نیویورک تایمز – سم دالرِمپل
در روز نوزدهم آپریل کاروان مقامات کانادایی جوشوا آدامز، مشاور 24 سالهی نوجوانان همجنسگرای بیخانمانِ تورنتو را در یکی از جادههای دورافتادهی مناطق مرکزی افغانستان متوقف کردند. آنها با دنبالکردن حساب کاربری وی در اینستاگرام، جایی که در آن آدامز عکسهای خودش را در حال نوشیدن چای با طالبان در هلمند پُست میکرد، او را ردیابی کرده بودند.
آقای آدامز 6775 مایل سفر نکرده بود تا به گروه طالبان در هلمند بپیوندد و یا در نبردی علیه جنگجویان دولت اسلامی داوطلب شود؛ او رفته بود تا تاریخ افغانستان را از حفرههای به جامانده از مجمسههای بودا در بامیان تا مسجد بزرگ هرات که برای سنگکاری نفیساش شهرت دارد، کاوش کند؛ آثار تاریخی که نشاندهندهی جایگاه این کشور در جادهی ابریشم است.
ورود گردشگران به افغانستان از زمان خروج بخش عمدهی نیروهای ناتو از این کشور در سال 2014 پیوسته رو به کاهش بوده است. مقیم جمشیدی که شرکت مسافرتی Afghan Logistics and Tours را در کابل اداره میکند، به من گفت که در سال 2013 بیش از 100 گردشگر از خدمات شرکت وی استفاده کردهاند. این رقم در سال 2017 به تنها 50 گردشگر کاهش یافته است. در سال 2016 شرکت مسافرتی ماجراجویی بریتانیایی Wild Frontiers تورهای افغانستاناش را که به نام “Afghan Explorer” یاد میشد، به دلیل امنیت ضعیف افغانستان لغو کرد.
با اینحال افغانستان در میانهی افزایش خشونت جایگاهاش را به خوبی در حوزهی توریسم آسیای مرکزی حفظ کرده است. اکنون فرهنگ جدیدی که تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفته، راه خود را به صنعت گردشگری افغانستان باز کرده است: زنان و مردان غربی برای پیبردن به تاریخ افغانستان به این کشور سفر میکنند و با استفاده از یک اپلیکیشین شبکهی اجتماعی به نام Couchsurfing بدون هیچ هزینهیی با میزبانی افغانها در این کشور اقامت میکنند.
تابستان گذشته من در شهر خیوهی ازبکستان با گروه کوچکی از اروپاییها که در سایهی مناره بزرگ خواجه اسلام نشسته و امیدوار بودند که به افغانستان سفر کنند، برخوردم. یک زبالهگرد دانمارکی و یک فیلمساز آلمانی با به دستآوردن ویزا و عبور از پل مرزی بر فراز رودخانهی آمودریا به افغانستان وارد شدند. مرد دانمارکی به من گفت: «میراث فرهنگی فراوان، تاریخ طولانی و مهماننوازی [در افغانستان] بهتر از هرجای دیگر در جهان است».
آقای آدامز، زبالهگرد دانمارکی و فیلمساز آلمانی بخشی از یک موج کوچک مسافرانی بودهاند که برای دیدن افغانستان به اپلیکیشن Couchsurfing و سایتهای شبکههای اجتماعی مشابه تکیه کرده بودند. کابل به تنهایی دارای حدوداً یک هزار کاربر Couchsurfing به عنوان میزبان گردشگران خارجی است. برآورد من در ماه سپتامبر گذشته نشان داد که 36 درصد گردشگران که در مورد میزبانان کابلیشان در اپلیکیشن Couchsurfing نظر داده بودند، زنان بودهاند.
اودیسهی گردش با کولهپشتی آقای آدامز پای او را به مناطقی از افغانستان کشاند که در طول سالهایسال تعداد اندکی از خارجیها جرات سفر به آن را کردهاند. او وقت خود را صرف مرور و بررسی میراثهای عمدتاً نادیدهگرفتهشدهی فرهنگی-تاریخی افغانستان کرد: خرابههای قلعهی قرن یازدهم بُست در شهر لشکرگاه ولایت هلمند و نقاشیهای دیواری 80 فوتی درختهای نخل و هلالهای ماه رنگوروفته که بر دیوارهای مسجد عیدگاه در کندهار نقش بستهاند.
