قانون کلاشینکف


اخاذی، غصب سرزمین و کوچ اجباری

در تابستان 1400، وقتی کابل به دست طالبان سقوط کرد، خدارحم در روستای دورافتاده‌ای در ولسوالی ناور ولایت غزنی، سرگرم کار در مزرعه‌اش بود. فصل تابستان برای روستاییان که از نظر درامد و تأمین مایحتاج غذایی به کشت‌زارها وابسته‌اند، فصل پر کاری است. در همین زمان، کاروان کوچی‌ها نیز کم کم از راه می‌رسیدند. خدارحم به خاطر می‌آورد که روزی یکی از مردان کوچی که در نزدیکی روستایش اتراق کرده بود، دستمال کهنه‌ای را آورد و از بین آن دندان شکسته‌ای را بیرون کرد و مدعی شد که آن دندان را خدارحم 18 سال پیش شکسته است. خدارحم در سال 1382 هنوز نوجوانی 15 ساله بود؛ نه خودش و نه اهالی روستا به یاد نمی‌آوردند که او در آن سال با کوچی‌ای گلاویز شده باشد. مردی که دندان شکسته را در میان بقچه‌ای کهنه پیچیده بود، گاهی می‌گفت صاحب دندان به علت پیری زیاد نتوانسته از پاکستان به ناور برود و زمانی نیز می‌گفت که او فوت کرده است. مرد کوچی خدارحم را تهدید کرد که در صورت مقاومت او مجبور به استفاده از اسلحه خواهد شد. او مبلغ 52هزار روپیه‌ی پاکستانی دیه‌ی دندان می‌خواست. خدارحم برای تهیه‌ی این پول به نزدیکان و اقوامش مراجعه کرد و آن‌طور که خودش می‌گوید، با استقراض از نزدیکانش این پول را تهیه و به مرد مسلح کوچی داد.

در این زمان، دو دعوای دیگر نیز میان کوچی‌ها و جایی‌ها (ده‌نشین‌ها) در روستایی که خدارحم در آن ساکن بود، جریان داشت. کوچی‌ها مدعی بودند که فردی از میان آن‌ها در گذشته کشته شده و خون‌بهایش را باید مردم روستا بپردازند. خون‌بهایی که آن‌ها می‌خواستند بالغ بر 1 میلیون و 250 هزار افغانی می‌شد. دعوای دومی نیز به گم شدن رمه و جراحت یک چوپان کوچی مربوط می‌شد و مدعی از مردم روستایی 100 هزار کلدار می‌خواست. در جریان سال بعدی خدارحم دست از کار روی مزرعه کشید و به کار روزمزدی روی آورد تا از پس پرداخت تاوان‌هایی که ناگزیر بود بپردازد، به‌در آید.

منازعه‌ی کوچی‌ها با مردمان ساکن مناطق مختلف افغانستان پدیده‌ی جدیدی نیست. کوچی‌ها در بعضی از فصل‌ها گذر پرجنجال و طولانی خود بر سرزمین‌ها، چراگاه‌ها و کشتزارهای کشور را آغاز می‌کنند. برداشت خود کوچی‌ها این است که آنان حق دارند از هر منطقه‌یی همراه با کاروانی از شتر و رمه‌های بزرگ بز و گوسفند عبور کنند و در هر منطقه‌یی از افغانستان خیمه بزنند و پاره‌یی از زندگی فصلی خود را در آن مناطق سپری کنند. مردمان «جایی» یا ساکن که در فصل آمدن کوچی‌ها آسیب‌های مالی و روانی بسیار می‌بینند، نظر مساعدی نسبت به این شیوه‌ی زیست ندارند. این تفاوت موضع همواره باعث منازعات پیچیده میان کوچی‌ها و مردمان ساکن یا جایی شده است.

در دو سال‌ اخیر، لایه‌ی جدیدی که بر این منازعات افزوده شده است، به قدرت رسیدن دوباره‌ی طالبان است. حمایت بی‌دریغ طالبان از کوچی‌ها سبب شده است که آنچه دستکم در دوران جمهوریت «منازعه‌ی دو طرف» نامیده می شد، از حالت منازعه خارج شود و به تحمیل اراده یا خواست یک طرف (کوچی‌ها) بر طرف دیگر (مردمان جایی) تبدیل شود. دیگر مذاکره‌یی جریان ندارد؛ کوچی‌ها خواسته‌های خود را در قالب شکایات و دعاوی نزد طالبان می‌برند و طالبان بر آن شکایات و دعاوی مهر تایید می‌زنند و از مردمان جایی- در مناطق مختلف کشور- می‌خواهند که به مطالبات کوچی‌ها گردن بنهند. یافته‌های اطلاعات روز نشان می‌دهد که جز در مواردی اندک، دعواها همواره به نفع کوچی‌ها فیصله می‌شوند. در مورد درستی یا نادرستی این ادعاها، در بسیاری موارد، تحقیقی صورت نمی گیرد و به مستندات مردم محلی توجه نمی‌شود و مقامات طالبان به گفته‌ها و خواست‌های کوچی‌ها تمکین می‌کنند. مردمان جایی پیوسته ناگزیر می‌شوند که دیه و تاوان بدهند، خون‌بها بپردازند، از سرزمین خود کوچ کنند، دارایی‌های خود را واگذار کنند یا به قیمت ناچیز بفروشند و حبس بکشند و اطاعت کنند. معمولا در تمام این موارد دعاوی مبتنی بر هیچ سند حقوقی نیستند و قضاوت سریعی که قضات طالبان می‌کنند نیز بدون تحقیق و رویت اسناد صادر می‌شوند. قانون کلاشینکف و اقتصاد اخاذی، همان‌قدر که برای کوچی‌ها امکانات زندگی فراهم می‌کنند، یکی از دشوارترین دوره‌های زندگی مردمان جایی در مناطق مختلف افغانستان را رقم می‌زنند.

مطابق یافته‌های اطلاعات روز فشار اخاذی کوچی‌ها بر مردم در دو سال گذشته افزایش کم‌سابقه‌ای یافته است. در این دوره، کوچی‌ها هشت مورد خون‌بها را با مبلغ مجموعی 15میلیون و 750هزار افغانی و 21میلیون و 500هزار کلدار از روستاییان با فیصله‌ی طالبان گرفته‌اند. پنج مورد دیه با مبلغ مجموعی یک‌میلیون و 166هزار کلدار و حدود دوونیم‌میلیون افغانی، هفت مورد تاوان با مبلغ مجموعی 809هزار کلدار و 27هزار افغانی هم از روستائیان اخذ کرده‌اند. طالبان دعوای کوچی‌ها در مورد دریافت دومیلیون و 500هزار افغانی خون‌بها، 40میلیون و 200هزار افغانی تاوان را نیز نهایی کرده، اما روستاییان نتوانسته‌اند آن را بپردازند. علاوه بر این‌ها، بسیاری از زمین‌های تحت کشت و قابل استفاده و حتا در برخی موارد روستاها و خانه‌های مردم را نیز کوچی‌ها با حمایت طالبان تصرف کرده و صدها خانواده را آواره کرده‌اند.

در این گزارش به تفصیل به ابعاد تعارض کوچی‌ها با ده‌نشین‌ها (جایی‌ها) پرداخته‌ایم. در ابتدا کوچی‌ها مطابق اسناد رسمی افغانستان معرفی شده و سپس تعارضات آن‌ها در چارچوب «پرونده‌های مبهم جنایی، دعوای مالکیت و کوچ اجباری ساکنان محلی، نابودی کشتزارها» گزارش شده و در بخش‌های بعدی به پیشینه و خاستگاه این تعارض و چشم‌انداز آینده‌ی آن پرداخته شده است.

اخاذی‌های کوچی‌ها

نوع دعوا

خون‌بها

دیه

تاوان

تعداد دعوا

10

6

11

مبلغ مجموعی دعوا

15میلیون و 750هزار افغانی و 21میلیون و 500هزار کلدار و یک میل کلاشینکوف

یک‌میلیون و 166هزار افغانی و سه‌میلیون و 800هزار کلدار

40میلیون و 227هزار افغانی و 809هزار کلدار. سه دعوا هنوز قیمت گذاشته نشده است

وضعیت دعوا

از 10 دعوای خون‌بها، یک دعوا بخشیده شده است

پنج مورد آن‌ها نهایی و به کوچی‌ها پول پرداخت شده است. یک دعوا در جریان است.

شش مورد آن‌ها نهایی شده است و پنج مورد دیگر در جریان است.

نقش طالبان در دعوا

فیصله‌ها اکثرا توسط طالبان صادر و بعضا تأیید شده است

پنج مورد را طالبان فیصله کرده و یک مورد را خود کوچی اخذ کرده است

نه مورد توسط طالبان فیصله و اکثرا تطبیق شده است.

کوچی‌ها کیستند؟

اداره‌ی احصائیه‌ی تحت تسلط طالبان، نفوس کوچی‌ها را براساس سرشماری سال 1358، 1.5میلیون نفر برآورد کرده است. از آن زمان تاکنون به نسبت نبود سرشماری کلی، این رقم ثابت مدنظر گرفته شده که 4.3 درصد کل جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهد. ریاست امور انسجام کوچی‌ها در حکومت پیشین، شمار نفوس آنان را بیش از چهارمیلیون نفر اعلام کرد. کوچی، نیمه‌کوچی و کوچی مستقر (جایی‌شده) شامل این رقم می‌شدند. واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان در سال 1398 در گزارشی ذکر کرد که «کوچ‌نشینی واقعی اصولا منقرض» شده است. کوچی‌ها در کنار بخش‌های شهری و روستایی به‌حیث یک قشر در افغانستان از امتیازات و حقوق ویژه برخوردارند. با این هم، 89 درصد کوچی‌ها، در چندبعد از جمله صحت، تعلیم و تحصیل، وضعیت زندگی، کار و تکان‌ها (عاید، تولید و امنیت) فقیرند.

قانون ثبت احوال نفوس در حکومت پیشین کوچی‌ها را «تبعه‌ی کشور» و «فاقد مکان ثابت سکونت» تعریف کرد. قبل از آن در سال 1357، دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان کوچی‌ها را فاقد «ملکیت غیرمنقول» هم خواند. عبدالرحمان خان قشر کوچی را برای دولت و ملت افغانستان ناکارآمد توصیف کرد. این گروه اجتماعی در افغانستان عمدتا دامدار و براساس تغییرات فصلی پیوسته در حال کوچ است. مطابق اعلام ریاست انسجام امور کوچی‌ها در حکومت پیشین، کوچی‌ها در داخل و خارج از سرحدات افغانستان از جمله مناطق قبایلی پاکستان در رفت‌وآمدند. دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در سال 1365 اعلام کرد که کوچی‌ها به خارج از افغانستان از طریق سرحدات جنوبی، جنوب‌شرقی و شرقی کشور به پاکستان می‌روند. این کوچی‌ها عمدتا پشتون و بلوچ اند که از محدوده‌ی جغرافیای جامعه‌ی خود هم به بیرون حرکت می‌کنند. گروهی هم شبیه‌کوچی و یا نیمه‌کوچی‌اند که از محدوده‌ی جغرافیای جامعه‌ی خود به بیرون حرکت نمی‌کنند. آنان فعالیت زراعتی دارند، اما بخش عظیم اقتصاد و تولیدشان از طریق دامداری به‌دست می‌آید. کوچی‌های قرغیز، عرب، ایماق، ترکمن، قزلباش و برخی دیگر شامل این بخش‌اند. کوچی‌های گوجر نیز دوره‌گرداند که اساس اقتصادی‌شان سوداگری است. تعارض اصلی میان کوچی‌های پشتون و ده‌نشین‌ها است و در این گزارش مراد «کوچی» نیز منحصر به همین قشر اجتماعی-قومی می‌باشد.

فیض‌محمد کاتب هزاره، تاریخ‌نگار رسمی دربار عبدالرحمان و امیر حبیب‌الله کوچی‌های پشتون‌تبار را مربوط به قبایل بارکزایی، اچکزایی، علی‌کوزایی، نورزایی، اسحاق‌زایی، مهمند، پنی، لوحانی، مئی‌خیل، نیازی، دفتانی، سلیمان‌خیل، تره‌کی، ناصر و خروتی خوانده است. قبایل تره‌خیل، موساخیل، عیساخیل، عبدالرحیم‌زی، افضل‌خیل، استانکزی، خیروخیل، کاکری، تایمنی و سینی نیز کوچی دارند.

پرونده‌های جنایی

به مانند مورد خدارحم، کوچی ها در دو سال گذشته ده‌ها پرونده را به مراجع امنیتی-قضایی طالبان سپرده‌اند که در آن ها ادعاهایی در خصوص «کشته شدن و ضرب و جرح افراد از سوی مردمان جایی» در طول سالیان گذشته مطرح شده است. زمان وقوع برخی حوادث ادعا شده در این پرونده ها به 40-50 سال قبل باز می‌گردد و برای بسیاری از آن‌ها شواهد و مستندات اثباتی در دسترس نیست و طالبان یا جرگه‌های محلی تحت نظر طالبان بدون آن که رضایت طرفین دعوا را در نظر بگیرند، اقدام به صدور احکامی کرده‌اند که مردم جایی را مکلف به پرداخت خون‌بها و دیه و تاوان به کوچی‌ها می‌کند.

ولایت غزنی

بر اساس یافته‌های اطلاعات روز، بیشترین مورد درخواست خون‌بها و دیه در ولسوالی ناور ولایت غزنی اتفاق افتاده است. ولسوالی ناور به دلیل داشتن چراگاه های هموار همواره محل تنازع کوچی‌ها و مردم جایی بوده است.

در 26 سنبله‌ی 1400، ساکنان روستای «چراغ‌سنگ» براساس یک فیصله‌ی طالبان، مبلغ 27هزار افغانی را به کوچی‌ها دادند. کوچی‌ها مدعی شدند که دو رأس گوسفند آنان در این منطقه «دزدی» شده است. یک ساکن چراغ‌سنگ گفت که طالبان فیصله را تنها براساس ادعای کوچی‌ها و بدون تحقیق نهایی کردند. در پی آن، کوچی‌ها ادعای مالکیت یک رأس خر از ساکنان چراغ‌سنگ را مطرح کردند و آن را با زور گرفتند.

در میزان 1400 کوچی‌ها در «قوریه»‌ی ناور به‌خاطر کشته‌شدن یک فرد «مسلح»‌شان در سال 1383، از ساکنان محل مبلغ 11میلیون و 500هزار کلدار خون‌بها طلب کردند. این فرد در درگیری با نظامیان حکومت پیشین در قوریه کشته شده بود. کوچی‌ها ادعای گم شدن 20 میل سلاح را هم در این درگیری مطرح کردند و خواستار برگرداندن آن‌ها شدند. این درخواست توسط ساکنان محل رد شد. کوچی‌ها اما در ولسوالی تحت حاکمیت طالبان در ناور اقامه‌ی دعوا کردند. درخواست کوچی‌ها مبنی به پرداخت خون‌بها و استرداد 20 میل اسلحه توسط ساکنان قوریه، از سوی طالبان تأیید شد. طالبان اعلام کردند تا تاریخ 30 میزان تاوان و خون‌بها را از آنان گرفته، به کوچی‌ها می‌دهند. روستاییان با گذشت نزدیک به یک سال، این مبلغ را تهیه کردند و به کوچی‌ها دادند. در این مدت چند نفر از آنان در زندان طالبان «شکنجه» هم شدند.

