مصداق‌های غیرغربی نژادپرستی

مصداق‌های نژادپرستی در ایران و افغانستان

شیر مهریار

قتل جورج فلوید در امریکا موج جدید اعتراض جهانی علیه نژادپرستی را کلید زد و سبب شد که موضوع نژادپرستی در جهان سر زبان‌ها بیفتد. در غرب همواره علیه نژادپرستی اعتراض شده و هنوز که تبعیض‌های نژادی نسبت به گذشته کم‌رنگ شده نیز این اعتراض‌ها به‌صورت گسترده شکل می‌گیرد.

عزیز حکیمی، نویسنده و روزنامه‌نگار می‌گوید در غرب تعریف مشخص از نژادپرستی وجود دارد و با گذشت زمان تعریف نژادپرستی و مصداق‌های نژادپرستی تغییر می‌کند. غربی‌ها براساس آن تعریفِ مشخص و مطابق روز نُرم و مناسبات اجتماعی و سیاسی را تعیین می‌کنند.

در شرق اما تعریف ما از نژادپرستی چیست و مصداق‌های مشخص آن کدام‌هاست؟ معادل‌های بومی و خاستگاه نژادپرستی در فرهنگ شرقی چیست؟ ربط نُرم‌های اجتماعی و سازوکارهای فرهنگی با تبعیض نژادی چیست؟ ایا برداشت کشورهای منطقه از مفهوم نژادپرستی با غرب تفاوت دارد؟ افراد تبعیض‌گر در نظام‌های سیاسی چه سود شخصی و گروهی می‌برند؟ به آتش‌کشیدن موتر حامل مهاجران اهل افغانستان در ایران و همچنین غرق‌کردن کارجویان افغانستانی در ایران واکنش‌های زیادی در میان مردم افغانستان برانگیخته است. حذف روح‌الله نیکپا، تکواندوکار و نخستین و تنها مدال‌آور المپیک افغانستان از کتاب درسی وزارت معارف نیز اعتراض‌هایی را در شبکه‌های اجتماعی سبب شده است. بسیاری‌ها این رفتار نیروهای نظامی ایران با مهاجران اهل افغانستان و حذف روح‌الله نیکپا از کتاب‌های درسی معارف افغانستان را مصداق‌های تبعیض نژادی دانسته‌اند.

روز چهارشنبه، ۲۱ جوزا گفت‌وگویی در این خصوص از طرف انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان به‌صورت آنلاین با گردانندگی و مدیریت عزیز حکیمی راه‌اندازی شده بود. شادی صدر، فعال حقوقی و روزنامه‌نگار ایرانی، محمدجواد سلطانی، استاد دانشگاه و خالد خسرو، روزنامه‌نگار از مهمانان این گفت‌وگو بودند.

تبعیض علیه مهاجران افغانستانی در ایران

در ادبیات حقوق بین‌الملل، تبعیض نژادی هر نوع تمایز، محدودیت و ممنوعیتی است که بر مبنای نژاد، رنگ پوست، ملیت، نسب و قومیت اعمال شود و اثر آن محدودکردن و ممنوع‌کردن افراد از حقوق بشری و آزادی‌های انسانی است. شادی صدر می‌گوید که دولت ایران و افغانستان کنوانسیون‌های رفع تبعیض نژادی را امضا کرده و باید متعهد به مفاد آن و تعریف جهانی آن باشند. به باور او اصولا نباید تعریف غرب و غیرغرب از تبعیض نژادی متفاوت باشد؛ در عمل اما قوانین دولتی ایران در حوزه‌های مختلف تبعیض علیه مهاجران افغانستانی را اعمال می‌کند و این یک تبعیض نهادینه‌شده در سطح ملی و محلی است. خانم صدر می‌گوید فرهنگ عمومی ایران تقویت‌کننده‌ی سیاست‌های تبعیض‌آمیز حکومت است: «قوانین حکومتی و فرهنگ عمومی در تقویت تبعیض علیه مهاجران افغانستانی رابطه دوطرفه دارد.»

شادی صدر می‌گوید تبعیض لایه-لایه و متنوع است و شکل هرمی دارد. برای مثال مردِ شیعه‌ی فارسِ مرکزنشین ایرانی که حامی نظام باشد از تمام حقوق برخوردار بوده و معمولا در رأس قدرت است: «تبعیض علیه زنان، اقلیت‌های قومی، حاشیه‌نشین‌ها، غیرشیعه‌ها و منتقدان حکومت ایران وجود دارد.» به باور خانم صدر اما مهاجران افغانستانی در پایین‌ترین قسمت این هرم وجود دارد و هر نوع فشارها و محدودیت‌های تبعیض‌آمیز علیه آنان اعمال می‌شود: «تمام مهاجران در کشورهای دنیا از حقوق مشخص برخوردارند و حقوق‌شان به رسمیت شناخته شده و مطابق به قوانین و میکانیزم‌های مشخص عمل می‌شود، اما مهاجران افغانستانی در ایران از چنین حقوقی برخوردار نیستند و رفتار حکومت ایران با آنان براساس میکانیزم واضح و روشن نیست و دولت ایران به تعهد خود به کنوانسیون رفع تبعیض نژادی و کنوانسیون پناهندگی عمل نمی‌کند.»

شادی صدر می‌گوید کارفرمایان ایرانی کارگران افغانستانی را استثمار کرده و از آنان کار می‌کشند. همچنین کارگران اهل افغانستان در ایران مزد کم‌ دارند و بیمه نمی‌شوند – عکس: رادیو زمانه

خالد خسرو معتقد است که رفتار خشونت‌آمیز حکومت ایران با مهاجران اهل افغانستان در اردوگاه‌های ایران نیز مصداق روشن تبعیض است. شادی صدر می‌گوید دو مورد اخیر (ادعای غرق‌کردن کارجویان و به آتش‌کشیدن موتر حامل مهاجران افغان) از مصداق‌های خیلی اندک و محدود رفتار تبعیض‌آمیز است که رسانه‌ای می‌شود و موارد زیادی است که از چشم همگان پنهان می‌ماند.

شادی صدر می‌گوید کارفرمایان ایرانی به‌دلیل این‌که می‌توانند از کارگران افغانستان استفاده کرده و آنان را استثمار کنند، از آنان کار می‌کشند؛ چون حقوق کم‌تر می‌دهند و بیمه نمی‌کنند: «این تبعیض نژادی است، به این دلیل که منافع‌شان اقتضا می‌کند و حقوق‌ مهاجران به رسمیت شناخته نشده است.» او می‌گوید مصداق‌ دیگر تبعیض علیه مهاجران اهل افغانستان سیاستی است که برخی از مناطق و شهرهای ایرانی «افغانی‌ممنوع» می‌شود.

چرا حقوق مهاجران افغانستانی در ایران به رسمیت شناخته نمی‌شود؟

این‌که چرا جامعه مدنی ایران حامی مهاجران افغانستانی نیست و برای حقوق آنان دادخواهی نمی‌کند، به باور خانم صدر این است که مردم ایران در اول برای حقوق خودشان نیز کاری نمی‌توانند. در ایران حکومت مستبد و دیکتاتوری وجود دارد که محدودیت‌های شدید بر شهروندانش وضع می‌کند. شادی صدر می‌گوید دلیل دیگر که مهاجران افغانستانی به حقوق‌شان نمی‌رسند این است که آنان تشکل‌ها و گروه‌هایی ندارند که چنین تبعیض‌ها و محدودیت‌ها را مستند کرده و برای دفاع از حقوق‌شان مبارزه کنند.

خانم صدر می‌گوید جامعه قربانی و مهاجر افغانستان به حدی سرکوب و تحقیر شده‌ که توانایی اعتراض ندارد و در پی این سرکوب و تحقیر مهاجران برای خودشان حقی قائل نیستند: «بین مهاجران افغانستانی و جامعه مدنی ایران هیچ گونه روابطی وجود ندارد و برای دفاع از حقوق انسانی پناهجویان کاری نشده است.»

خانم صدر می‌گوید در ایران به کودکان آموزش داده نشده است که علیه مهاجران تبعیض قائل نشوند و در کتاب‌های درسی هم نیست که انسان‌ها به‌رغم تمام تفاوت‌ها با هم برابرند: «جامعه ایران از نظر بینش حقوق بشری بسیار عقب‌افتاده، غیرآگاه و آموزش‌ندیده است. قشر روشنفکر نسبت به تبعیض‌ها علیه مهاجران حساسیت ندارد.» او تأکید می‌کند که غفلت «شرم‌آور» در مورد تبعیض نهادینه‌شده در مورد مهاجران افغانستانی در ایران وجود دارد.

بی‌تفاوتی حکومت افغانستان به حقوق مهاجران در ایران

خالد خسرو می‌گوید رفتارهای حکومت‌ها سیاسی بوده و منافع مهاجران و پناهجویان اولویت حکومت‌ها نیست: «دولت‌ افعانستان از همسایه‌های خود احساس آسیب‌پذیری می‌کند و همواره با احتیاط عمل می‌کند.» او می‌گوید حکومت افغانستان خود را به‌عنوان دولت برابر با ایران احساس نمی‌کند.

خانم صدر می‌گوید دولت افغانستان در سال‌های گذشته نظر نادیده‌انگارانه به مهاجران و رفتار دولت ایران داشته است: «اگر این گونه رفتارها علیه شهروندان دیگر کشورها شود، آن دولت‌ها واکنش جدی نشان می‌دهند و حتما به سازمان ملل و کنوانسیون‌های بین‌المللی شکایت می‌کنند» به باور او دولت‌های ایران و افغانستان در پیوند به وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران هم‌نظرند.

حذف روح‌الله نیکپا از کتاب‌ درسی وزارت معارف؛ مصداق تبعیض نژادی؟

‏براساس گزارش کمیسیون حقوق بشر افغانستان، یک-چهارم شهروندان کشور از تبعیض قومی، زبانی و مذهبی در دسترسی به خدمات، حقوق، فرصت‌های کاری و توسعه شاکی‌اند.‌

محمدجواد سلطانی می‌گوید سیاست حذف و کتمان در افغانستان تاریخ‌سازی شده است و سراسر تاریخ افغانستان جعل و تحریف است: «تاریخ جدید بنیادش بر کتمان و حذف عناصر و مولفه‌های هویتی اقوام دیگر است.» به باور او مورد نیکپا چیز جدیدی نیست و خبرسازشدن آن می‌تواند تصادفی و اتفاقی باشد. آقای سلطانی می‌افزاید که تاریخ کتمان در افغانستان طولانی است: «کتمان یک رویه‌ی معمول در سیاست افغانستان بوده است. آثار و نشانه‌های بلخ، سیستان، هرات و بامیان و هویت‌ها عامدانه حذف شده و به‌صورت جدی دنبال می‌شود.» او می‌گوید در ۲۰ سال اخیر با وجود حضور جامعه جهانی، رسانه‌های آزاد و فضای نسبتا دموکراتیک، اراده‌ای سیاسی برای تغییر این وضعیت شکل نگرفته است.

خالد خسرو می‌گوید که جامعه در قبال نژادپرستی نسبتا بی‌تفاوت است: «این کافی نیست که بگوییم نژادپرست نیستیم. رسالت ماست که علیه نژادپرستی نیز کار کنیم.» به باور او دلیلش نیز این می‌تواند باشد که بعضی سیاست‌های نژادپرستانه، به نفع گروهی است و این باعث می‌شود که آن افراد از این سیستم تبعیض‌آلود حمایت کنند و حساس نباشند. خسرو معتقد است که اگر وزارت معارف افغانستان عکس روح‌الله نیکپا را عمدا حذف کرده «شوونیزم قومی و مصداق نژادپرستی است». به باور او مصداق عینی دیگر تبعیض نژادی و اعتقادی در افغانستان برخورد توهین‌آمیز با هندوها بوده است: «نباید سال‌ها رنج و تحقیر هندوها را فراموش کنیم.»

حذف روح‌الله نیکپا، تکواندوکار و نخستین و تنها مدال‌آور المپیک افغانستان از کتاب درسی وزارت معارف در روزهای اخیر انتقادهایی را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخته است – عکس: RFI

به باور سلطانی آنانی که در قدرت هستند تا زمانی سازوکارهای دموکراتیک را می‌خواهند که منافع‌شان تأمین باشد، در غیر آن علیه این ساختارند: «برای نمونه انتخابات تا زمانی خوب است که برنده‌شدن آنان را تضمین کند، در غیر آن سعی می‌کنند این پروسه را تخریب و بی‌اعتبار کنند. هر نوع شرارت و ابتذالی که به نفع این جمع باشد و سازوکار دموکراتیک را به نفع‌شان ضربه بزند، از آن استفاده می‌کنند.»

نبود پاسخ‌گویی مسئولانه

خالد خسرو می‌گوید در افغانستان معمول شده که مسئولان با اعتراض‌ها و انتقادها برخورد مصلحتی و سیاسی می‌کنند و پاسخ‌گویی مسئولانه وجود ندارد: «انتقادها را جدی نمی‌گیریم و پیوند می‌دهیم با دخالت‌ خارجی‌ها و تهدید وحدت ملی و دامن‌زدن به مسائل قومی.»

جواد سلطانی واکنش مسئولان رسمی را که منتقدان را به دامن‌زدن به مسائل قومی متهم می‌کنند، وقاحت و چشم‌دریدگی می‌داند: «بحث یک تاریخ است. بحث مصادره‌ی تمدن‌ها و همچنین زدودن آثار و نشانه‌های هویت‌هاست.» او با اشاره به ماجرای مخکش و سهمیه‌بندی کانکور تأکید می‌کند که اشتباه وزارت معارف سهوی نبوده است: «بازی‌های المپیک، جهانی است و افتخار نیکپا در حدی سروصدا داشت که بعید است وزارت معارف از آن غافل باشد.»

به باور آقای سلطانی نظام سیاسی افغانستان با دست‌آوردهای برخی هویت‌ها خصومت دارد. او می‌گوید این برخورد مسئولان ارشد در تبعیض و بدفهمی ریشه دارد و اقلیتی که در قدرت است، از فرصت استفاده‌ی شخصی می‌کنند، ولی در عموم به وضع اقوام تفاوت جدی نمی‌آید: «بنابراین تبعیض‌گر سود قومی و عمومی نمی‌برد.»

راه حل چیست؟

محمدجواد سلطانی می‌گوید مشکل اصلی نبود نیروهایی قوی و منسجم است که دارای آرمان جامعه‌ی عاری از تبعیض باشند. از نظر او ساختار حقوقی و قانونی دموکراتیک باعث رفع تبعیض نژادی نشده است و تا زمانی که در ساختار حقیقی و واقعی قدرت تغییرات نیاید، سیاست حذف و انکار هویت‌های متنوع همچنان پابرجاست. آقای سلطانی می‌گوید دموکراسی رایج در افغانستان از ساختارهای دموکراتیک دفاع نمی‌کند: «تا وقتی که نوع نگاه و برداشت ما تغییر نکند، ما به جامعه برابر نمی‌رسیم. هرچند که وزارت معارف کتاب را اصلاح کند یا بودای بامیان ترمیم شود.» سلطانی می‌گوید بدون اراده‌ و قدرت سیاسی، جوامع به تنهایی نمی‌توانند در مبارزه با تبعیض موفق باشند.

خالد خسرو می‌گوید تقسیم‌بندی‌های قومی به نفع اقوام نیست و باعث تبعیض می‌شود. از نظر او باید ساختارها دموکراتیک، حقوقی و غیرقومی باشد. خانم صدر می‌گوید مبارزه با تبعیض باید در بافت و ساختار باشد. از نظر خانم صدر نهادهای حقوق‌ بشری صلاحیت و موثریت لازم را ندارند: «برای رفع تبعیض باید مردم متحدانه کار کنند و مقاومت کنند تا حکومت‌ها جواب‌گو شوند و به خواست‌های آنان رسیدگی کنند.»