آقای آدامز در چند مایلی منار جام متوقف و متقاعد شد که افغانستان را ترک کند. منار جام سازهی خشتی مشهور قرن دوازدهم با کاشیهای آبی بر نوک آن، با ارتفاع 200 فوت بر لبهی رودخانه هریرود واقع و با کوههای بلند ولایت مرکزی افغانستان، غور، احاطه شده است. کارشناسان میگویند که این مناره آخرین بقایای ایستادهی فیروزکوه، پایتخت از دسترفته سلسلهی غوریان است.
شمار قابلتوجهی از افغانهایی که گردشگران Couchsurfing را میزبانی میکنند، اتفاقا اعضای گروه طالبان هستند. میزبان آقای آدامز در ولایت هلمند درحالیکه مزارع تریاکاش را به او نشان میداد، با فاشکردن رازش خود را یک شورشی سابق معرفی کرد. شام همان روز میزبان آقای آدامز او را برای صرف چای با دو جنگجوی طالب در باغی در همان حوالی برد. آدامز به یاد میآورد: “کاکای میزبانم به من گفت که آنها جنگجویان طالبان هستند و من شروع به خنده کردم زیرا فکر میکردم که این یک شوخی است. اما بعدتر آن ها به من گفتند که او جدی بوده”.
آن شب میزبان هلمندی و نزدیکان وی ساعتها با انگلیسی دستوپا شکسته مشغول گفتگو با آدامز، که مجبور بود بشقاب پشت بشقاب غذا میل کند، بودند. او میگوید: “یک دورهمی واقعا آرام بود. ما بیشتر از هرچیزی صحبت کردیم، سیگار کشیدیم و میوه خوردیم”. او قبل از بازگشتاش به کابل با یک اتوبوس، چندین شب دیگر نیز مهمان آنها بود.
شمار این ملاقاتهای تصادفی، سربسته و مبهم باقی مانده است زیرا؛ جزئیات آنها به ندرت در سوابق رسمی ثبت میشود. من با 14 نفر که از طریق اپلیکیشن Couchsurfing با طالبان دیدار کرده بودند صحبت کردم و توانستم 30 مورد دیگر را تثبیت کنم. به نظر میرسد که رقم دقیق بالاتر از این باشد زیرا بعضی از این طالبان قبلا نیز غربیهایی را میزبانی کرده بودند.
تعداد اندکی از این مسافران در نخست قصد دیدار با طالبان را داشتهاند. نِناد استوجانویچ “مفتسوار” صربستانی در سال 2012 از اینکه پیبرد میزبانانش در هرات همه شورشی اند، نگران شد. او به من گفت: «آن ها مردمان عادی بودند که من تصادفاً در هرات با آنها ملاقات کردم… و تنها پس از گذراندن یک شب با آنان متوجه شدم که همه اعضای طالبان اند.»
استوجانویچ میگوید که با وجود ترسهای اولیهاش، او میزبانانش را «بهطور شگفتآوری صمیمی و مهماننواز» یافت. آن ها به او لباسهای سنتی افغانی هدیه دادند، کمک کردند کولهپشتیاش را درون کیسهیی پنهان کند و توصیه کردند که اتوبوس بخصوصی را برای عبور از کندهار سوار شود تا از متوقفشدن توسط پولیس یا سایر طالبان در راهش به سوی مرز تاجیکستان جلوگیری شود.
در حدود 50 مایلی مرز، ماموران پولیس یک ایستبازرسی در ولایت کندز آقای استوجانویچ را با یک جنگجوی طالبان اشتباه گرفته و او را بازداشت کردند. صبح روز بعد ماموران پولیس پس از شناسایی هویت استوجانویچ، با هدیهکردن یک لباس سنتی و شیرینی به او اشتباهی را که مرتکب شده بودند جبران کرده و او را رها کردند.