کوچی‌ها در «باریکی» ناور هم اقدام به گرفتن خون‌بها یا دیه و تاوان کردند. در 1 میزان سال 1401 این منطقه شاهد صدور فیصله‌ی سه دعوا میان کوچی‌ها و ساکنان باریکی بود که توسط مولوی عبدالعلی برله، از فرماندهان طالبان، صادر شد. در فیصله اولی، ساکنان باریکی مکلف به پرداخت یک‌میلیون و 250هزار افغانی به‌خاطر کشته‌شدن یک فرد کوچی در سال 1382 در این منطقه، شدند. در فیصله‌نامه‌ای که اطلاعات روز به یک نسخه‌ی آن دست یافته، از این فرد کوچی به نام «جانو» نام برده شده است. دو فرزند او ادعا کرده که ساکنان باریکی پدرش را کشته‌اند. در فیصله‌نامه تصریح شده است: «ما جمع مصلحین بعد از تحقیق و تفحص از طرفین قضیه و مردم اطراف به این نتیجه رسیدیم که قاتل معلوم نیست... چونکه قاتل معلوم نیست،... در مرحله‌ی نخست مردم باریکی باید به خانه‌ی والدین (بستگان) شهید جانو تشریف ببرند [و] به مناسبت احترام به شهید و مقام شهید، مبلغ یک‌میلیون و 250هزار افغانی را به‌عنوان دیه به ولدان (فرزندان) شهید جانو تسلیم کنند.» این فیصله را فرماندهی امنیه‌ی طالبان در ناور مهر کرده است.

فیصله‌نامه در مورد قتل جانو

فیصله‌نامه در مورد قتل جانو

فیصله‌نامه در مورد قتل جانو

فیصله‌نامه در مورد قتل جانو

فیصله‌نامه در مورد قتل سیما و اخترجان

فیصله‌نامه در مورد قتل سیما و اخترجان

رسید پول توسط کوچی‌ها

رسید پول توسط کوچی‌ها

در فیصله‌ی دومی، ساکنان باریکی مکلف به پرداخت مبلغ صدهزار کلدار به‌خاطر ادعای کوچی‌ها مبنی بر لت‌وکوب‌شدن یک کوچی و به «غارت‌رفتن» پنج رأس مواشی‌شان در این منطقه شدند. در فیصله‌نامه از این کوچی به نام «گدی» از طایفه غفارخیل نام برده شده است. ادعا توسط «بهلول»، برادر گدی مطرح شده است. در فیصله‌نامه تصریح شده این ادعاها تا «حدودی واقعی» است. فیصله‌کنندگان اما تأکید کرده‌اند مبلغ تعیین‌شده را ساکنان باریکی به‌خاطر «حسن همجواری» به وارثان این فرد کوچی تحویل دهند. منابع تصریح کردند بهلول این مبلغ را به‌عنوان دیه از ساکنان باریکی گرفته است. بهلول گفته برادرش در آن هنگام برای تداوی به پاکستان منتقل شده و 600هزار کلدار پاکستانی را مصرف درمان خود کرده بود.

ساکنان باریکی براساس فیصله‌ی سومی، مکلف به پرداخت مبلغ ۳۰هزار کلدار به‌خاطر تخریب «طبیعی» یک حلقه «چاه» به کوچی‌ها شدند. این چاه توسط کوچی‌ها در سال‌های گذشته در حاشیه‌ی زمین زراعتی یک ساکن باریکی حفر شده بود. کوچی‌ها ساکنان محل را متهم به تخریب آن کرده‌اند.

در 4 عقرب 1400 منابع ذیدخل در قضیه به اطلاعات روز گفتند مبلغ مطالبه‌شده در هر سه فیصله از حدود 60 خانواده در باریکی براساس مساحت زمین زراعتی‌شان جمع‌آوری شد. در موردی دیگر، کوچی‌ها دو ساکن دیگر این منطقه را متهم به «مفقودکردن» یک عراده موتورسایکل کرده و از آنان مبلغ 240هزار کلدار تاوان گرفتند.

در اسد 1401، یک فرد کوچی به‌خاطر زخمی‌شدن پسرش در درگیری با نیروهای امنیتی پیشین در نزدیکی باریکی، خواستار پرداخت یک‌میلیون و 14هزار کلدار غرامت از ساکنان آن شد. این فرد به ادعای پدرش در سال 1399 زخمی شده بود. او به ولسوالی طالبان در ناور شکایت درج کرد و ولسوال طالبان درخواست او را برحق دانست. منابع گفتند این مبلغ به کوچی‌ها پرداخت شده است.

اوایل بهار پارسال کوچی‌ها ادعای کشته‌شدن یک زن و یک مرد از طایفه‌ی بازارخیل دفتانی را در «دشت ناور» مطرح کردند. آنان با اقامه‌ی دعوا در ولسوالی طالبان در ناور، از ساکنان روستاهای «بهایی»، «عمران» و «نوآباد» مبلغ 10میلیون افغانی خون‌بها طلب کردند. طالبان در یک فیصله‌نامه میان دو طرف، درخواست کوچی‌ها را پذیرفتند. اطلاعات روز به نسخه‌ای از آن فیصله‌نامه دست یافته است. فیصله در فرماندهی امنیه‌ی طالبان در ناور در تاریخ 25 اسد 1401 هنگامی میان دو طرف نهایی شده که دو نفر از ساکنان این روستاها زندانی بودند. در فیصله‌نامه، به‌عوض طالبان، از کوچی‌ها درخواست شده تا زندانی‌ها را آزاد کنند. قبل از آن در 11 اسد، طالبان به‌خاطر همین دعوا، نُه نفر از متنفذان روستاهای بهایی، نوآباد و عمران را زندانی کرده بودند. از کشته‌شدگان کوچی به نام‌های «سیما» و «اخترجان» نام برده شده، اما تاریخ کشته‌شدن آنان ذکر نشده است. منابع محلی در ناور گفتند کوچی‌ها مدعی اند که این افراد 20 سال پیش کشته شده‌اند.

در فیصله‌نامه از متنفذان روستاهای بهایی، نوآباد و عمران خواسته شده تا با پرداخت 10میلیون افغانی خون‌بها به کوچی‌ها، مطابق عنعنات «منطقوی و قومی» به «دروازه‌ی قوم بازارخیل دفتانی رفته و... رسما [از کوچی‌ها] عذرخواهی کنند». عذرخواهی از کوچی‌ها مطابق این فیصله‌نامه انجام شد. ساکنان این روستاها اما مبلغ درخواست‌شده را تهیه نتوانستند. در 9 سنبله‌ی 1401 درنامه‌ای از مهاجران در خارج از افغانستان خواستند که در جمع‌آوری این مبلغ آنان را همکاری کنند. در این نامه، فیصله‌ی طالبان «تحمیلی» خوانده و بر استعجالیت جمع‌آوری مبلغ درخواست‌شده تأکید شد. منابع گفتند این فیصله به زور طالبان تطبیق شده است.

مطابق یک فیصله‌ی دیگر، دو فرد کوچی از طایفه‌ی بازارخیل از ساکنان بهایی مبلغ 400هزار کلدار تاوان گرفتند. این مبلغ براساس یک فیصله که در تاریخ 24 سنبله میان دوطرف و براساس فشار طالبان صورت گرفت، در بدل گم‌شدن و یا تلف 55 رأس گوسفند به کوچی‌ها داده شد. در این فیصله‌نامه تاوان این گوسفندان برای ساکنان بهایی مبلغ 500هزار کلدار تعیین شده است. در رسیدی که توسط این دو فرد کوچی به نام‌های «تواب‌خان» و «محمدخان» به امضا رسیده و اطلاعات روز به آن دست یافته، آمده: «[تواب‌خان و محمدخان] از [مجموع] مبلغ مذکور (500هزار کلدار)، یک‌لگ کلدار را به مردم بهایی در حضور ولسوال صاحب الحاج خلیفه محمد بخشیدند».

کوچی ها از باشندگان روستاهای «اورچغو» و «واغ» ناور، به‌خاطر آنچه که آن ها زخمی‌شدن یک زن کوچی عنوان کردند، مبلغ دومیلیون افغانی غرامت طلب کردند. طالبان از این ادعای کوچی‌ها حمایت کردند و از ساکنان محل خواستند آن را پرداخت کنند. منابع محلی در 21 میزان گفتند وقتی که ساکنان واغ و اورچغو از پرداخت آن سر باز زدند، طالبان شماری از این افراد را زندانی و با پرداخت بخشی از آن، آزاد کردند. منابع گفتند مردم این مبلغ را کامل پرداخت کرده‌اند. در تاریخ 3 ثور امسال کوچی‌ها دو رمه‌ی خود را بر زمین‌های زراعتی ساکنان اورچغو رها کردند. هنگامی که دو مرد این روستا مانع چراندن مواشی کوچی‌ها در کشتزارها شدند، کوچی‌ها بر آنان حمله و هر دو را ضرب‌وجرح کردند.

در سنبله‌ی 1401، کوچی‌ها با به زندان‌انداختن اعضای سه خانواده از ساکنان «برجگی»، مبلغ 25هزار کلدار را (در ازای گم‌شدن پنج رأس بز در این منطقه) تاوان گرفتند. این مبلغ نصف قیمت مجموعی این بزها بوده و براساس فیصله‌ی «شورای حل دعوا» که به‌دستور ولسوال طالبان در ناور تشکیل شده بود، به کوچی‌ها پرداخت شد. کوچی‌ها برای اثبات این دعوا هیچ دلیلی نداشته و شورا صرفا با تأیید استدلال کوچی‌ها مبنی بر «نیافتن لاشه‌ی بزها پس از گم‌شدن و نزدیکی خانه‌ها با خیمه‌های کوچی‌ها» این سه خانواده را مکلف به پرداخت تاوان کردند.

خون‌بهای کوچی‌ها در غزنی

نرخ دعوا

موضوع دعوا

موقعیت

وضعیت دعوا

حمایت/ عدم حمایت طالبان

11500000 کلدار (11میلیون و 500هزار)

کشته‌شدن یک فرد مسلح کوچی در سال 1383 در درگیری با نیروهای امنیتی پیشین

غزنی٬ ناور٬ قوریه

ادعا/ نهایی شده است

فیصله‌ی طالبان
به خاطر تطبیق فیصله، چند نفر را در زندان شکنجه کردند

1250000 افغانی
(یک‌میلیون و 250هزار)

کشته‌شدن یک کوچی به نام «جانو» در سال 1382

غزنی٬ ناور٬ باریکی

ادعا: در فیصله آمده که قاتل معلوم نیست/
نهایی شده است

یک فرمانده طالبان فیصله کرده و فیصله توسط فرماندهی امنیه‌ی طالبان مهر شده است

10000000 افغانی
(ده‌میلیون)

کشته‌شدن یک زن و مرد کوچی در دشت ناور/ سال مشخص نیست. مردم محل به نقل از کوچی گفته 20 سال پیش

غزنی٬ ناور۲ بهایی، عمران، نوآباد

ادعا/ نهایی شده است

فیصله در فرماندهی امنیه‌ی طالبان در ناور انجام شده است/
طالبان 9 متنفذ را تا اجرای فیصله زندانی کرده بودند.

200000 افغانی
(200هزار)

کشته‌شدن یک دختر کوچی در نی‌قلعه

غزنی٬ جاغوری٬ لومان

ادعا/ نهایی شده است

با میانجیگری طالبان فیصله نهایی و تطبیق شده است

2000000 کلدار
(دو میلیون)

کشته‌شدن یک چوپان کوچی در زردآلو

غزنی٬ قره‌باغ٬ زردآلو

ادعا/ نهایی شده است

براساس فیصله‌ی فرماندهان طالبان تطبیق شده است

یک فرد کوچی در اسد سال گذشته در «جاغه‌شیو» علیه یک پسر 24 ساله در فرماندهی امنیه‌‌ی طالبان در ناور اقامه‌ دعوا کرد. این مرد جوان متهم شد که 21 سال پیش کره‌ی اسپ کوچی را کشته است. به‌ ادعای کوچی، کره‌ی اسپ مادیان بوده و در جریان این سال‌ها می‌توانسته ۲۰ رأس اسپ بزاید. فرد کوچی خواستار پرداخت تاوان ۲۰ رأس اسپ توسط این مرد شد. او قیمت هر رأس اسپ را ۷۰هزار کلدار تخمین زد. فرد متهم به فرماندهی امنیه‌ی طالبان جلب شد. در آن جا نزدیکان متهم با پیش‌کشیدن شناس‌نامه‌ی او استدلال کردند که 21 سال پیش آن فرد سه ساله بوده و نمی‌توانسته اسپ را بکشد. طالبان قانع شدند و او را رها کردند.

کوچی‌ها در خزان 1401، به‌خاطر زخمی‌شدن یک کوچی در روستای بخارای ناور، خواستار پرداخت دیه از سوی ساکنان محل شدند. به ادعای کوچی‌ها این فرد 15 سال پیش در درگیری با نیروهای دولتی زخمی شده بود. کوچی‌ها در ولسوالی طالبان در ناور با اقامه‌ی دعوا، خواستار پرداخت یک‌میلیون و 800هزار افغانی دیه شدند. طالبان این ادعا را پذیرفتند. ساکنان بخارا هنوز نتوانسته این مبلغ را کامل پرداخت کنند.

کوچی‌ها پارسال مبلغ 114هزار کلدار را از ساکنان «جوشان» و «سبزناله» به‌خاطر «آتش‌زدن» سرگین یا پشکل مواشی‌شان تاوان گرفتند. به ادعای کوچی‌ها، ساکنان این دو رستا آن را آتش زده بودند.

دیه و تاوان کوچی‌ها در غزنی

حمایت/ عدم حمایت طالبان

وضعیت دعوا

موقعیت

موضوع دعوا

نرخ دعوا

نوع دعوا

یک فرمانده طالبان فیصله کرده است

ادعا/ نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ باریکی

لت‌وکوب یک فرد کوچی و به غارت‌رفتن پنج رأس مواشی در سال‌های گذشته

100000 کلدار

(100هزار)

دیه


ادعا/ نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬‌باریکی

شکستن دندان یک کوچی در سال 1382 در باریکی

52000 کلدار

(52هزار)

دیه

طالبان فیصله کرده‌اند

ادعا/ نهایی نشده است

غزنی٬ ناور٬ بخارا

زخمی‌شدن یک کوچی در درگیری با نیروهای امنیتی پیشین/ 15 سال پیش در بخارا

1800000 افغانی

(یک‌میلیون و 800هزار)

دیه

طالبان فیصله کرده‌اند

ادعا/نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ باریکی

زخمی‌شدن یک کوچی در درگیری با نیروهای امنیتی پیشین در نزدیکی باریکی در سال 1399

1014000 کلدار

(یک‌میلیون و 14هزار)

دیه

طالبان فیصله کردند. شماری از ساکنان محل را تا پرداخت آن، زندانی کردند.

ادعا/ نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ اورچغو و واغ

زخمی‌شدن یک زن کوچی در سال‌های گذشته

2000000 افغانی

دیه

طالبان ادعا و درخواست کوچی‌ها را تأیید کردند

ادعا/نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ چراغ‌سنگ

دزدی دو رأس گوسفند

27000 افغانی

(27هزار)

تاوان

یک فرمانده طالبان فیصله کرده است

نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ باریکی

به‌خاطر تخریب «طبیعی» یک حلقه چاه

30000 کلدار

(30هزار)

تاوان


نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬‌ باریکی

مفقودکردن یک عراده موتورسایکل

240000 کلدار

(240هزار)

تاوان

پول در حضور ولسوال طالبان گرفته شد و فیصله هم به دستور توسط کمیسیون حل منازعات انجام شد

نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ بهایی

گم‌شدن و یا تلف 55 رأس گوسفند

400000 کلدار

(400هزار)

تاوان

فیصله به دستور ولسوال طالبان در شورای حل دعوا شده است.

نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ برجگی

گم‌شدن پنج رأس بز

25000 کلدار

(25هزار)

تاوان

فیصله‌ی طالبان

نهایی شده است

غزنی٬ ناور٬ جوشان و سبزناله

سوختاندن سرگین یا پشکل مواشی کوچی‌ها

114000 کلدار

(114هزار)

تاوان


در جریان است

غزنی٬ مالستان٬ شیرداغ

ربودن هفت رأس گوسفند در شیرداغ


تاوان

درخواست جبران خساره یا پرداخت خون‌بها از سوی کوچی ها صرفاً به ادعاهایی در مورد قتل اعضای آن‌ها در سال‌های گذشته و در اثر درگیری و برخورد میان مردم محلی یا نیروهای دولتی و کوچی محدود نمی‌شود. در سرطان 1401، چند فرد کوچی از جمله یک کودک دختر در پی انحراف تراکتور حامل‌شان در «نی‌قلعه»‌ی قره‌باغ جان باختند. کوچی‌ها پیکر و انگشت قطع‌شده‌ی این دختر را در «سر لومان» جاغوری بردند و از آن جا به فرماندهی امنیه‌ی طالبان در این ولسوالی تماس گرفتند. آنان ادعا کردند که اهالی لومان این دختر را کشته‌اند. کوچی‌ها خواستار پرداخت مبلغ 800هزار افغانی خون‌بها شدند. اهالی این منطقه اما با میانجیگری و فیصله‌ی طالبان، مبلغ 200هزار افغانی را به‌عنوان خون‌بها به کوچی‌ها دادند. منابع گفتند کوچی‌ها این دعوا را به‌خاطر ممانعت مردم از ورود آنان به لومان که می‌خواستند از طریق جاغوری به ناور بروند، اقامه کردند.

افزون بر ولسوالی ناور، کوچی‌ها در سایر مناطق هزاره جات در ولایت غزنی نیز دعاوی مشابهی را طرح کرده و از مردم محل تاوان گرفته‌اند. آن ها در «زردآلو»ی قره‌باغ نیز ادعای کشته‌شدن یک چوپان‌شان را در دهه‌ی هفتاد خورشیدی مطرح کردند. آنان نزد طالبان شکایت کردند و خواستار پرداخت خون‌بها توسط ساکنان زردآلو شدند. به میانجگیری و فیصله‌ی طالبان، ساکنان زردآلو مبلغ دومیلیون کلدار را به کوچی‌ها خون‌بها دادند.

ولایت دایکندی

در یک مورد، طالبان در حالی دعوای کوچی‌ها و مردم محلی را به نفع کوچی‌ها فیصله کرده‌اند که به ادعای مردم محل، در جریان این درگیری که 40 سال پیش رخ داده، 9 تن از هزاره‌ها (ساکنان محلی) نیز توسط کوچی‌ها کشته شده بودند. کوچی‌ها با طرح دعوا علیه ساکنان 27 روستا در مناطق غم‌قل، «خیرخانه»، «تی‌باغ» و «دره‌خودی» خواستار پرداخت خون‌بها شدند. آنان مدعی شدند که 40 سال پیش، پنج نفر از بستگان‌شان در منطقه‌ی دره‌خودی در جنگ با ساکنان این روستاها کشته شده‌اند. دادگاه ابتدائیه‌ی طالبان از افراد کشته‌شده «افغان(پشتون)» نام برده و ساکنان این روستاها را در 24 اسد 1401 به ولسوالی خدیر فراخواند.

ساکنان این روستاها به مقامات طالبان استدلال کردند که در این درگیری، 9 فرد هزاره هم کشته شده‌اند و لذا خون‌بها نمی‌دهند. در 4 میزان 1401 اما، طالبان 45 نفر از اهالی این روستاها را در پیوند به این موضوع زندانی کردند. این افراد پس از چند هفته با دخالت والی طالبان در دایکندی آزاد شدند. مطابق اسنادی که اطلاعات روز به آن دست یافته، کوچی‌ها در 9 عقرب 1401، ساکنان محل را مجبور کردند تا خون‌بها را بپردازند. مقدار خون‌بها مبلغ هشت‌میلیون کلدار تعیین شد. یک کوچی ذیدخل در قضیه، به اطلاعات روز گفت تا کنون مبلغ یک‌میلیون و 750هزار کلدار خون‌بهای باقی‌مانده هنوز جمع‌آوری نشده است. در یک فیصله‌نامه‌ی دیگر که در اختیار اطلاعات روز قرار گرفته، ساکنان دره‌ی خودی مبلغ 800هزار افغانی را در تاریخ 6 میزان 1401 خون‌بها و دیه به دو فرد کوچی از طایفه‌ی کاکر، ساکن فعلی و اصلی هلمند پرداخت کرده‌اند. به‌ادعای این افراد، در جریان درگیری 40 سال پیش، یکی از وابستگان‌شان کشته و یکی دیگرشان زخمی شده بودند. فیصله‌نامه توسط ولسوال و قاضی طالبان در خدیر دایکندی امضا و مهر شده است. منابع اما در 4 عقرب گفت از مردم نزدیک به یک‌میلیون افغانی پول جمع‌آوری شد که بخشی از آن را این دو مقام طالبان گرفتند.

کوچی‌ها در جوزای 1401 در ولسوالی سنگتخت و بندر ولایت دایکندی مدعی شدند که یک مرد در درگیری با ساکنان روستای سیاه چوب در سال 1363 کشته شده است. مردم محل نیز می‌گویند که در آن درگیری یک باشنده‌ی روستا نیز کشته شده است؛ اما این اعتراض مورد توجه مقامات محلی طالبان قرار نگرفت. مقامات این گروه در حکمی که برای حل این دعوا صادر کردند، از مردم محل خواستند که یک میلیون افغانی به مدعی به عنوان خون‌بها بپردازند.

همچنین در اسد 1401، کوچی‌ها به‌خاطر کشته‌شدن یک چوپان‌شان از ساکنان روستای «چهارقول‌میری» ولسوالی سنگ تخت و بندر، مبلغ دومیلیون و 500هزار افغانی و یک میل کلاشینکوف خون‌بها خواستند. این خواست کوچی‌ها توسط ولسوال طالبان در سنگتخت‌ و بندر تأیید شد. ساکنان محل در آن هنگام گفتند این قتل در ساحه‌ی «تاج‌کوه»، مرز میان دایکندی و غور اتفاق افتاده بود. به ادعای آنان، کسی از ساکنان چهارقول‌میری در این قتل دست نداشته و تحقیقی هم در مورد آن قتل انجام نشده است.آنان فیصله‌ی طالبان در این مورد را «ظالمانه» خوانده و گفته بودند توان پرداخت آن را ندارند.

فیصله‌ی خون‌بهای کوچی‌ها از ساکنان دره‌خودی

فیصله‌ی خون‌بهای کوچی‌ها از ساکنان دره‌خودی

فیصله‌ی خون‌بهای کوچی‌ها از ساکنان دره‌خودی

فیصله‌ی خون‌بهای کوچی‌ها از ساکنان دره‌خودی

اخاذی خون‌بها و دیه در دایکندی

حمایت/ عدم حمایت طالبان

وضعیت دعوا

موقعیت

موضوع دعوا

نرخ دعوا

نوع دعوا

طالبان فیصله کرده است. قبل از فیصله، 45 نفر را از هزاره‌ها را زندانی کرده بودند.

نهایی شده است و به ادعای کوچی ذیدخل، تنها یک‌میلیون و 750 هزار کلدارش مانده است/ 9 نفر از هزاره‌ها هم در این درگیری کشته شده بودند.

دایکندی٬ خدیر٬ 27 روستا در مناطق غم‌قل، خیرخانه، تی‌باغ و دره‌خودی

کشته‌شدن پنج کوچی در جنگ با هزاره‌ها در دره‌خودی در 40 سال پیش

8000000 کلدار

(هشت‌میلیون)

خون‌بها

ولسوال و قاضی طالبان در خدیر فیصله را مهر کرده‌اند

نهایی شده است

دایکندی٬ خدیر٬ دره‌خودی

کشته‌شدن یک کوچی و زخمی‌شدن یک کوچی دیگر در 40 سال پیش در دره‌خودی

800000 افغانی

(800هزار)

خون‌بها و دیه

طالبان فیصله میان دو طرف را نهایی کرده‌اند

نهایی شده است/

یک هزاره هم کشته شده است

دایکندی٬ سنگتخت‌وبندر٬ سیاه‌چوپ

کشته‌شدن یک کوچی در سیاه‌چوپ در سال 1363

1000000 افغانی

(یک‌میلیون)

خون‌بها

فیصله توسط ولسوال طالبان در سنگتخت انجام شده است

فیصله نهایی شده، اما پرداخت نشده است

دایکندی٬ سنگتخت‌وبندر٬ چهارقول‌میری

کشته‌شدن یک چوپان کوچی در تاج‌کوه

2500000 افغانی و یک میل کلاشینکوف

(دومیلیون و 500هزار)

خون‌بها

طالبان شش متنفذ را زندان کرده‌اند.

در جریان است

دایکندی٬ خدیر٬ سرسنگ

ربودن 10 رأس گوسفند در 40 سال پیش


تاوان

ولایت میدان وردک

در تاریخ 1 سرطان، طالبان براساس شکایت کوچی‌ها مبنی بر مفقودشدن رمه‌ی‌شان در جلریز، 17 نفر از ساکنان منطقه‌ی «سرچشمه» را زندانی کرده‌اند. کوچی‌ها از این افراد مبلغ چهارمیلیون و 200هزار افغانی تاوان مطالبه کرده‌اند. طالبان هم رهایی آنان را به پرداخت این تاوان مقید کرده‌اند. کوچی‌ها مدعی‌اند که 420 رأس گوسفندشان در سنبله‌ی 1398 در این منطقه مفقود شده است. مردم محل اما آن را رد می‌کنند. این ادعا پس از تسلط طالبان توسط کوچی‌ها مطرح شد. سال گذشته در دادگاه طالبان از کوچی‌ها درخواست اسناد شد و آنان هیچ سندی در این مورد ارائه نکردند. از خزان سال گذشته به این طرف چند بار ساکنان سرچشمه در پیوند به این ادعای کوچی‌ها بازداشت شده‌اند.

در برخی موارد دعوای دو طرف (کوچی ها و مردمان جایی) هنوز حل نشده و پرونده در جریان است. مثلا، پارسال، کوچی‌ها ادعای قتل یک مرد کوچی را در ولسوالی شیبر نیز مطرح کردند و خواستار پرداخت خون‌بها شدند. این دعوا هم هنوز نهایی نشده است.


ولایت بامیان

کوچی‌ها در دهه‌ی 50 خورشیدی با استفاده از دلخوری‌های ناشی از جناح‌بندی انتخابات میان «اکبرخان» و «حاجی سرور» در «پشته‌ی غرغری» ولسوالی پنجاب بامیان جابه‌جا شدند. در سال 1352 ادعای مالکیت زمین زراعتی در این منطقه را مطرح کردند. «عوض‌علی»، ساکن محل که در آن زمان علیه کوچی‌ها ایستاد، شب‌هنگام از خانه‌اش توسط آنان ربوده شد. کوچی‌ها تاکنون پیکر او را تحویل نداده و از افشای محل دفنش خودداری کرده‌اند. در سال 1378 کوچی‌ها دوباره به پشته‌ی غرغری سرازیر شدند و با توسل به زور طالبان، اموال مردم را «به‌غارت» بردند. پارسال که آنان دوباره به این روستا رفتند، ساکنان محل در دادگاه طالبان در بامیان علیه کوچی‌ها اقامه‌ی دعوا کردند. آنان مدعی شدند که کوچی‌ها پیکر عوض‌علی را سوختانده‌اند. کوچی‌ها به دادگاه حاضر نشدند، اما به ساکنان محل گفتند تنها یک کوچی از آن هنگام زنده است و اگر وابستگان عوض‌علی قصد قصاص دارند، آن را تحویل ساکنان پشته‌ی غرغری می‌دهند. ساکنان محل آن را رد کرده، گفتند مطابق فقه جعفری، کوچی‌ها باید هفت‌میلیون افغانی خون‌بها بدهند. آنان خواستار پرداخت تاوان توسط کوچی‌ها به‌خاطر به‌غارت‌رفتن اموال‌شان هم شدند. این دعوا حل‌ناشده باقی مانده است.

بهار امسال کوچی‌های مسلح و بدون مواشی دوباره به پشته‌ی غرغری رفتند و دعوا را از سر گرفتند. با وابستگان عوض‌علی درگیر شدند. دو نفر آنان را لت‌وکوب و زخمی کردند. کوچی‌ها به ساکنان محل دستور تخلیه‌ی منطقه را نیز دادند. طالبان در 27 جوزا چهار نفر از ساکنان پشته‌ی غرغری و وابستگان عوض‌علی را براساس شکایت کوچی‌ها، برای پیگیری این دعوا به مرکز بامیان خواستند. آنان رفتند و با عبدالله سرحدی، والی طالبان در بامیان دیدار کردند. پس از این دیدار، مدتی را توقیف و سپس رها شدند.

در 12 اسد، هیأتی از کمیسیون طالبان برای حل منازعات کوچی‌ها و ده‌نشینان و آمریت سرحدات، اقوام و قبایل طالبان در بامیان برای حل این دعوا به پشته‌ی غرغری رفتند. این افراد در تلاش بودند تا زمین تحت دعوا را به کوچی‌ها تسلیم کند. طرف دعوای کوچی‌ها، این گزارش را نپذیرفته و خواهان بررسی آن از طریق دادگاه شده است. در ویدیویی که از نشست ابلاغ گزارش طالبان در اختیار اطلاعات روز قرار گرفته، این فرد می‌گوید کمیسیون طالبان برای حل منازعات کوچی‌ها و ده‌نشینان، بدون بازدید از ساحه، دعوا را به‌گونه‌ی غیرعادلانه به نفع کوچی‌ها فیصله کرده است: «زمین مورثی چند صد ساله‌ی مرا می‌خواهید تسلیم کوچی کنید. این درست نیست؛ اخلاقا، وجدانا، ایمانا.» عضو هیأت طالبان هم پس از اعتراض می‌گوید: «خبر داردیم. زمین از تو است.»

در پی آن، طالبان پنج نفر از ساکنان منطقه‌ی پشته‌ی غرغری را بازداشت و توقیف کردند. روز گذشته منابع گفتند که والی طالبان برای بامیان دستور انتقال بازداشت‌شدگان را به مرکز بامیان داده است.

طالبان کمیسیون حل منازعات کوچی‌ها با ده‌نشینان را در ثور سال گذشته به‌دنبال بالاگرفتن دعوا در سطح ولایت و مرکز بامیان ایجاد کردند. عبدالله سرحدی، والی طالبان در بامیان گفت این کمیسیون‌ها مسئولیت رسیدگی به مشکلات اجتماعی و منازعات میان کوچی‌ها و ساکنان محل را دارند. در 16 جوزای 1401، وزیر امور سرحدات اقوام و قبایل طالبان در رأس هیأتی برای حل نزاع میان کوچی‌ها و هزاره‌ها به بامیان رفت. او در نشستی با هزاره‌ها و کوچی‌ها گفت طالبان حق را به حقدار می‌سپارند و در حاکمیت این گروه حقوق «اهل ذمه» و «سایر اقلیت‌ها» محفوظ است. نجیب، معاون ریاست عمومی استخبارات طالبان در این نشست گفت این دعواها باید از طریق طالبان حل‌وفصل شود: «هیچ کس سربه‌خود و به زور خود اعاده‌ی حق را تلاش نکند.» ساکنان محل در بامیان مدعی اند که در هنگام رجوع به ادارات طالبان برای حل دعوا با کوچی‌ها، مسئولان طالبان آنان را «افراد شرور» خوانده و تحقیر کرده‌اند.

در سرطان 1401، کابینه‌ی طالبان از افزایش اعضای کمیسیون حل منازعات کوچی‌ها و هزاره‌ها در بامیان به 20 نفر خبر داد. منابع در بامیان می‌گویند اعضای کمیسیون هم‌اکنون به 20 نفر افزایش یافته، اما اکثریت ترکیب آن کوچی‌ها و پشتون‌ها اند. به گفته‌ی منابع، در ترکیب این کمیسیون تنها هفت هزاره شاملند که آنان هم بدون مشوره با مردم تعیین شده‌اند. متباقی 12 نفر کوچی و یک نفر هم از پشتون‌های مقیم بامیان اند. عبدالله سرحدی از اعضای این کمیسیون خواسته تا گزارش‌شان را به نفع کوچی‌ها بنویسند.

دعوای مالکیت و کوچ اجباری ساکنان محلی

منازعه کوچی‌ها و مردمان جایی صرفاً به حل پرونده‌های مربوط به گذشته منحصر نمی‌شود. آن‌ها در دو سال گذشته در بسیاری از مناطق از باشندگان محلی به روش‌های خصومت‌آمیز خواسته‌اند که روستاها، مزارع و خانه‌های شان را ترک کنند. کوچی‌ها دلایل متنوعی مبنی بر حق مالکیت در باره‌ی این مناطق ارائه کرده اند که مورد تأیید و حمایت طالبان نیز قرار گرفته است.

ولایت سرپل

26 سال پیش در «اسمیدان» که پس از قدرت گرفتن طالبان بخشی از ولسوالی تازه تأسیس «البدر» شده و در ولایت سرپل موقعیت دارد، 15 غیرنظامی در درگیری میان احزاب جهادی کشته شدند. «تیمورشاه» و «علی‌شاه‌خان»، پدر و پسر و متعلق به کوچی‌ها نیز شامل کشته‌شدگان بوده‌اند. مردم محل می‌گویند که تیمورشاه چند سال قبل از آن حادثه، به منطقه‌ی هزاره‌نشین اسمیدان پناه برده و از مردم محل خواسته بود تا برای یک زمستان او و خانواده‌اش را جای دهند. روستاییان او را جای دادند. بهار را هم اجازه گرفت و آن جا ماند. او یک خانه‌ی تابستانی ساخت و چند اصله درخت در پیش روی خانه کاشت. خانواده‌ی تیمورشاه تا هنگام کشته‌شدن تیمورشاه و پسرش آن جا زندگی کردند. با کشته‌شدن آنان، پیکرها را برداشته و از آن جا کوچ کردند. از آن پس تا هنگام سقوط طالبان، وابستگان تیمورشاه همه‌ساله برای چراندان مواشی به اسمیدان می‌رفتند.

پارسال این افراد با اقامه‌ی دعوا در نزد طالبان، ادعای مالکیت یک‌هزار و 452 جریب زمین را مطرح کردند و خواستار پرداخت خون‌بها، اجاره، بیع و تاوان شدند. همزمان، ساکنان اسمیدان را از جمع‌آوری علوفه و محصولات زراعتی ممنوع کردند و زمین‌های دوردست را به مالداران دیگر اجاره دادند. یک فرد ذیدخل گفت: «اجاره‌گرفتگان همه پشتون اند.» دادگاه ابتدائیه‌ی طالبان در البدر دعوا را به نفع کوچی‌ها فیصله کرد. زمین به آنان تعلق گرفت و هزاره‌ها مکلف به پرداخت 36میلیون افغانی تاوان به‌خاطر از بین‌رفتن درختان شدند. منابع گفتند این درختان در جریان سال‌های گذشته به‌خاطر عدم مراقبت از بین رفته است.

دادگاه طالبان خواست کوچی‌ها مبنی به پرداخت تاوان در ازای غارت «30 در بند حویلی» را هم تأیید کرد. به ادعای کوچی‌ها، این حویلی‌ها از شش خانواده‌ی کوچی بوده و شامل خانه‌ی نشیمن و آغل گوسفند، گاو، بز و... می‌شود. آنان مدعی اند که در هنگام ترک، وسایل و مواشی خود را جا گذاشته و مردم اسمیدان آن‌ها را به غارت برده‌اند. منبع ذیدخل اما گفت که صرفا خانواده‌ی تیمورشاه در اسمیدان برای «چند سال» زندگی کرده‌اند. طالبان اعتراض هزاره‌ها را نشنیده‌اند. به‌گفته‌ی منبع، تمامی این احکام بدون ارائه‌ی «حتا یک سند» از کوچی‌ها فیصله شده: «زمانی که هیأت آمدند، کوچی‌ها در حضور مردم اسناد ارائه نکردند... صرفا گفتند قباله دارند. شواهد تاریخی دیگر [برای مالکیت زمین] هم نداشتند. هزاره‌ها قباله‌ی عرفی و شرعی 100 ساله و بیشتر از آن دارند. قبرستانی، خانه‌های کهنه و... دارند. تنها چیزی که ندارند، زور است.» ساکنان محل ادعا می‌کنند که مولوی سیف‌الله، قاضی دادگاه ابتدائیه‌ی طالبان در البدر در عقب این دعوا قرار دارد. به ادعای آنان، او از کوچی‌ها خط گرفته که در صورت پیروزی دعوا، به او زمین دهند. قاری سیف‌الله این موضوع را رد کرده است.

ساکنان اسمیدان به‌خاطر «تنگدستی» هنوز هیچ مبلغی را نتوانسته به کوچی‌ها بپردازند؛ اما کشتزارها و چراگاه‌های‌شان را کوچی‌ها به اجاره داده‌اند. آنان برای خون‌بهای پدر و پسر کوچی در منطقه‌ی اسمیدان، نزد بستگان‌شان رفته و عذرخواهی کرده‌اند. آنان هم گفته خون‌بها نمی‌گیرند.

یک ساکن این منطقه گفت از جمع حدود یک‌هزار و 500 خانه در اسمیدان، تقریبا نصف آنان در حال ترک این منطقه‌اند: "زمستان گذشته را مردم با فروش گاو و گوسفندی که داشتند، گذراندند. از این به بعد نه محصولات زمین است و نه مواشی. مردم مجبورند بروند."

این مورد همزمان با سپردن حدود 60 جریب زمین از ساکنان ازبیک‌تبار در شهر سرپل به افراد پشتون از طایفه‌‌‌ی موسوم به وردک بود.

منطقه و خانه‌های تحت دعوا در اسمیدان

منطقه و خانه‌های تحت دعوا در اسمیدان

ولایت غزنی

این قضیه بی‌شباهت به سایر قضایایی که کوچی‌ها مطرح کرده‌اند نیست. آن‌ها با استناد به احکام دولت‌های پیشین که از سوی باشندگان محلی عمدتاً ظالمانه تلقی می‌شود، مردمان جایی را در برخی مناطق دیگر مجبور به ترک خانه و زمین شان کرده یا با آن‌ها درگیر شده و در بسیاری از موارد این مردم را از کشت و کار و زراعت یا استفاده از علفچرها بازداشته‌اند. برای نمونه، پارسال کوچی‌ها به تمامی ساکنان ناور گفته بودند «پشت‌جوی به بالا حق سلطانی (دولتی) است» و مالک آن کوچی‌هایند. آنان ساکنان ناور را از جمع‌آوری و دروکردن علوفه و چراندان مواشی در این ساحات منع کردند. کوچی‌ها در ساحات «قُشنک» و «قاش‌ناله» هم ساکنان محل را تهدید به ترک اجباری خانه‌های‌شان کردند. در سرطان پارسال ساکنان محل گفتند تنها از روستای قشنک، از مجموع 40 خانه، پنج خانه مانده‌اند. متباقی براساس تهدید و فشار کوچی‌ها و طالبان از ناور کوچ کرده‌اند. در 4 جوزای امسال منابع محلی در ناور گفتند کوچی‌ها مانع کشت للمی توسط ساکنان روستای قشنک شده‌اند. دهقانانی که مصروف کشت بودند، نیز با تهدید کوچی‌ها از سر زمین بیرون رانده شدند.

درخواست نیمه‌ی محصول زمین

درخواست نیمه‌ی محصول زمین

سندی که در دور اول طالبان برای کوچی‌ها داده شده است

سندی که در دور اول طالبان برای کوچی‌ها داده شده است

ولایت دایکندی

به همین ترتیب، آن‌ها علاوه بر ادعای مالکیت و منع کردن مردم جایی از کار روی زمین، جریمه استفاده از این اراضی را نیز از مردم محل طلب کرده‌اند. مثلا کوچی‌های متعلق به طایفه‌های کاکری، تایمنی و سینی پس از دو دهه، در اوایل میزان 1400، وارد «غم‌قول» در ولسوالی خدیر شدند. پیشقراولان آنان مجهز با اسلحه‌ی ثقیله و سبک بودند که از هلمند و ارزگان به این منطقه آمدند. در هنگام ورود، کوچی‌ها با مطرح‌کردن ادعای مالکیت غم‌قول، حدود 200 خانواده را تهدید به ترک خانه‌های‌شان کردند. ساکنان غم‌قول علیه کوچی‌ها در ولسوالی طالبان در خدیر شکایت و اسناد مالکیت و پرداخت مالیاتی‌شان را ارائه کردند. طالبان توجهی به آن نکردند. صدیق‌الله عابد، فرمانده پیشین امنیه‌ی طالبان در دایکندی گفت که موضوع منطقه‌ی غم‌قول یک دعوای حقوقی است. این گروه متنفذانی را که برای شکایت از کوچی‌ها به شهر نیلی، مرکز دایکندی رفتند، زندانی کرد. تهدید به ترک خانه و زمین در غم‌قول توسط طالبان همزمان بود با کوچ‌دادن حدود 700 خانواده‌ی دیگر هزاره‌تبار توسط طالبان در مناطق کندیر و تگابدار ولسوالی گیزاب.

کوچی‌ها با سرازیرشدن به غم‌قول پول نقد در ازای دریافت محصولات زراعتی در 20 سال گذشته را مطالبه کردند. در سندی که اطلاعات روز به آن دست یافته، تنها دو فرد کوچی در غم‌قول در 25 میزان 1400، مبلغ 300هزار افغانی را به‌عنوان «نیمه‌ی [محصول] زمین» درخواست کرده‌اند. به‌گفته‌ی منابع، تاکنون حدود 100 خانواده حداوسط مبلغ 50هزار افغانی این پول را پرداخته‌اند. در شماری از روستاها، مردم بخشی از این مبلغ را با فروش مواشی، محصولات زراعتی و غله‌جات تهیه و به کوچی‌ها دادند. کوچی‌ها غم‌قول را در فصل سرما ترک کردند و دعواهای خود را نیمه‌تمام گذاشتند. در ثور 1401، 20 خانواده‌ی کوچی با هزاران رأس مواشی دوباره از هلمند و دهراوود ارزگان به غم‌قول سرازیر شدند. این کوچی‌ها در روستاهای «خیرخانه»، «گزبری»، «شکردره»، «پشنی»، «جوز»، «پل‌بند»، «سرسنگ» و «شلغم» این منطقه جابه‌جا شدند. ساکنان محل در 27 ثور گفتند چراگاه‌ها و کشتزارهای‌شان توسط رمه‌های کوچی‌ها تخریب شده است. کوچی‌ها مسلح بودند و دوباره دستور تخلیه‌ی غم‌قول را دادند. از ساکنان غم‌قول هم خواستند که محصولات زراعتی‌شان در سال 1400 را قیمت بگذارند و نصف آن را به آنان بدهند. کوچی‌ها روند جمع‌آوری پول در ازای کشت‌وکار قبل از سال 1400 را از ساکنان غم‌قول از سر گرفتند. صدای مخالفت با این اقدامات با تهدید کوچی‌ها به جایی نرسید.

امین‌الله عبید، والی طالبان برای دایکندی در آن هنگام هجوم کوچی‌ها و آزار و اذیت ساکنان خدیر از جمله غم‌قول و دره‌خودی توسط آنان را تأیید کرد. او گفت هیأتی تشکیل شده تا کوچی‌ها در این مناطق «مطابق اصول» به حق‌شان برسند و از بروز مشکلات بیشتر جلوگیری شود. عبید در مورد اینکه کوچی‌ها از چه حقوقی در این مناطق برخودارند، چیزی نگفت. در یک سند که اطلاعات روز به آن دست یافته، طالبان و کوچی‌ها ساکنان دره‌خودی را متعهد کرده تا «حقوق» کوچی‌ها را «طبق صلاح وطنداری» دهند. در این سند آمده زمین‌های کوچی‌ها به «خودشان تعلق دارد». اما در سند، ملکیت کوچی‌ها مشخص نشده است.

در برخی موارد کوچی‌ها به اعمال فشار از طریق طالبان بر مردم محلی اکتفا نمی‌کنند. آن‌ها به تهدید و ارعاب و گروگان گیری نیز روی آورده‌اند.

بهار پارسال، کوچی‌ها پس از دو دهه به روستای «برکر» ولسوالی میرامور از طریق اجرستان غزنی سرازیر شدند. آنان در مدت چند روز در روستاهای «نَیَک»، «دنداب»، «آب زوارعلی»، «زردرگی»، «سبزقول»، «اختام»، «نوبریده»، «تکه‌تو»، «گلک»، «نهال» و «غوجورک» این ولسوالی هم چادرهای‌شان را کنار کشتزارها برپا کردند.

کوچی‌ها به محض استقرار، ادعای مالکیت این روستاها را مطرح و از ساکنان این روستاها خواستند که کوچ خود را بردارند و خانه و زمین‌شان را به آنان واگذار کنند. همچنین «اجاره‌ی 20 ساله» را از ساکنان این روستاها خواستند. کوچی‌ها رمه‌هاشان را بر کشتزارها رها و روستانشینان را تهدید کردند که اگر مانع شوند، هدف تیراندازی قرار خواهند گرفت.

همزمان کوچی‌ها در ولایت دایکندی به‌خاطر ادعای مالکیت این 12 روستا اقامه‌ی دعوا کردند. به‌دنبال آن طالبان، حدود 30 نفر از متنفذان این روستاها را به نیلی جلب کردند. آن جا کمیته‌یی برای حل‌وفصل این دعوا تشکیل شد. سندی که کوچی‌ها برای ادعاشان ارائه کردند، ضعیف تشخیص داده شد و دعوا میان دو طرف معلق ماند. همزمان کوچی‌ها برای تحت فشارقراردادن ساکنان این روستاها، سه نفر از اهالی نیک را در 1 اسد 1401 ربودند. کوچی‌ها در نیلی از ربودن این افراد اظهار بی‌خبری کردند، اما از بعضی طرق به اهالی این روستا پیام دادند تا حل‌وفصل دعوا آنان را نزد خود نگه می‌دارند.

در آن هنگام، کوچی‌ها هشدار دادند اگر دعوا به نفع آنان حل نشود، گروگانان را می‌کشند. چندی بعد این افراد در نتیجه‌ی گفت‌وگو میان متنفذان دو طرف آزاد شدند. در 20 اسد این سال، کوچی‌ها چوپان روستای زردرگی را ضرب‌وجرح کردند. دلیل آن، بردن مواشی به ساحه‌ای بود که رفتن هزاره‌ها به آن جا توسط کوچی‌ها ممنوع اعلام شد.

پنج روز پس از آن (25 اسد) کوچی‌ها در نامه‌ای عنوانی ساکنان روستاهای تحت دعوا گفتند که آن جاها را بدون ایجاد دردسر بیشتر تخلیه کنند. روستاییان در پاسخ گفتند که منتظر نتیجه‌ی کار کمیته می‌مانند. در ۷ سنبله گروهی از کوچی‌های مسلح همزمان در تپه‌های مشرف بر روستاهای چکه‌تو، آب زوارعلی و دنداب موضع گرفتند و بدون هیچ دلیلی بر خانه‌های مردم تیراندازی کردند. در نتیجه‌ی تیراندازی، یک نفر زخمی شد. بیش از ۶۰ رأس گوسفند و بز هم در این رویداد تلف شد. در ۹ سنبله، کوچی‌ها یک چوپان از منطقه‌ی برکر را در کوه به‌گونه‌ای بی‌رحمانه کشتند. منابع گفتند این فرد پس از جروبحث با کوچی‌ها ابتدا به ضرب چاقو زخمی و سپس به ضرب گلوله کشته شده است. حدود ۲۵۰ رأس مواشی این قریه را هم افراد کوچی با خود بردند. کوچی‌ها علی‌رغم درخواست پی‌هم مردم محل، از برگشت‌دادن مواشی‌ها امتناع کردند.

در ولسوالی کیتی کوچی‌ها در پی تسلط طالبان، وارد روستای «تکه‌تو» شدند و ادعای مالکیت این روستا را مطرح کردند. در این روستا بیش از 60 خانواده زندگی می‌کردند. کوچی‌ها از آنان خواستند یا زمین و خانه‌های‌شان را ترک کنند و یا هم آن‌ها را از کوچی بخرند. در جوزای 1401 ساکنان تکه‌تو گفتند دست‌کم 15 خانواده به‌دلیل فشار کوچی‌ها، خانه‌های‌شان را ترک کرده‌اند. کوچی‌ها در جوزای 1401 وارد «کیسو» کیتی شدند و ادعای ملکیت این منطقه را هم مطرح کردند. در این منطقه بیش از شش‌هزار خانواده زندگی می‌کنند. ساکنان محل گفتند کوچی‌ها در پی مطرح‌کردن ادعای مالکیت، کشتزارهای آنان را در اکثر نقاط کیسو تخریب کردند.

طالبان در برخی مناطق ولایات شمالی کشور نه تنها به حمایت از دعاوی کوچی‌ها برخواسته‌اند، بلکه در مواردی به جابجایی برخی خانوارهای پشتون پاکستانی نیز اقدام کرده‌اند. این اقدام در تاریخ سیاسی افغانستان بی‌پیشینه نیست و از آن به عنوان «جابجایی ناقلین» یاد می‌شود. در جریان این جابجایی‌ها درگیری‌های متعددی رخ داده که بر اساس یافته‌های اطلاعات روز در بسیاری از آن‌ها طالبان به صورت فعال از ناقلین و کوچی‌ها حمایت کرده‌اند. در نتیجه‌ی اعمال فشار طالبان و پشتون‌های پاکستانی و کوچی‌ها، صدها خانواده در دو سال گذشته مجبور به ترک خانه و زمین خود شده‌اند.

ولایت تخار

افزایش تنش ها بر سر مالکیت زمین‌ در تخار و به‌ویژه در خواجه‌بهاءالدین به درگیری و کوچ اجباری حدود 600 خانواده‌ی تاجیک، ازبیک و هزاره‌تبار انجامید. در ماه‌های اسد و سنبله‌ی پارسال، صدها خانواده‌ی «ناقلین» و کوچی‌ از ولایت‌های جنوبی افغانستان و وزیرستان شمالی پاکستان وارد خواجه‌بهاءالدین شدند. این افراد توسط طالبان در خانه‌های مسکونی، مساجد و مکاتب جابه‌جا شدند.

«شورتوغی»، «مهاجرقشلاق»، «نوبهار»، «گل‌بهار»، «لاله‌گذر»، «کتکجر»، «بهارستان» و «مغول‌قشلاق» از مناطقی است که ناقلین و کوچی‌ها در هنگام جابه‌جایی، ادعای مالکیت آن جاها را مطرح کردند. طالبان هم دستور تخلیه‌ی فوری این روستاها را دادند. این مناطق در امتداد دریاهای آمو و کوکچه در مرز با تاجیکستان قرار دارد و از مناطق حاصل‌خیز تخار است. در 20 سنبله‌ی پارسال، زمانی که کوچی‌ها رمه‌هاشان را بر کشتزارها در روستای گل‌بهار رها کردند، ساکنان محل مانع شدند. این ممانعت به درگیری انجامید. کوچی‌ها دو نفر از ساکنان محل را زخمی کردند. قبل از آن هم 10 نفر از ساکنان محل در مدت یک هفته در درگیری با کوچی‌ها در این منطقه زخمی شده بودند. همزمان درگیری در مناطق کتکجر، مهاجرقشلاق و گل‌بهار به وقوع پیوست. یک منبع صحی در آن زمان گفت در جریان این درگیری‌ها دو نفر از ساکنان این روستاها کشته و 10 نفر دیگر زخمی شده‌اند. در 22 سنبله‌ی پارسال، کوچی‌ها مانع جمع‌آوری محصولات زراعتی ساکنان محل در روستای شورتوغی شدند و بر آنان تیراندازی کردند. سه نفر در این رویداد زخمی شدند. سپس مرد و زن این روستا و روستای گل‌بهار با بیل، کلنگ و چوب علیه کوچی‌ها و ناقلین جنگیدند و جمعی از آنان را از مناطق‌شان بیرون راندند. کوچی‌ها دوباره هجوم بردند. دست‌کم 80 خانواده را کوچ دادند. در 24 سنبله دوباره درگیری میان ساکنان محل و کوچی‌ها در منطقه‌ی مهاجرقشلاق از سرگرفته شد. در این درگیری کوچی‌ها از اسلحه‌ی سبک و سنگین استفاده کردند، اما مردم محل چوب، بیل و کلنک با خود داشتند. 15 نفر از ساکنان محل در این درگیری زخمی شدند.

کوچی‌ها و ناقلین تازه‌رسیده در خواجه‌بهاءالدین

کوچی‌ها و ناقلین تازه‌رسیده در خواجه‌بهاءالدین

در 25 سنبله، هنگامی که ساکنان ولسوالی‌های ینگی‌قلعه، رستاق و چاه‌آب در حمایت از ساکنان روستاهای شورتوغی، مهاجرقشلاق و گل‌بهار آمادگی یورش بر ناقلین و کوچی‌ها را گرفتند، طالبان وارد عمل شدند و از برگزاری تجمعات در این ولسوالی‌ها و رفت‌وآمد به مناطق مورد منازعه جلوگیری کردند. در خواجه‌بهاءالدین دو طرف باهم درگیر شدند و در نتیجه، 10 نفر از ساکنان بومی آن به‌شمول زنان و کودکان زخمی شدند.

ساکنان محل گفتند در تمامی این درگیری‌ها، کوچی‌ها و ناقلین حمایت طالبان را داشتند.

طالبان در 28 سنبله هیأتی را به ریاست محمدکاظم طارق، معاون والی این گروه در تخار به خواجه‌بهاءالدین فرستادند. این هیأت از دو طرف برای پایان درگیری تعهد گرفت و خاطرنشان کرد که به آن «رنگ قومی و منطقه‌ای» ندهند. طالبان گفتند فیصله‌ی نهایی به نفع طرفی است که اسناد مالکیت داشته باشند. ساکنان محل می‌گویند زمین را در این مناطق از حدود 35 الی 40 سال پیش از دولت خریده و اسناد هم در این زمینه دارند. در بعضی ساحات دیگر، ساکنان محلی می‌گویند که نیاکان‌شان از 100 سال پیش در آن جا زندگی می‌کردند.

محمدکاظم طارق در رأس هیأتی در 13 میزان دوباره به خواجه‌بهاءالدین رفت و به 400 خانه در مرکز این ولسوالی دستور داد کوچ داد. در آن هنگام، منابع گفتند زمین‌ها و خانه‌های آنان به کوچی‌ها و ناقلین توزیع می‌شود. طالبان در 2 عقرب، فیصله‌ی خود را در مورد «اختلافات بزرگ قومی» بر سر منطقه‌ی مهاجرقشلاق میان پشتون‌ها و ازبیک‌ها و تاجیک‌ها اعلام کردند. مطابق فیصله، این منطقه به پشتون‌ها واگذار شد و در عوض طالبان گفتند براساس «فرمان شفقت‌آمیز» هبته‌الله آخندزاده، رهبر این گروه 150 جریب زمین در این ولسوالی به بی‌جاشدگان بهاءالدین، توزیع می‌شود. براساس اعلام طالبان، در این زمین، جای 300 باب خانه، عیدگاه، مسجد، مکتب، مدرسه، کلینیک و بازار مدنظر گرفته شده است. جنجال در سایر روستاها همچنان حل‌ناشده باقی ماند. طالبان در آن زمان گفتند نزاع میان پشتون‌ها و ازبیک‌ها به‌زودی حل می‌شود.

اختصاص 150 جریب زمین به ازبیک‌ها و تاجیک‌ها در تخار سبب رنجش پشتون‌ها شد. در آن زمان گزارش شد که طالبان برای کسب رضایت پشتون‌ها، یک‌هزار و 500 جریب زمین را به آنان اختصاص داده‌اند. در تاریخ 28 ثور سال جاری طالبان می‌خواستند روند توزیع این زمین را به ناقلین و کوچی‌ها شروع کنند، ساکنان محل مانع شدند.

اختلاف‌ها در خواجه بهاؤالدین اکنون عمق بیشتری یافته است. در آخر جوزای امسال حدود 300 تن کوچی با رمه‌های خود در روستای «نوآباد سجانی» خواجه‌بهاءالدین جابه‌جا شدند. در پی مخالفت مردم محل با جابه‌جایی این افراد، درگیری رخ داد. پنج نفر از ساکنان محل در این درگیری زخمی شدند. چند روز قبل از آن، در پی سفر سراج‌الدین حقانی، وزیر داخله‌ی طالبان حدود 320 عضو مسلح تحریک طالبان پاکستانی هم در ولسوالی دشت‌قلعه جابه‌جا شدند. طالبان و وزارت داخله‌ی پاکستان جابه‌جایی طالبان پاکستانی در تخار را تأیید کردند.

کوچی‌ها و ناقلین در ولسوالی دشت‌قلعه‌ی تخار هم به حمایت طالبان، ادعای مالکیت زمین ساکنان بومی را مطرح کردند. این اقدام سبب اعتراض ساکنان محل شد. طالبان برای سرکوب معترضان اقدام کردند. نیروهای این گروه در 28 سنبله‌ی پارسال، مسعود مجاهد، رییس شورای محلی روستای «نوآباد» این ولسوالی و یک روز پس از آن، یک معترض دیگر را تیرباران کردند.

در ماه حوت پارسال هیأتی از طالبان برای جابه‌جایی پشتون‌ها و عمدتا کوچی‌ها به روستای «اورته‌ظلم» این ولسوالی رفت. مردم محل تظاهرات کردند و مانع توزیع خانه و زمین شدند.

افزون بر آن‌ها، منابع گفتند طالبان زمین‌های اطراف میدان‌هوایی در شهر تالقان، مرکز تخار را هم سروی کرده و در تلاش جابه‌جایی ناقلین و کوچی‌ها در آن مناطق اند.

ولایت فاریاب

پس از تخار، ولایت فاریاب در شمال کشور دومین ولایتی است که بیشترین تعارض با کوچی‌ها به ویژه بر سر مالکیت زمین و علفچر رخ داده است. وقتی صبح روز 30 سرطان پارسال کوچی‌ها به خانه‌ی سخی رییس از فرماندهان پیشین نیروهای خیزش مردمی، به قصد بردن حاصلات زراعتی‌اش حمله کردند، در نتیجه‌ی آن مادر سخی رییس را کشتند و دو زن دیگر را زخمی کردند. وقتی بستگان او خواستند برای دادخواهی جسد این زن و زخمی‌ها را به ولسوالی انتقال بدهند، طالبان مانع آن‌ها شدند.

زمستان پارسال، گروهی از کوچی‌ها با هجوم در هفت روستای «خواجه‌موسی» در فاریاب زمین‌ها و علفچرهای مردم بومی ازبیک را غصب کردند. ازبیک‌ها در این مناطق زراعت‌پیشه و دامدار اند. در ختم زمستان آنان در چراگاه‌های‌شان دام‌چرانی می‌روند.

در پی هجوم کوچی‌ها به این مناطق، ساکنان محل برای بازپس‌گیری آن جاها با کوچی‌ها درگیر شدند. آنان در یک حرکت اعتراضی، خیمه در مناطق غصب‌شده برپا کردند و موضوع را با طالبان در میان گذاشتند. کوچی‌ها در حضور اتقانی، معاون پیشین والی طالبان در فاریاب بر معترضان حمله کردند. در این حمله، خیمه‌های معترضان را تخریب و شماری را لت‌وکوب و زخمی کردند. طالبان هم از کوچی‌ها حمایت می‌کردند. محمدظریف، از ساکنان ازبیک‌تبار خواجه‌موسی در دلو 1401 به اطلاعات روز گفت همراه با مادر خود توسط کوچی‌ها لت‌وکوب شد. پدر او را نیز طالبان زندانی کرده بودند.

در پی آن، عطاالله عمری، سرپرست وزارت زراعت، آبیاری و مالداری طالبان به فاریاب رفت و گفت مشکل هر دو طرف حل شده است. او مدعی شد که ساحات تحت منازعه، زمین دولتی بوده و مردم از آن جاها «استفاده‌ی غیرشرعی» کرده‌اند. عمری افزود این ساحات توسط طالبان «استرداد» می‌شود.

در 26 حمل امسال، کوچی‌ها بر علفچرهای افرادی از قوم ترکمن در دولت‌آباد هجوم بردند. آنان با شمشیر و چوپ هشت فرد ترکمن‌تبار را لت‌وکوب و زخمی کردند. ساکنان محل در آن هنگام گفتند کوچی‌ها حمایت طالبان را با خود دارند. در 22 ثور امسال، کوچی‌ها از قیصار به منطقه‌ی ایماق‌نشین «بندر» کوهستان سرازیر شدند و ادعای مالکیت آن را مطرح کردند. این اقدام منجر به درگیری مسلحانه شد. یک فرد کوچی در این درگیری کشته و یک نفر از ایماق‌ها زخمی شدند. یک روز پس از آن، طالبان هیأتی را به رهبری حمیدالله ارشاد، معاون والی این گروه در فاریاب، به محل درگیری فرستادند. او سه روز پس در هنگام برگشت از کوهستان گفت جنجال‌ها میان دوطرف را حل‌وفصل و فرد متهم به قتل فرد کوچی را بازداشت کرده است.

در 6 قوس 1400، کوچی‌ها به روستاهای نوآباد، قدوق و جرقدوق ولسوالی قوش‌تپه یورش بردند. در میان آنان افراد مسلح هم بودند. کوچی‌ها به محض ورود، ساکنان ازبیک‌تبار و ترکمن این روستاها را از کشت خزانی در زمین‌های‌شان منع و ادعای مالکیت این زمین‌ها را مطرح کردند. ساکنان این روستاها با کوچی‌ها درگیر شدند.

در اکثر این تعارض‌ها، ناظران محلی در گفت‌وگو با اطلاعات روز تأیید کرده‌اند که طالبان به صورت روشن از کوچی‌ها حمایت می‌کنند.

صحنه‌ی درگیری کوچی‌ها با ساکنان محل

صحنه‌ی درگیری کوچی‌ها با ساکنان محل

ولایت جوزجان

در جوزای 1401، کوچی‌ها متهم به تخریب چراگاه‌ها و کشتزارهای ساکنین بومی در شهر شبرغان، مرکز جوزجان و ولسوالی‌های درزاب و خواجه‌دوکوه شدند. در این ولسوالی‌ها و به‌ویژه در مناطق لیلی، آب‌گرمی، زمرد و قوبان کوچی‌ها ده‌ها جریب زمین را غصب کردند. ساکنان محل گفتند کوچی‌ها در این محلات از حمایت طالبان و به‌ویژه مولوی گل‌محمد، معاون والی و مفتی زلمی، رییس دادگاه طالبان در جوزجان برخوردارند. به‌گفته‌ی آنان، تبانی طالبان از کوچی‌ها سبب شده تا به شکایات آنان رسیدگی نشود. طالبان هیأتی را که برای بررسی ادعای دو طرف در شهر شبرغان، درزاب و خواجه‌دوکوه تعیین کرده بودند، تخریب مزارع گندم و غصب زمین‌ها توسط کوچی‌ها را تأیید کرد. با این هم، هنوز به شکایات ساکنان بومی این ولسوالی‌ها رسیدگی نشده است.

در حوت پارسال، ساکنان این ولسوالی‌ها در یک تجمع اعتراضی در شبرغان مولوی گل‌محمد را متهم به واگذاری ساحات تحت منازعه به کوچی‌ها کردند. آنان مدعی شدند که مولوی گل‌محمد به‌دلیل شراکت وابستگی قومی‌اش با کوچی‌ها دست به این اقدام زده است.

ولایت بلخ

در ولسوالی شولگره‌ی ولایت بلخ، کوچی‌ها در پی تسلط طالبان بر افغانستان ادعای مالکیت مناطق «آقچه‌دالان» و «رحمت‌آباد» را مطرح کردند. آقچه‌دالان هزاره‌نشین و رحمت‌آباد ازبیک‌نشین است. یک ساکن آقچه‌دالان به روزنامه اطلاعات روز گفت که کوچی‌ها و طالبان سال گذشته کشتزارهای‌شان را تخریب و امسال آنان را از کشت بر سر زمین منع کرده‌اند. او افزود با هم‌روستایی‌هایش مجبور شده برای چرای هر رأس گوسفند و بز بر زمین و چراگاه‌شان به کوچی‌ها مبلغ 200 افغانی پرداخت کنند.

بهار پارسال کوچی‌ها، با حمایت طالبان، اقدام به شخم‌زنی زمین ساکنان رحمت‌آباد کردند. مردم محل مانع شدند و میان دو طرف درگیری به وقوع پیوست. ده نفر از ساکنان محل در این درگیری زخمی شدند.

در ولایت بادغیس کوچی‌ها در منطقه‌ی «آب‌پوده»ی جوند نیز حدود 150 جریب زمین را غصب و میان همدیگر تقسیم کرده‌اند. روزنامه هشت صبح گزارش داد کوچی‌هایی که این زمین را غصب کرده، از طایفه‌ی «بابکزایی» اند. ساکنان محل گفته کوچی‌ها اسناد مالکیت ندارند. آنان در ادارات محلی طالبان شکایت کرده، اما هنوز رسیدگی نشده است. وزارت عدلیه‌ی طالبان هم جنجال میان دو قوم روی زمین در جوند را تأیید کرده است. این گروه گفته رسیدگی به این موضوع تحت کار است.

ولایت کابل

درگیری بر سر زمین به کابل هم رسیده است. در عقرب 1400، کوچی‌ها ادعای مالکیت مناطق «خیرآباد» و «نوآباد» دشت برچی در حومه‌ی غربی شهر کابل را هم مطرح کردند. طالبان به حمایت از کوچی‌ها در این منطقه عمل کردند. آنان جمعا 15 خانه را در مدت یک هفته تخریب کردند. کوچی‌ها مدعی بودند که خانه‌های مسکونی در این مناطق به‌گونه‌ی غیرقانونی سر چراگاه‌های آنان اعمار شده است. مردم محل در آن هنگام گفتند به حوزه‌ی هجدهم امنیتی طالبان در شهر کابل می‌خواسته شکایت کنند، اما اجازه‌ی ورود به آن جا را نیافته بودند.

خانه‌های تخریب‌شده

خانه‌های تخریب‌شده

همزمان با افزایش شکایت‌ها مبنی بر تهاجم و غصب زمین‌های مردم بومی توسط کوچی‌ها در نقاط مختلف ، طالبان یک شهرک به مساحت سه‌هزار و 20 جریب را در حومه‌ی شهر فراه به کوچی‌ها اختصاص دادند. روند توزیع زمین این شهرک در 24 سنبله‌ی پارسال آغاز شد.

ولایت غور

درخواست پرداخت بدهی‌های سالیان گذشته از دیگر مواردی است که کوچی‌ها با طرح آن اقدام به اخاذی از مردم محلی کرده‌اند. برای مثال منابعی در ولسوالی لعل و سرجنگل به اطلاعات روز تأیید کردند که کوچی‌ها در تمامی نقاط لعل‌وسرجنگل مردم محل را مقروض خود از سال‌های دور خوانده و از آنان پول گرفته‌اند. همچنین کوچی‌ها در اکثر نقاط این ولسوالی، از مردم درخواست اجاره‌ی زمین کرده‌اند. یک منبع محلی در مرکز لعل‌وسرجنگل گفت پدر و پدرکلانش هیچگاهی با کوچی‌ها دادوستد نداشته، اما کوچی‌ها امسال از او مبلغ 150هزار افغانی را به‌حیث اجاره‌ی زمین و قرض سال‌های دور گرفته‌اند. در بعضی مناطق که ساکنان محل اجاره نداده، کوچی‌ها تهدید کرده‌اند زمین‌شان را به کسان دیگر به اجاره می‌دهند. به‌گفته‌ی منابع، مردم به‌خاطر ترس از طالبان، به مطالبات کوچی‌ها تن می‌دهند. کوچی‌ها ادعای مالکیت تمامی چراگاه‌ها و برخی از زمین‌های زراعتی را در لعل‌وسرجنگل مطرح کرده‌اند. در یک مورد طالبان در لعل، کوچی‌ها را بر سر زمین زراعتی مردم هدایت کرده و گفته آن جاها زمین دولتی است. هنگامی که مردم محل اسناد مالکیت زمین را در ریاست زراعت غور ارایه کردند، طالبان گفتند از رهبرشان دستور دارند تا برای کوچی‌ها در هزاره‌جات چراگاه پیدا کنند. طالبان به آنان پیشنهاد کردند چراگاه‌های خود را به کوچی‌ها اجاره دهند. کوچی‌ها هنوز در اکثر مناطق لعل‌وسرجنگل بدون عقد هیچ گونه قرارداد حضور دارند.


ولایت بامیان

پس از دوونیم دهه، کوچی‌ها پارسال به ولسوالی‌های پنجاب و ورس بامیان –در مرکزی‌ترین نقطه‌ی هزاره‌جات- خودشان را رساندند. حدود 20 روز را در این جاها ماندند که کمترین زمان اقامت کوچی‌ها در مراتع است. در بامیان هم آنان اقامه‌ی دعوا از سال‌های دور را کردند.

در ثور سال گذشته یک فرد کوچی ادعای مالکیت زمین شبکه‌ی آب‌رسانی در بازار ورس را مطرح کرد. این فرد خواستار پرداخت قیمت آب از سوی استفاده‌کنندگان شد. طالبان هیأتی را برای بررسی آن به ورس فرستادند. دعوا میان دو طرف به نفع فرد کوچی فیصله شد. همچنین کوچی‌ها در ورس، ضمن ادعای مالکیت زمین، از ساکنان محل اجاره‌ی زمین و قیمت بخشی از محصولات زراعتی را مطالبه کردند.

سال گذشته کوچی‌ها با ادعای مالکیت زمین در «پشته‌ی غرغری» پنجاب، خواستار پرداخت اجاره‌ی 43 ساله و نصف قیمت محصولات زراعتی در این سال‌ها، از مردم شدند.

نابودی کشتزارها

اطلاعات روز در جریان مصاحبه با ساکنان محلی بسیاری از مناطقی که در معرض عبور کوچی‌ها قرار دارند دریافته است که آن ها در این مناطق مواشی شان را بالای زمین های زراعتی آبی چرانده و در برخی موارد کشت و کار مردم را آتش زده یا تخریب کرده‌اند.

ولایت غزنی

اوایل جوزای امسال کوچی‌ها از طریق ارزگان به روستاهای مرزی «شیرداغ» مالستان سرازیر شدند. ساکنان محل از پیشروی آنان جلوگیری کردند. میان دو طرف درگیری به وقوع پیوست. کوچی‌ها دو نفر از اهالی شیرداغ را زخمی کردند. آنان در فرماندهی امنیه‌ی طالبان در مالستان با اقامه‌ی دعوا، خواهان پرداخت تاوان توسط کوچی‌ها شدند. مطابق فیصله‌ی طالبان، کوچی‌ها مبلغ 360هزار کلدار تاوان دادند. در پی آن، کوچی‌ها ساحه را ترک و علیه ساکنان شیرداغ، اقامه‌ی دعوا کردند و گفتند هفت رأس گوسفندشان توسط مردم محل ربوده شده است. این دعوا هنوز نهایی نشده است. ساکنان مالستان قبلا براساس یک فیصله‌ی طالبان، مبلغ شش‌میلیون و 250هزار کلدار را در پی ادعای سه فرد پشتون از اجرستان مبنی بر ربودن گوسفندان، به این افراد پرداخت کردند.

در 14 جوزا، کوچی‌ها در «کندلی» مالستان دو کشاورز را پس از اینکه آنان مانع چراندن مواشی کوچی‌ها بر کشتزارهای‌شان شدند، ضرب‌وجرح کردند.

آن ها همچنین در بهار پارسال هم کوچی‌ها وارد منطقه‌ی «حوتقول» ولسوالی جاغوری شدند و رمه‌هاشان را بر کشت مردم رها کردند. هنگامی که ساکنان محل مانع آنان شدند، دو طرف باهم درگیر شدند و کوچی‌ها دو نفر از اهالی این منطقه را لت‌وکوب و زخمی کردند.

هرچند منابع حمایت‌کننده‌ی کوچی‌ها غالبا اخاذی و غصب زمین توسط کوچی‌ها را رد می‌کنند، تخریب کشت زارها و اموال مردم در مواردی توسط خود کوچی‌ها نیز تایید شده‌اند. برای مثال، کوچی‌ها با حمایت طالبان کشتزارها را در منطقه غم قول ولایت دایکندی تخریب کردند؛ این موضوع را بعضی از منابع در میان کوچی‌ها نیز به ما تأیید کرده‌اند. به همین ترتیب در ثور 1401، کوچی‌های مسلح با رمه‌های‌شان از اجرستان وارد مناطق مرزی ولسوالی شهرستان شدند. ساکنان محل گفتند کشتزارهای‌شان توسط رمه‌های کوچی تخریب شده است.

ولایت پروان

پس از حدود 45 سال، کوچی‌ها با هزاران رأس مواشی در 27 ثور 1401، وارد روستای هزاره‌نشین جرف در ولسوالی شیخ‌علی ولایت پروان شدند. ده‌ها مرد مسلح از این رمه‌ها مراقبت می‌کردند. با هجوم رمه‌ها بر مزارع، ساکنان محل دست‌پاچه شدند. نزد کوچی‌ها رفتند و از آنان خواستند تا مواشی خود را از میان کشتزارها بیرون بکشند. گفت‌وگو میان دو طرف به درگیری و سپس تیراندازی توسط کوچی‌ها انجامید. دست‌کم 20 نفر از روستائیان زخمی شدند. آنان در نزد طالبان شکایت کردند. طالبان وقتی که به محل آمدند، گفتند جواز جنگ با کوچی‌ها را ندارند و مانع اقدامات آنان نمی‌شوند. ساکنان محل در مقابل کوچی‌ها ایستادند و کوچی‌ها هم از پیشروی در میان کشتزارها خودداری کردند.

کوچی‌ها به مناطق اطراف جرف هم یورش بردند و کشتزارها را تخریب کردند. آنان همزمان با درگیری در منطقه‌ی جرف، به منطقه‌ی «شنگریان» شیخ‌علی هجوم بردند. در این منطقه هم با مردم محل درگیر شدند. درگیری تلفاتی نداشت. در 4 جوزای پارسال آنان به منطقه‌ی «جنگلک» شیخ‌علی هم سرازیر شدند. مردم از پیشروی آنان جلوگیری کردند و کوچی‌ها نیز دست به تفنگ بردند. در پی درگیری مسلحانه میان دو طرف، یک کوچی و ده نفر از ساکنان جنگلک زخمی شدند.

ولایت غور

در تابستان 1400، گروهی از کوچی‌ها از فاریاب و هلمند وارد ولسوالی‌های تیوره، دولت‌یار و لعل‌سرجنگل ولایت غور شدند. پارسال هم کوچی‌ها در این مناطق حضور داشتند. از بهار امسال اما حضور آنان سنگین است و در مناطق مختلف به حمایت طالبان اقدام به اخاذی و باجگیری کرده‌اند.

در لعل‌وسرجنگل، کوچی‌ها در هنگام ورود، مواشی خود را سر زمین‌های زراعتی رها کردند. هنگامی که مردم محل مانع شدند، کوچی‌های مسلح پاسخ آنان را با تهدید به ضرب‌وجرح و کشتن دادند. منابع که نمی‌خواهند هویت‌شان فاش شود، می‌گویند کوچی‌ها یک آموزگار را در ساحه‌ی «سرجنگل» به‌خاطر جلوگیری از هجوم مواشی کوچی‌ها بر زمین زراعتی‌اش ضرب‌وجرح کردند. در ساحات «دهن‌خشنو» و «کرمان» هم در چند مورد مشابه ساکنان محل توسط کوچی‌ها ضرب‌وشتم شدند.

ولایت میدان وردک

در بهار 1401 کوچی‌ها برای نخستین‌بار پس از سقوط دور اول حاکمیت طالبان، بدون هیچ ممانعتی به جلریز، دایمیرداد و بهسود رفتند و در دامنه‌ی کوه بابا اطراق کردند. به‌ادعای ساکنان بهسود، آنان به‌دستور طالبان در موقعیت‌هایی مستقر شدند که احتمال شکل‌گیری مقاومت علیه این گروه وجود داشت. کوچی‌ها در میان روستاها پراکنده شدند و بر زمین زراعتی ساکنان بهسود خیمه زدند. این اقدام منجر به نزاع میان دو طرف شد و در 9 ثور 1401، پای حافظ‌امین عمری، والی پیشین طالبان در میدان‌وردک را به بهسود کشاند. او دو طرف را به آرامش و رعایت فیصله‌نامه دعوت کرد. کوچی‌ها به‌خاطر تخریب کشتزارها مبلغ 20هزار افغانی جریمه شدند و نپرداختند. قبل از آن کمیسیون طالبان برای حل منازعات کوچی و ده‌نشین که در حمل 1401 تشکیل شد، در یک فیصله‌نامه، حق چرا یه کوچی‌ها را تنها در علفچر عمومی داد.

در 20 ثور، کوچی‌ها در «سیاه‌سنگ» حصه‌ی اول بهسود پس از رهاکردن مواشی بر زمین زراعتی، مورد حمله‌ی مسلحانه‌ی چهار فرد ناشناس قرار گرفتند. در جریان درگیری، یک فرد کوچی کشته و دو فرد دیگرشان زخمی شدند. حمله‌کنندگان ساحه را ترک کردند. طالبان اما 20 نفر از ساکنان روستاهای «بادقول»، «قول‌قوبی»، «کودیکگ» و «شیغ‌سنگ» را به‌دلیل گذر این چهار فرد از آن مناطق زندانی کردند. با آن هم، کوچی‌ها مواشی‌شان را از چراگاه‌های ساکنان محل بیرون نبردند. در 15 جوزا هیأتی به ریاست نورالله نوری، وزیر سرحدات اقوام و قبایل طالبان و عضویت نورجلال جلالی، معین وزارت داخله‌ی این گروه به بهسود رفت. سفر این هیأت که پس از نخستین درگیری مسلحانه میان کوچی‌ها و افراد ناشناس در بهسود صورت گرفت، بدون شنیدن خواسته‌ها و نگرانی‌های مردم محل پایان یافت. پس از سفر هیأت، کوچی‌ها به مردم محل یک هفته مهلت دادند تا کشت‌شان را درو کنند. آنان گفتند اگر درو نکنند، کشت‌ها را پایمال می‌کنند. با ختم مهلت، کوچی‌ها مواشی‌شان را در کشتزارها رها کردند. در تمامی نقاط بهسود، جلریز و دایمیرداد موارد تخریب کشتزارها گزارش شد.

کوچی‌ها در بهسود

کوچی‌ها در بهسود

تعارض میان باشندگان محلی بهسود و کوچی‌ها چنان تشدید شد که سرانجام کابینه‌ی طالبان در 6 سرطان 1401 فیصله کرد که برای جلوگیری از منازعه میان کوچی‌ها و ساکنان محل دو قطعه‌ی امنیتی را در بامیان و میدان‌وردک جابه‌جا می‌کنند. طبق فیصله، والی طالبان در میدان‌وردک موظف شد تا کوچی‌هایی را که در ساحه‌ی بهسود چراگاه ندارند، به جاهای دیگر انتقال دهد و تا «زمانی‌که مشکل مال‌چرهای آن‌ها در ولایت بامیان حل نشده است، به این ولایت کوچ نکنند». طالبان به هزاره‌ها وعده دادند که این نیروهای‎‌شان اسناد کوچی‌ها را در ایست‌های بازرسی، بررسی می‌کنند. این وعده عملی نشد.

بهار امسال کوچی‌ها از استقامت‌های «دره‌ی میدان»، «دایمیرداد» و «کجاب» وارد بهسود، جلریز و دایمیرداد شدند. یک عضو کمیسیون طالبان برای حل منازعات کوچی‌ها و ده‌نشینان که نخواست هویتش فاش شود، به اطلاعات روز گفت در بیش از صد روستای این ولسوالی‌ها امسال موارد تخریب چراگاه‌ها و کشتزارهای مردم محل توسط کوچی‌ها گزارش شده است. میزان تخریب 50 تا 60 درصد است. کوچی‌ها دست‌کم 30 نفر از اهالی بهسود را تاکنون ضرب‌وجرح کرده‌اند. شماری از این افراد جراحت‌شان شدید بوده و برای درمان به کابل منتقل شده‌اند. کوچی‌ها وسایل خانه‌ها و مساجد را هم به غارت برده و با «زور و تهدید» از ساکنان محل مواد سوخت، آب و نان جمع‌آوری کرده‌اند.

آنان در بیشتر نقاط این ولسوالی‌ها، خیمه‌هاشان را در میان روستاها برپا کرده و این اقدام سبب مسدودشدن مکاتب شده است. براساس گفته‌های منبع، کوچی‌ها در بهسود چند مورد ادعای گم‌شدن مواشی را مطرح کرده و خواستار پرداخت تاوان توسط ساکنان محل شده‌اند.

ولایت ارزگان

یکی از بدترین موارد تخریب اموال و کشت زارهای هزاره ها در ولایت ارزگان اتفاق افتاده است. ولسوالی ارزگان خاص هنوز یکی از معدود ولسوالی‌های این ولایت است که ساکنان قدیمیِ هزاره در آن زندگی می‌کنند. در جوزای 1401، ساکنان محل گفتند که کوچی‌ها مواشی خود را بر زمین زراعتی آنان رها کرده‌اند. ساکنان محل به نقل از ادعای کوچی‌ها گفتند طالبان چراگاه‌ها و مزارع آنان را مربوط به ملکیت کوچی‌ها دانسته‌اند. در ویدیویی که آن زمان از وضعیت تخریب کشتزارها هم منتشر شد، یک مرد گفته بود در مقابل تعرض کوچی‌ها درمانده و برای حفاظت از کشتزارهای خود، پرچم طالبان را بر سر زمین خود برافراشته است. بهار امسال هم کوچی‌ها رمه‌ها‌ی‌شان را بر کشتزارهای مردم محل رها کردند. منابع که نمی‌خواهند هویت‌شان فاش شود، می‌گویند کوچی‌ها هم‌اکنون در تمامی مناطق حضور دارند و مردم محل را در تنگنای شدید قرار داده‌اند. به گفته‌ی آنان، مردم از چراندن مواشی در چراگاه منع شده‌اند. بر اساس ویدیوهایی که در اختیار اطلاعات روز قرار گرفته، کوچی‌ها شب‌هنگام مزارع و محصولات زراعتی مردم، خانه و حتا وسایط نقلیه‌ی مردم را آتش می‌زنند. بر اساس گواهی شاهدان محلی تاکنون در این ولسوالی چندین تن از مردم جایی به قتل رسیده‌اند. برخی از این افراد شب‌هنگام در خانه‌های‌شان کشته شده‌اند. یک شاهد عینی می‌گوید طالبان و کوچی‌ها قصد دارند با تحمیل عشر و جریمه‌های سنگین و قتل و آتش زدن اموال مردم، این ولسوالی را از هزاره‌ها تخلیه کنند.

ارزگان خاص ولایت ارزگان

ارزگان خاص ولایت ارزگان

ولایت پنجشیر

ساکنان روستاهای پنجشیر که اغلب در فصل تابستان مواشی شان را به بلندی‌های هندوکش برای چرا می‌برند نیز از برخورد طالبان با ییلاق‌نشین‌های محلی (ساکنان جایی) و اجبار به ترک چراگاه‌ها شکایت دارند.

این گروه به دنبال درگیری با نیروهای جبهه‌ی مقاومت ملی در دو سال گذشته، رفتن به کوه‌ها را برای ساکنان محلی ممنوع قرار داده‌اند. بر اساس شرایطی که طالبان برای مردم پنجشیر وضع کرده، کسانی که در کوه‌ها اطراق می‌کنند باید فرم امنیتی‌ای که از سوی طالبان داده می‌شود را خانه‌پری کنند. بر اساس گزارش‌ها از محل، طالبان با تحریک کوچی‌ها امسال شماری از مردم جایی را در صورتی که فرم امنیتی نیز داشته‌اند مجبور به ترک ییلاق‌های شان کرده‌اند. منابع محلی در ولسوالی پریان ولایت پنجشیر می‌گویند که در اواسط ماه سرطان امسال طالبان از چندین ساحه ییلاق‌نشین‌ها را به‌زور از کوه پایین کرده‌اند. به‌گفته‌ی منابع، ییلاق‌های «دره جمکو»، «منده کما»، «دهن دوآب»، «پایین کُر»، «شالزور» و «درگک» تخلیه شده‌اند.

کوچی گری در گذر تاریخ

منازعه کوچی و جایی سابقه‌ی به درزای یک‌و‌نیم قرن دارد. کوچی‌ها در افغانستان در سه نوع منازعه دخیل اند: منازعه‌ی کوچی با کوچی، منازعه‌ی کوچی با حکومت‌ها و منازعه‌ی کوچی با ده‌نشینان. حکومت‌ها با دو منازعه‌ی اولی و دومی به‌حیث رفتار جرمی، جنایی و حقوقی برخورد کرده‌اند. اما با منازعه‌ی سومی همواره برخورد سیاسی شده است. این منازعه طولانی، پرهزینه و خونین‌ترین منازعه‌ی قشر کوچی است که در مسیر حرکت کوچی‌های پشتون‌تبار در خارج از جامعه‌ی‌شان و عمدتا به طرف مراتع هزاره‌جات و به‌هدف دسترسی به آن اتفاق افتاده است. مجید محمدی، جمعیت‌شناس می‌گوید که منازعه با ده‌نشینان پس از هجوم عبدالرحمان، بنیانگذار دولت مدرن در افغانستان بر هزاره‌جات، قتل‌عام هزاره‌ها و اشتراک کوچی‌ها در این لشکرکشی به درخواست عبدالرحمان شکل گرفته است. به گفته‌ی محمدی، در پی آن، کوچی‌های پشتون‌تبار از «حدود جغرافیایی مشخص‌شان فراتر رفتند و نوعی تعرض و تجاوز را در پیش گرفتند». نظیف شهرانی، مردم‌شناس می‌گوید که کوچی‌های پشتون‌تبار قبل از جنگ‌های عبدالرحمان، صرفا در مناطق پشتون‌تبار در حرکت بودند. عباس دلجو، تاریخ‌نگار که نتایج تحقیق خود در این زمینه را با اطلاعات روز شریک کرده، می‌گوید عبدالرحمان پس از «قتل‌عام هزاره‌ها و سایر اقوام، چراگاه‌ها و اراضی مردم هزاره را به‌عنوان هزینه‌های جنگ و پاداش همکاری با دولت[اش]، رسما برای افغان‌ها (پشتون‌ها)ی کوچی داد و کوچی‌ها را بر جان و مال و حتا نوامیس مردم محل مسلط کرد». کلاوس فردیناند، قوم‌نگار دانمارکی می‌گوید: «[در پی فتح هزاره‌جات توسط عبدالرحمان]، چراگاه‌های هزاره‌جات بین قبایل مختلف کوچ‌نشین [پشتون] به‌عنوان پاداش همکاری آنان در این فتح و برای کسب اطمینان از عدم قدرت‌گرفتن مجدد هزاره‌ها تقسیم شد... این نظام که شامل تقسیم زمین بین هزاره‌ها و کوچی‌ها نیز می‌شود، با کمی تغییرات به قوت خود باقی است» (2: 26)

لیز آلدِن ویلی، پژوهشکر تملک زمین در کتاب «نبرد بر سر علفچرها: جنگ پنهان در افغانستان» گفته حدود 30 تا 40 هزار کوچی درخواست شرکت در لشکرکشی عبدالرحمان بر هزاره‌جات در بهار سال 1892 میلادی را پذیرفتند. او به نقل از فیض‌محمد کاتب روایت کرده که عبدالرحمان پس از پیروزی در هزاره‌جات، در سال 1894 حکمی در مورد ممنوعیت استفاده از علفچر آن جا توسط مردم هزاره، صادر کرد. کاتب گفته این حکم به نام «رعایا» و «حکام هزاره‌جات» در مناطق ارزگان، اشکارآباد، میرادینه و مالستان، هجرستان، جاغوری، بهسود، گیزاب، یکه‌ولنگ، بامیان، کهمرد و سیغان و غزنین صادر شد: «در باب مرغزارهایی که تا این وقت دواب و مواشی مردم هزاره در آن‌ها چرایش کرده و آن مردم بهره‌یاب بودند و به‌واسطه‌ی مالداری روز معیشت را به وسعت می‌گذراندند، اصدار و انتشار فرمود که مردم هزاره را منع و قدغن کنند.» (4: 986) لیز آلدن ویلی می‌گوید پس از این فرمان بود که هزاره‌جات به قبایل پشتون توزیع شد. به گفته‌ی سیدعسکر موسوی، تاریخ‌نگار، پس از صدور فرمان‌ها در مورد مصادره‌ی چراگاه‌های هزاره‌جات توسط عبدالرحمان، کوچی‌ها زمین‌های زیر کشت هزاره‌ها را هم غضب کردند. (5: 180) الکساندر کنیازیف، تاریخ‌نگار روسی می‌گوید پس از شکست هزاره‌ها در پی هجوم عبدالرحمان، سرزمین‌های هزاره‌نشین «از 150هزار کیلومتر مربع به صدهزار کیلومتر مربع» در نتیجه‌ی فشار از سوی پشتون‌ها کاهش یافت. تیمور خانوف، تاریخ‌نگار روسی هم می‌گوید کوچی‌ها در هزاره‌جات کشت‌وکار را تخریب و کسانی را که مانع تخریب می‌شدند، کشتار می‌کردند. (1: 259)

انواع منازعه

نوع منازعه یا دعوا

نمونه‌های دعوا یا منازعه

برخورد با دعوا یا منازعه

قومیت دو طرف دعوا یا منازعه

کوچی با کوچی

درگیری بر سر علفچر در بادغیس که دو کشته و دو زخمی بر جای گذاشت

طالبان در هنگام درگیری وارد عمل شدند و سه نفر را بازداشت کردند

پشتون با پشتون

کوچی با حکومت‌ها

درگیری کوچی‌ها با طالبان بر سر مالکیت منطقه‌ی «شیخ عبدالسلام» شهر غزنی

طالبان هشت کوچی را زخمی کردند

طالبان با کوچی‌های پشتون

کوچی با روستائیان

دعواهای ادعای مالکیت، مطالبه‌ی خون‌بها، دیه، تاوان، قرض و قیمت محصولات زراعتی در غزنی، دایکندی، تخار، بامیان، فاریاب، جوزجان، سرپل، پروان، بلخ، میدان‌وردک، غور و ارزگان شامل این دعوا است.

در اکثر دعواها طالبان جانب کوچی‌ها را گرفته‌اند.

پشتون با هزاره، ازبیک، تاجیک، ترکمن و...

عباس دلجو می‌افزاید که کوچی‌ها با دست‌یافتن به مراتع هزاره‌جات، به هدف قطع شاهرگ اقتصادی هزاره‌ها، امور «داد‌وستد» (تجارت) در هزاره‌جات را با حمایت دولت مرکزی آن زمان در انحصار خود گرفتند. کلاوس فردیناند هم می‌گوید این اقدام برای کوچی‌ها نفع بیش از «200 درصد» را در پی داشت و برعکس هزاره‌ها را بدهکار کرد: «بهای کالایی که هزاره از کوچ‌نشینان می‌خرد، به‌ندرت نقدی پرداخت می‌شود؛ بدهی ثبت می‌شود و تصفیه‌ی آن تا سال بعد به تعویق می‌افتد. اغلب بدهی تبدیل به تعهد واگذاری گندم در سال بعد می‌شود. اگر تصفیه‌ی دیون بیش از یک سال طول بکشد، معمولا به ازای هر سال دو برابر یا سه برابر می‌شود. و در پی این مطلب بین قیمت پیش‌پرداخت و جاری گندم تفاوت ایجاد می‌شود که پرمنفعت‌ترین نظام برای کوچ‌نشینان است... برای هزاره این نظام یک دور و تسلسل باطل است. زیرا در تصفیه‌حساب نهایی بدهی معوقه، کوچ‌نشینان گوسفند، گاو و در وهله‌ی آخر زمین را تملک می‌کنند.» او می‌افزاید که در پی آن، برخی از قبایل پشتون، دامداری را کنار گذاشتند و بازرگان شدند. (2: 28) درحالی که براساس گفته‌های لیز آلدِن ویلی، کسب‌وکار و منبع درآمد هزاره‌ها پس از لشکرکشی عبدالرحمان به «کشت‌وکار در [زمین] اندک» محدود شد.

حرکت کوچی‌ها به بیرون از جامعه‌ی‌شان که در پی هجوم عبدالرحمان به هزاره‌جات پدید آمد، مسیر تازه‌ای را برای کوچی‌ها ایجاد کرد. براساس گفته‌های سیدعسکر موسوی، یک «مسیر قانونی» از طریق هزاره‌جات در سال 1893 برای کوچی‌ها تعیین شد. (5: 180) اکثر آنان از طریق مرزهای شرقی، جنوب‌شرقی، جنوبی و جنوب‌غربی کشور از پاکستان به سمت مراتع هزاره‌جات حرکت می‌کنند. بخشی از آنان که در ولایات شمالی افغانستان جابه‌جا شده، نیز تابستان به سمت مراتع هزاره‌جات می‌روند. در مدت نزدیک به یک‌ونیم قرن کوچی‌های پشتون‌تبار همواره در این مسیر در حرکت بوده‌اند.

به‌غارت‌رفتن سرزمین هزاره‌ها در پی هجوم لشکر عبدالرحمان و قتل‌عام آنان با تکفیر این گروه قومی صورت گرفت. براساس روایت لیز آلدِن ویلی، عبدالرحمان در درخواست خود برای آرایش لشکرش عبارت «هزاره‌های شیعه‌ی بی‌دین» را به کار برده است. این روند در دوران پادشاهی حبیب‌الله، پسر عبدالرحمان نیز ادامه یافت. مجید محمدی می‌گوید این اقدامات به جابه‌جایی جمعیتی و جغرافیایی پشتون‌ها در سایر جوامع افغانستان انجامیده است. این جمعیت‌شناس می‌افزاید هنوزهم از «ابزار کوچی‌گری» به هدف تعرض و تجاوز بر جوامع غیرپشتون و جابه‌جایی جمعیت در این جوامع استفاده می‌شود.

