تحریم‌های سازمان ملل باید تحقیق کند که چگونه ثروت معادن به دست شورشیان رسیده و گروه‌های مسلح غیرقانونی را تمویل می‌کند؟ جامعه بین‌المللی، به ویژه ایالات متحده، باید با دولت افغانستان برای آوردن اصلاحات و ایجاد یک مکانیسم موثر نظارت بر منابع معدنی کشور، همکاری کند. مدیریت منابع معدنی، که می‌تواند توسعه‌ی اقتصادی و ثبات را ترویج کند، باید به حیث یک اولویت استراتژیک اصلی در نظر گرفته شود. با توجه به موجودیت مشکلات زیاد در افغانستان، هر مرحله‌ی از این فرایند باید توسط جامعه بین‌المللی و سازمان‌های نظارتی، نظارت شود تا از فساد و مشکلات قومی جلوگیری شده و اطمینان حاصل شود که استخراج معادن موجب آشفتگی و یا منازعات نه بلکه موفقیت اقتصادی می‌شود.

گرچه بخش معدنی در کشور با چالش‌های بزرگی مواجه است، اما همچنان یک سیگنال قوی برای دونرها و سرمایه‌گذاران در سراسر جهان می‌دهد که این کشور می‌تواند از طریق استخراج ثروت معدنی خود روی پای خود ایستاده شود.

نتیجه

طالبان نه تنها در زمینه‌ی جنگ موفق اند بلکه از طریق استخراج منابع معدنی نیز سود می‌برند. درآمدی که افغانستان می‌تواند با استفاده از آن ارتش خود را بدون کمک ایالات متحده، تمویل کند. تا کنون، بیشتر درآمد حاصل از ثروت طبیعی به جای رسیدن به نفع مردم افغانستان و دولت به جیب کارگزاران قدرت، جنگ‌سالاران و مقامات فاسد رفته است. با توجه به شرایط کنونی، سوء مدیریت منابع کشور می‌تواند پنجره‌ی دیگری را به درگیری‌های خشونت‌آمیز باز کند.

منابع معدنی یک عامل کلیدی بی‌ثباتی است که می‌تواند رقابت بین گروه‌های مسلح و مردم محلی را افزایش دهد و در غیاب کنترل دولت بین مردم نارضایتی ایجاد کند. با حمایت 14000 سرباز آمریکایی از سکتور امنیتی نسبتا جدید افغانستان، تامین امنیت تمام معادن کشور برای دولت افغانستان سخت خواهد بود. استخراج معادن در یک کشور مانند افغانستان، بدون تعهد قوی دولت افغانستان و حمایت قوی جامعه بین‌المللی، آسان نخواهد بود.

منابع معدنی غنی افغانستان، اگر به طور موثر بهره‌برداری شود، می‌تواند بهترین جایگزین کمک‌های خارجی باشد و می‌تواند وابستگی کشور به کشورهای کمک کننده و حمایت خارجی را کاهش دهد. اگر این منابع به درستی مدیریت شود، می‌تواند فرصتی را برای افغانستان فراهم کند تا داستان موفقیت اقتصادی خود را نوشته کند. سیاست قوی و تدابیر سازمانی قوی همراه با جهت گیری روشن سیاستی، دولت افغانستان می‌تواند توجه سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را برای سرمایه‌گذاری جلب کند. مدیریت بهتر منابع معدنی می‌تواند منجر به رشد اقتصادی پایدار شود و زمینه صلح پایدار را مساعد سازد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *