عارف یعقوبی، روزنامهنگار افغان ساکن آمریکا
طنز، ریشهی طولانی در زبان وادبیات فارسی دارد. در گذشته اما ادبیات سیاسی در افغانستان، عمدتا عاری از طنزگویی و نقد و نظرهای غیرمستقیم و نیشدار بوده است. اخیرا برخی از نویسندگان و روزنامهنگاران افغان، موضعگیریهای سیاسیشان را با زبان طنز بیان میکنند.
شماری از روزنامههای چاب کابل، صفحهی اختصاصی برای طنزهای عمدتا سیاسی دارند. طنزپراگنیهای سیاسی در تلویزیونهای افغانستان پرطرفداراند و در شبکههای اجتماعی، از جمله فیسبوک و وبلاگها نیز بسیاری از حرفهای جدی، نقد و تحلیلهای سیاسی نویسندگان افغان با زبان طنز بیان میشوند.
مخاطب افغان؛ خسته از جدیگویی؟
طنز، به عنوان یک سبک و روش شناخته شده درحوزهی شعر، فرهنگ و ادبیات غیرسیاسی در افغانستان، چیزی تازهای نیست. اما طنزپردازیهای سیاسی و نقد و تحلیل موضوعات جدی با زبان متعارف غیرجدی «طنز»، دست کم در حوزهی روزنامهنگاری افغانستان امری تازهای است.
سخیداد هاتف، نویسندهی افغان در آمریکا از افرادی است که موضوعات جدی و مرتبط با جریانهای سیاسی در افغانستان را بیشتر با زبان طنز مینویسد. برخی روزنامهنگاران در افغانستان میگویند، سبک طنزآمیز و نیشدار سخیداد هاتف تعدادی از وبلاگنویسان و نویسندگان تازهکار در رسانههای افغانستان را نیز متأثر کرده است.
حالا در فیسبوک، روزنامهها و وبلاگهای نویسندگان افغان، متنهای طنزآمیز و حرفهای نیشدار بسیار میتوان یافت که نارساییهای سیاسی در افغانستان را نشانه میروند. سخیداد هاتف میگوید، ذهن مخاطب در افغانستان همواره با حرفهای خشک و عاری از طنز کوبیده شده و این به اصطلاح «جدیگویی» یک نواخت مخاطب را خسته کرده است.
این نویسندهی افغان معتقد است، در شرایطی که بیشتر مقالهها، تحلیلها و روایتها در افغانستان در چارچوب همان سبک معمول جدی و «خشک» پیشکش میشوند، طنز میتواند تأثیر و جاذبهی متفاوتی در ذهن مخاطب داشته باشد. به باور او، ایجاد این جاذبه با عرضهی دو عنصر به هم پیوسته امکان دارد: «یکی، عرضه کردن تحلیل و تفسیری متفاوت و تازه از چیزی که روایتهای متعارف و معمولشان برای مخاطب جاذبهی خود را از دست داده است. اگر شما مسئلهای را از یک زاویهی متفاوت ببینید و مخاطبتان احساس کند که پس از خواندن تحلیل شما به درک عمیقتر و متفاوتتری رسیده است، کارتان به توفیق نزدیکتر میشود».
آقای هاتف میافزاید: «عنصر دیگر همان زبان و بیان روایتتان است. مثلا اضافه کردن چاشنی طنز در روایتی که طبیعتا به اصطلاح خشک است، در واقع به مخاطب شما امکان میدهد که روایت یا تحلیل شما را تا آخر دنبال کند و این کار را در حالی انجام دهد که لبخندی هم بر لب دارد. در غیر این صورت، نوشتهی شما در درگیر کردن مخاطب با فلان مسئلهی خاص، ناکام خواهد ماند».
طنز در افغانستان جدی گرفته میشود؟
به نظر میرسد که در افغانستان برداشت غالب و متعارف مخاطبان عمومی از طنز، چیزی در مایهی فکاهی یا شوخی محض است و مخاطب فکر میکند نویسنده صرف برای خنداندن آنها طنزپراگنی کرده است. سوال اما اینجا است که آیا طنز در ادبیات سیاسی و حوزهی روزنامهنگاری در افغانستان معاصر، برای سیاستمداران و مخاطبان نوشتههای سیاسی یک سبک تأثیرگذار و جدی پنداشته میشود، یا هنوز طنز هرچند با محتوای سیاسی برای این گروه از مخاطبان نیز یک شوخی محض است.
سخیداد هاتف میگوید، در افغانستان هنوز بسیاری از مخاطبان وقتی که با مسایل سیاسی و اجتماعی سر و کار دارند، انتظار معمولشان این است که با سخنان مستقیم و خشک روبهرو شوند. به همین دلیل، گاهی حرفهای بسیار جدیای را که در قالب طنز عرضه میشوند، زیاد جدی نمیگیرند.
این است که جان کلام در طنز غالبا پوشیده میماند و بیشتر افراد از سطح ارائههای طنزی یک نوشته فراتر نمیروند. با این همه، آقای هاتف میگوید: «به نظر من همین که مخاطب به آنچه در طنز شما آمده، میخندد، همین که شما میتوانید تبسمی بر لبان مخاطبانتان بنشانید، در نفس خود غنیمتی است. من اکثرا سعی میکنم که در طنزهایم چندلایه بگذارم؛ اما در هرحال فراموش نکنم که آن تبسم آشکار یا پنهان بر لبان مخاطب، مایهی اصلی هرطنزی است. فکر میکنم اگر بسیاری از این گپها را به شکل خشک و تحلیلی بگویم، تأثیرشان کم میشود».
این لایهها را میتوان در یکی از طنزهای اخیر سخیداد هاتف با عنوان «متن ده مادهای اعلامیهی افغانی حقوق بشر» دید:
«یک: تمام شهروندان افغانستان با هم برادر بوده و براساس فیصدی نفوس خود انسان میباشند.
دوم: هرافغان حق دارد بدون در نظرداشت رنگ پوست، قومیت ، سن، مذهب، زبان و گرایشهای سیاسی خود تا آخر عمر از کلیهی حقوق انسانی خود محروم بماند و یک رقم دلش خوش باشد که یا خدا.
سوم: هرافغان حق دارد در موقع ضرورت قلب خود را صاف نموده و توکل کرده و فحش داده و توجیه پرانده و سرفه جهانده و قسم خورده و منکر شده و لبخند زده و صدای خود را پایین آورده و حرفهای دو پهلو گفته و تن به قضای فلک سپرده و بالاخره رشوت خود را به محل مربوطه تسلیم نماید».
«ترس از طنز سیاسی در افغانستان»
خبرنگاران میگویند، هرچند از عمر طنز سیاسی در رسانههای افغانستان زیاد نمیگذرد؛ اما این روش روزنامهنگاری برخیها را بهشدت ناراحت کرده است. یکی از کارمندان شبکهی تلویزیون ۱ در افغانستان میگوید که تعدادی از سیاستمداران فشار وارد کردند تا برنامهی طنز سیاسی «پیچکاری» در این تلویزیون متوقف شود.
او میگوید، برنامهی پیچکاری موضوعات سیاسی و کارنامههای سیاستمداران را با زبان طنز نقد و بررسی میکرد و علاقهمندان زیادی داشت. این خبرنگار میگوید: «این برنامه از سوی مخاطبان بسیار جدی گرفته شد و سیاستمداران فشار وارد میکردند تا این برنامه متوقف شود. فکر میکنم به دلیل این که این برنامه رهبران قومی و وزیران و مدیران ارشد حکومت را به نقد میگرفت، جلو پخش آن گرفته شد».
روزنامهی اطلاعات روز چاپ کابل، نیز ستونی ویژهای برای طنز سیاسی دارد. در این ستون بیشتر موضوعات سیاسی زیر عنوان «خبرنگار ناراضی» با زبان طنز نقد و برسی میشود. ذکی دریابی، مدیر مسئول این روزنامه میگوید، ستون «خبرنگار ناراضی» در میان مطالب سیاسی، پرخوانندهترین ستون روزنامه است. او میگوید: «زبانی که در این ستون به کارگرفته شده، از یک طرف جذاب است و از سویی خسته کننده نیست. بنابراین، علاقهمندان این ستون روز به روز درحال افزایش است».
به نظر آقای دریابی، طنزهای این ستون در بعضی موارد منجر به واکنش نهادها و افرادی شده که سوژهی طنز این ستون بودهاند. آن گونه که آقای دریابی میگوید، روزنامه اخیرا به موضوع راهپیمایی روز قدس در افغانستان در ستون «خبرنگار ناراضی» خود پرداخته بود. این نقد باعث شد که خوانندگان روزنامه به دفتر روزنامه تماس بگیرند. عدهای مخالف و برخی هم موافق نقد بودند. به این معنا که ستون «خبرنگار ناراضی» به عنوان طنز سیاسی به شمار مخاطبان روزنامهی «اطلاعاتروز» میافزاید.
طنز، زبان روزنامهنگاری مدرن؟
طنز، در روزنامهنگاری مدرن و رسانههای معتبر جهان شیوهای پرطرفدار و بسیار تأثیرگذار در حوزهی نقد و نظرهای سیاسی محسوب میشود. طنزگویی در رقابتهای انتخاباتی کشورهای غربی، نمونهی بارز اهمیت طنز در محافل سیاسی است. به گونهی مثال، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا و میت رامنی، نامزد حزب جمهوریخواه در سخنرانیهای خود سعی میکردند خالیگاههای رقیب خود را با زبان طنزآلود برجسته کنند و از این طریق بدون آن که به نظر مردم افرادی خشمگین و ناراحت جلوه کنند، رقیب خود را در افکار عمومی بکوبند.
روزنامهنگاران در آمریکا میگویند که زبان طنز زبانی است که رای دهندگان را به سیاستمدار علاقهمندتر میکند؛ چرا که بسیاریها مقبولیت سیاستمداران را از همین طریق محک میزنند تا ببینند که مثلا یک سیاستمدار با زندگی معمول و زبان مرسوم مردمان عادی ارتباط برقرار کرده میتواند یا نه. برای این است که نویسندههای بسیار توانمند، متنهای مراسم طنز را مینویسند.
در آمریکا، کشوری که در کار رسانهای تجربهی طولانی دارد و عمدتا کارشناسان رسانهها براساس بررسیهای دقیق مخاطبشناسی برنامه تولید میکنند، طنز سیاسی در تلویزیون، رادیو و روزنامهها بسیار پرطرفدار است. بیشتر تلویزیونها، برنامههای ویژهی طنز سیاسی دارند که با نوشتهها و اجرای نیشدار خود، مخاطب را میخندانند و عاملان نارساییهای سیاسی را هم میشرمانند.
جان استوارت، یکی از طنزگویان سیاسی شناخته شده در آمریکا است. حالا تأثیر طنزگوییهای سیاسی او برای مخاطبانش پوشیده نیست. از این جهت، شاید بسیاری از سیاستمداران سعی میکنند از دم تیغ باریک بینیهای طنزآلود و نیشدار آقای استورات فاصله داشته باشند. جان استورات، در برنامهی دیلی شو «Daily Show» قلب مشکلات و ضعفهای سیاسی را با زبان طنز نشانه میرود و نمادی از روزنامهنگاری با زبان طنز در رسانههای آمریکا است.
افغانستان علیرغم فقر و مشکلات امنیتی، پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، رسانههای آزاد را تجربه میکند و نوآوریهای رسانهای بهسرعت از کشورهای غربی به افغانستان میروند. خیلی از برنامههای پرطرفدار در رسانههای افغانستان، الگوبرداری از رسانههای غرباند.
آیا طنزهای سیاسی هم میتواند آن گونه که در غرب خنده برلب مخاطب مینشانند، افغانهای غمزده و ناراحت از سیاست را بخندانند؟