رضا مِهسا
جنگ از پدیدههای ویرانگری است که اساس و بنیان زندگی را نشانه میگيرد و فلج میسازد. جهان شاهد وقوع جنگهایی مانند جنگ گرم، جنگ سرد، جنگ سخت، جنگ نرم، جنگ تریاک و جنگ پنهان بوده که خسارت جبرانناپذیری را متوجه کانون هستی بشر نموده است. اگر به پتانسیل وقوع درگیریها نظر بیاندازیم، درمییابیم که این جنگها در راستای تسلط بر منابع طبیعی و خام است که در بلندمدت در کشوری که میزان بلند تولید و مصرف را دارد، رو به تمامی میگذارد؛ مانند نفت، طلا و ذخایر طبیعی که در تأمین نیازمندیهای اولیه و ثانویهی بشر کاربرد دارند؛ مانند یورانیم، مس و غیره. یعنی گفته میتوانیم که در گذشتهها نفت آتشبیار معرکهها و درگیریها بود، اینک بستر جدیدی در ردیف عوامل بروز جنگ گشوده است که کارشناسان امور به آن جنگ آب میگویند.
نشانهی این نوع جنگ را میتوان همین حالا در منطقه و جهان مشاهده کرد. ده سال پیش کارشناسان امور آژیرهایی که از فرورفتن جهان به بحران آب خبر میدادند، به صدا درآروده بودند و پیشبینی کرده بودند که تا سال 2025 1800 میلیون نفر با بحران بیآبی جهان مواجه خواهند شد و دوسوم مردم جهان به آب آشامیدنی صحی دسترسی نخواهند داشت. این در حالی است که 96.7 درصد آبهای مه در روی نقشه به شکل آبی دیده میشود شور هستند و غیرقابل استفاده و مابقی آبهای شیرینی اند که بهشدت سفرههای زیرزمینی در اثر عدم مدیریت درست آبی برچیده میشود و این خود از نشانی بحران آب در جهان تلقی میشود.
چنانچه که در سال 2012 سازمان استخباراتی امریکا با تبانی با 16 خردهسازمان دیگر که در زیرمجموعهاش فعالیت دارند، هشدار دادند که عدم مدیریت درست آب در سطح جهان، خطر باالقوه برای امنیت ملی امریکا و امنیت جهانی پنداشته میشود.
کاهش روزافزون آب میتواند کاهش مواد غذایی و انرژی را در پی داشته باشد. از اینرو، گفته میتوانیم که جنگ آب یک موضوع تخیلی برای آیندهی دور نیست، بلکه یک موضوع بسیار جدی است که از همین حالا شاهد نشانهها و اختلافها و طرحهایی که برای مدیریت بحران آب از سوی کشورهایی هستیم که در آستانهی رفتن به سوی بحران بیآبی قرار دارند.
چنانچه اختلاف میان مصر و ایتوپی را در دو سال گذشته شاهد بودیم که تا آستانهی تقابل نظامی پیش رفتند. همچنین جنگ اسراییل و فلسطین ریشه در بحران آب دارد. گفته میشود خاور میانه بیشتر در محراق فرورفتن در جنگ آب قرار دارد، چنانچه مقامهای امارات عربی اعلان کردند که آب برای این کشور به مراتب از نفت ارزش دارد و اردن که دارد خشکسالی بدی را تجربه میکند، اعلان کرده بود که جنگ آب خونینتر از درگیریهای بهار عربی خواهد بود.
از اینرو، ده سال آینده را سالهای سرنوشتساز برای جهان قلمداد کردهاند و احتمال میرود که مضاعف بر درگیریهای داخلی میان کشورها، جنگهایی در پیوند با آب میان کشورها رخ خواهند داد. کشورهای منطقه برای مقابله با بحران آب و مدیریت این بحران بهشدت روی منابع آبی دیگر کشورها طرحریزی میکنند تا در آینده بتوانند از پس این مهم برآیند. گفته میشود بخش اعظم ناامنیها در کشورهای بحرانزده که منابع آبی سرشار دارند، سازمانیافته و مدیریت شده میباشد.
حال افغانستان کشوری است که در اوج بدامنیها و ناامنیها قرار دارد و هرروز سناریوی دنبالهدار بیامنی در کشور پیچیدهتر میشود و بر گره کور آن افزوده میشود. من یکی فکر میکنم عمدهترین دلیل تداوم ناامنی در کشور ریشه در مقدمات جنگ آب دارد؛ زیرا افغانستان تنها کشوری است که در موجودیت یک ادارهی قوی سیاسی 76 درصد منابع آبی این کشور را کشورهای همسایه، بهویژه پاکستان و ایران مضاعف بر حق آبهایی که دریای هامون و هیرمند به این کشور قانونا میدهند، مصرف مینمایند.
چنانچه در تازهترین مورد اقدام پاکستان برای سد سازی در منطقهی «داسو» با واکنش دولت افغانستان مواجه شد و مراتب شدید اعتراض دولت افغانستان متوجه با نک جهانی شد که عهدهدار تأمین بخش اعظم بودجهی این پروژه را شده بود و در آخرین مورد، دیروز کویرشناسان ایرانی اعلان کردهاند که تهران بزرگ دیگر آب ندارد و سفرههای زیرزمینی این شهر رو به اتمام است.
اگرچه اکثر صاحب نظران در حوزهی امنیت براین باورند که معضل افغانستان ریشه در تروریسم، اصطکاک گرایشهای قومی، تمامیتخواهیهای قبیلهای، فساد، اهداف استراتژیک، ژیوپولیتیک و… در افغانستان دارد، ولی من براین باورم که این مولفهها بیشتر ابزاری اند که مدیریت بحران بیآبی را مخصوصا برای ایران و پاکستان آسانتر میسازد. چنانچه چندی پیش رسانهها خبر دادند که ایران در صدد نابود ساختن بند برق کجکی در ولایت هلمند است که عامل نرسیدن آب کافی به آنسوی مرز میباشد.
وقتی تروریسم با تلفیقی از سلفیسم عربی و رادیکالیسم جهانی از آدرس پاکستان زیرساختارهای امنیتی را در کشور نشانه میگيرد، یا زمانیکه اندیشههای هلال شیعی یا پانآریاییسم از آدرس ایران دست به اغواگری میزند و شکافهای طبقاتی را بیشتر میسازد، یا زمانیکه افغانستان در آتش جنگ سه مرحلهای مبارزه با تروریسم، ایجاد دموکراسی و تحقق صلح در اوج فاسدترین و ناامنترین کشورها در گراف جهانی قرار میگیرد، نشان دهندهی آن است که کشورهایی که پتانسیل مداخله در امور کشور را جزو اهداف راهبردیشان در کشور میدانند، طبیعی است که دنبال نفت نیستند تا سناریوی لیبیا و عراق تکرار شود، بلکه به دنبال آب اند که افغانستان در حال حاضر توانایی مدیریت منابع آبیاش را ندارد و تداوم ناامنی نشانهی آن است که بیش از 76 درصد آب مفت برای ایران و پاکستان ارزش بالاتر از نفت را دارد و در ردیف منافع ملیشان تعریف میشود.
باید دولت افغانستان یا حکومتی که از فیلتر انتخابات پیروز بهدر میشود، در پهلوی مقابله با معضل تروریسم، باید راهکار جدی را در حوزهی مدیریت آبی کشور روی دست گیرد تا از بحران آب در کشور کاسته و شیوههای مقابله با عوامل بحرانساز را در ناحیهی جنگ آب درست مدیریت و کنترول کند.