سیدعسکر موسوی می‌گوید پس از لشکرکشی عبدالرحمان به هزاره‌جات، «کوچی‌های پشتون خارج از افغانستان» تحت عنوان ناقلین بر زمین زراعتی هزاره‌ها، ازبیک‌ها و تاجیک‌ها در سراسر کشور اسکان داده شدند. به گفته‌ی او، اکثر آنان تاکنون هم تابعیت پاکستان و هم تابعیت افغانستان را دارند. او افزوده: «این زمین به‌عنوان بخشی از سیاست حکومت برای توزیع مجدد جمعیت افغانستان به تدریج به پشتون‌ها منتقل شد... از این طریق حکومت در نظر داشت پایگاه قومی و موضع سیاسی خود را تحکیم کرده و به پشتونی‌کردن افغانستان مشروعیت بخشد.» (5: 189) ناقلین اکثرا از ولایات جنوبی و مشرقی به قطغن (بدخشان، قندوز، بغلان و تخار) و ترکستان (بلخ، جوزجان، فاریاب و سرپل) جابه‌جا شدند. آنان در قطغن و ترکستان از معافیت ویژه‌ی دولتی برخوردار بودند. مطابق نظام‌نامه‌ی ناقلین به طرف قطغن که در سال 1302 صادر شده، به هر فرد ناقل هشت جریب زمین آبی و گندم و جو برای بذرافشانی توزیع می‌شد. همچنین آنان به مدت شش سال از دادن مالیات معاف بودند. نظیف شهرانی، مردم‌شناس می‌گوید ناقلین در پی واگذاری چراگاه‌ها به کوچی‌ها، به‌هدف جلوگیری از قدرت‌گیری کوچی‌ها در شمال افغانستان جابه‌جا شدند.

با این هم، رقم دقیق از اسکان کوچی‌ها در دست نیست. در گزارشی که در سال 2012 در مورد سامان‌دهی و جابه‌جایی کوچی‌ها در کابل توسط نهاد سامویل هال منتشر شد، آمده کوچی‌ها تا سال 1990 با کم‌ترین فیصدی اسکان داده شده‌اند. در دهه‌ی 90 و به ویژه با تسلط طالبان، اسکان کوچی‌ها به‌یک‌بارگی سرعت می‌یابد. 11.4 درصد کوچی‌ها در این مدت در کابل اسکان داده شدند. اما در بین سال 2001 تا 2006 کوچی‌ها با بلندترین فیصدی (44.3 درصد) در کابل مسکن‌گزین شدند. جذابیت سبک زندگی ثابت، جنگ، نبود منابع آبی و علفچر و خشک‌سالی از دلایل اصلی گرایش کوچی‌ها به اسکان خوانده شده است.

جایگاه ویژه‌ی کوچی‌ها در دوره‌ی جمهوریت

با سقوط دور اول حاکمیت طالبان در 2001 و روی‌کارآمدن نظام دموکراسی، ماده‌ی چهاردهم قانون اساسی بر «اسکان و بهبود زندگی کوچی‌ها» تأکید و دولت را مکلف به اتخاذ برنامه‌های مؤثر در این زمینه کرد. براساس این قانون، دو کرسی در مجلس سنا به کوچی‌ها اختصاص داده و سهم‌گیری این قشر در شوراهای محلی قانونی شد. همچنین آنان ده کرسی در پارلمان و سهم ویژه در بودجه‌ی ملی را صاحب شدند. موضوع تابعیت و رفت‌وآمد آنان در افغانستان و پاکستان، ترکیب جمعیتی، معضلات حقوقی اسکان و حوزه‌ی جغرافیایی قشر کوچی اما در قانون اساسی و سایر قوانین تنظیم و پیش‌بینی نشد.

پس از سقوط طالبان کوچی‌ها برای نخستین بار در سال 1383 وارد منطقه‌ی هزاره‌نشین «کجاب» در حصه‌ی دوم بهسود شدند. سال بعد دوباره کوچی‌ها به این منطقه هجوم بردند. ساکنان محل را آواره کردند و خانه‌ها و مکاتب را آتش زدند. در آن زمان ریاست‌جمهوری کمیسیونی را برای بررسی مشکلات دو طرف تعیین کرد. قربان‌علی عرفانی، عضو این کمیسیون که در دور پانزدهم شورای ملی سناتور بود، در گفت‌وگو با دویچه‌وله گفت اعضای این کمیسیون پس از بازدید از محل درگیری، به حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین خاطرنشان کردند که زمینه برای رفتن کوچی‌ها به هزاره‌جات وجود ندارد. آنان در مورد مسلح‎بودن کوچی‌ها هم ابراز نگرانی کردند. یک عضو دیگر این کمیسیون که نمی‌خواهد هویتش افشا شود، به اطلاعات روز گفت در آن زمان به ریاست‌جمهوری گزارش داده شد «اگر کوچی‌ها وارد قلمرو هزاره‌جات شوند، درگیری صورت می‌گیرد». با این هم اقدامی صورت نگرفت. در سال 1386 کوچی‌ها با خشونت بیشتر در حصه‌های اول و دوم بهسود یورش بردند و کوچی‌ها با ساکنان محل درگیر شدند. درگیری میان دو طرف تلفات و خساراتی را در پی داشت. حامد کرزی از کوچی‌ها خواست تا برای زمینه‌سازی حل مشکلات «موقتا» از بهسود بیرون شوند. کوچی‌ها آن جا را ترک کردند. به‌دنبال آن، وحیدالله سباوون که مشاور کرزی در امور اقوام و قبایل بود، گفت برای اسکان کوچی‌ها 12 شهرک رهایشی در شمال و جنوب هندوکش احداث می‌شود.

در سال 1387 هجوم کوچی‌ها خونین‌تر شد و ابعاد گسترده‌تری یافت. آنان همزمان در بهسود و دایمیرداد سرازیر شدند. غیرنظامیان از جمله دانش‌آموزان در درگیری‌ها کشته و ده‌ها قریه از سکنه خالی شدند. به‌دنبال آن، در کابل و بامیان تظاهرات شکل گرفت و سیاستمداران هزاره‌تبار در پارلمان اعتراض کردند. محمد محقق که در آن هنگام عضو مجلس نمایندگان بود، دست به اعتصاب غذایی زد. در پی گسترش اعتراضات، حامد کرزی کمیسیونی را برای بررسی «انگیزه‌های درگیری و جستجوی راه‌حل» تعیین کرد. نیروهای امنیتی مستقر هم گفتند مورد هدف مسلحانه‌ی کوچی‌ها قرار گرفته‌اند. همزمان کوچی‌ها در دایکندی و ناور با ساکنان محل درگیر شدند. حامد کرزی در 30 سرطان این سال فرمانی در مورد حل منازعه‌ی کوچی‌ها و هزاره‌ها داد. در این فرمان منازعه میان دو طرف «اختلاف روی علفچر» و «موضوع حقوقی» عنوان و از کوچی‌ها خواسته شد بهسود را ترک کنند. ارتش و پولیس هم مؤظف به تأمین امنیت کوچی‌ها در هنگام خروج از بهسود شدند. مطابق فرمان، منازعه با درنظرداشت اسناد شرعی، عرفی و فرامین دولتی توسط ارگان‌های عدلی و قضایی بررسی و راه‌حل دایمی جستجو و عملی می‌شد.

در سال 1388 وحیدالله سباوون که ریاست کمیسیون رسیدگی به مشکلات کوچی‌ها و ساکنان بهسود را به عهده داشت، گفت ادعای کوچی‌ها مبنی بر مالکیت زمین در بهسود از طریق دادگاه عالی حل‌وفصل می‌شود. در 28 دلو این سال سباوون از تشکیل دادگاه ویژه برای رسیدگی به مشکل زمین میان کوچی‌ها و ساکنان محل خبر داد. در بهار 1389 کوچی‌ها دوباره به بهسود، دایمیرداد، ناور و شهر کابل هجوم بردند و با هزاره‌ها درگیر شدند. کریم خلیلی که معاون دوم ریاست‌جمهوری بود، در اعتراض به عملی‌نشدن فرمان کرزی به بهسود رفت. همزمان 30 عضو مجلس نمایندگان هم تحصن کردند. در پی آن، شورای وزیران کمیته‌ای ایجاد کرد تا در جریان سه ماه برای مسأله‌ی اسکان کوچی‌ها «راه‌حل دایمی» پیدا کند. خلیلی پس از این فیصله و فرمان رییس‌جمهوری در مورد خروج کوچی‌ها از بهسود، دوباره به کابل برگشت. او در آن زمان در یک گردهمایی در کابل گفت مطابق فرمان حامد کرزی به‌عنوان رییس‌جمهور «منتخب»، «مشروع» و «قانونی»، «فرمان‌های سابق» و «مستندات» دیگر در مورد علفچر هزاره‌جات ملغی است. با این هم، او افزود کوچی‌هایی که در هزاره‌جات سند شرعی برای مالکیت زمین‌های زراعتی دارند، می‌توانند آن جا زندگی کنند.

کوچی‌ها در سال 1387 در بهسود/ عکس: مسعود حسینی، اسوشیتدپرس

کوچی‌ها در سال 1387 در بهسود/ عکس: مسعود حسینی، اسوشیتدپرس

در 25 ثور 1390 کمیسیون کوچی‌های مجلس نمایندگان اعلام کرد که این قشر در 18 ولایت با ده‌نشینان در حالت نزاع هستند. عبدالقیوم کتوازی که در آن هنگام معین ولایتی ریاست امنیت ملی بود در نشست استجوابیه‌ی این مجلس گفت طالبان با استفاده از حضور کوچی‌ها بر نیروهای امنیتی حمله می‌کنند. صاحب‌شاه که در آن زمان عضو شورای ولایتی غزنی بود، شرکت نیروهای طالبان در جمع کوچی‌ها در هنگام هجوم بر ناور را مطرح کرد. او افزود کوچی‌ها در ناور مسلح و از اعضای طالبان اند. در سال 1391 ریاست‌جمهوری گفت طالبان با نام کوچی‌ها در بهسود حمله کرده‌اند. قبل از آن در سال 1388، ویکی‌لیکس افشا کرد که یکی از نمایندگان کوچی‌ها به سفیر امریکا در کابل گفته بود 50 درصد نیروی طالبان کوچی اند.

در سال 1391 کوچی‌ها در منطقه‌ی «قصبه»‌ی شهر کابل با نیروهای امنیتی درگیر شدند. درگیری میان دو طرف بر سر ادعای مالکیت زمین رهایشی مربوط به وزارت شهرسازی توسط کوچی‌ها به‌وقوع پیوست. کوچی‌ها در ولایات دیگر از جمله لوگر هم با ساکنان محل درگیر شدند.

در بحبوحه‌ی کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری 1393، موضوع حل منازعه کوچی‌ها و ده‌نشین دوباره بالا گرفت. اشرف غنی اعلام کرد در صورت پیروزی، از ورود کوچی‌ها به محلات مورد منازعه جلوگیری می‌کند. او در هنگام مبارزات انتخاباتی گفت کوچی‌ها در سال 1393 به هزاره‌جات نمی‌روند.

پس از کشاکش‌های انتخابات، وقتی که غنی رییس‌جمهور شد، در یک فرمان در 7 ثور 1394 کمیسیونی را برای حل «بنیادی و دایمی» منازعات کوچی‌ها و ده‌نشینان گماشت. کمیسیون صلاحیت داشت تا در مدت سه ماه تمامی زمین مورد منازعه را تثبیت، اسناد ملکیت کوچیان را بررسی و دسته‌بندی و راه‌حل ارایه کند. همچنین کوچی‌ها از عزیمت به مناطق مورد منازعه تا زمان حل بنیادی آن ممنوع شدند. این کمیسیون کاری انجام نداد. عبدالعلی محمدی، مسئول دبیرخانه‌ی آن گفته بود: «دلیل شکست کمیسیون اختلاف داخلی بین گروه‌ها یا قبایلی بود که خود را کوچی عنوان می‌کردند.» با این هم، درگیری کوچی‌ها در مناطق مختلف از جمله مناطق مرکزی، شمالی، جنوب‌شرقی و غربی افغانستان گزارش شد. در 20 اسد 1394، کوچی‌ها اقدام به گروگان‌گیری و ربودن ساکنان جاغوری در دشت قره‌باغ کردند. این منطقه تحت تسلط طالبان بود. در بهسود اما ساکنان محل پنج فرد کوچی را در پی حمله بر مردم محل، گروگان گرفتند. اشرف غنی در مورد رهایی کوچی‌ها فورا دستور صادر کرد.

کوچی‌ها در ماه اسد سال 1395 هم 11 مسافر هزاره را در جلریز در بدل مواشی‌شان گروگان گرفتند. این مواشی‌ها را ساکنان بهسود در جریان درگیری از کوچی‌ها گرفته بودند. زندی‌گل زمانی که آن زمان والی میدان‌وردک بود گفت برای رهایی این افراد خواستار راه‌اندازی عملیات نظامی شده بودند، اما حکومت مرکزی مانع آن شد. در پی آن، عبدالغنی علی‌پور نیروهای خیزش مردمی را شکل داد و مسیر رفت‌وآمد کوچی‌ها به بهسود را بست. زندی‌گل زمانی هم گفت با علی‌پور در سرکوب طالبان و دفع حملات آنان و کوچی‌ها در بهسود «تفاهم» دارد. او افزود علی‌پور علیه نظام فعالیت ندارد و حکومت محلی در میدان‌وردک در تلاش است تا فعالیت او را قانونی کند. در جوزای 1395، کوچی‌ها در ناور با نیروهای امنیتی درگیر شدند. در ماه دلو این سال عارف اسحاق‌زی، آمر کوچی‌های هرات گفت کم‌توجهی دولت کوچی‌ها را وادار کرده تا علیه دولت سلاح بگیرند.

اشرف غنی در 17 سنبله‌ی 1395 اعلام کرد با اعمار بندهای آب، بخشی از زمین تحت پوشش آبیاری آن را به کوچی‌ها می‌دهند. در 11 عقرب 1397 او افزود مسأله‌ی کوچی‌ها تنها با فرمان در مورد علفچرها مدیریت نمی‌شود، بلکه با احداث بندها و تطبیق پروژه‌های بزرگ حل خواهد شد. غنی گفت به تمامی وزارت‌ها هدایت داده تا در بودجه‌ی ملی سهم مشخص را به کوچی‌ها اختصاص دهد و آنان را در برنامه‌ی میثاق شهروندی سهم دهند. او در تاریخ 11 ثور 1398 اعلام کرد در بودجه‌ی هر وزارت، یک باب برای کوچی‌ها اختصاص و بودجه‌ی کوچی‌ها به دومیلیارد افغانی افزایش می‌یابد. وزارت انکشاف دهات هم گفت برای تطبیق پروژه‌ها، اولویت‌ها و نیازهای کوچی‌ها تا سال 2022، مبلغ 30 میلیون دالر را تخصیص داده است.

در 21 ثور 1398 اما، کوچی‌ها و طالبان حملات گسترده بر پاسگاه‌های نیروهای خیزش مردمی و امنیتی در بهسود راه‌اندازی کردند. مظفرالدین یمین که آن زمان والی میدان‌وردک بود، در سال 1399 شرکت کوچی‌ها در این جنگ را تأیید کرد. او در صحبت با هیأت پارلمانی گفت در سال 1398 طوری موضوع را مطرح کرده که هیچ کوچی در این جنگ شرکت نداشته‌اند. به گفته‌ی یمین، طالبان کوچی‌ها را در ناور و دایمیرداد هم در درگیری با مردم کمک می‌کردند. هیأت پارلمان در جریان بررسی مناطق مورد منازعه، همچنین مورد حمله‌ی «طالبان و کوچی‌ها» قرار گرفت.

اشرف غنی در 9 حمل 1400 پیشنهاد کوچی‌ها مبنی بر اختصاص ده درصد زمین اطراف بندهای آب کشور را به این قشر تأیید کرد. قرار بود که توزیع زمین به کوچی‌ها از بند کمال‌خان در نیمروز آغاز شود. در این سال جمعا 49 بند آب در کشور زیر کار بود و مطابق یک فیصله‌نامه میان غنی و نمایندگان کوچی‌ها، باید ده درصد زمین اطراف این بندها به این قشر توزیع می‌شد.

سلطه‌ی قومی، کمبود منابع و چشم انداز آینده منازعه

براساس اعلام اداره‌ی احصائیه‌ی و معلومات تحت کنترل طالبان، 30میلیون و 262هزار هکتار (46.35 درصد) خاک کشور را مراتع یا چراگاه در سال 1400 تشکیل می‌داد. مراتع اصلی‌ترین منبع تأمین غذای دام (مواشی) در افغانستان است؛ کشور عمدتا زراعتی که سکتور مواشی یک بخش عمده‌ی اقتصاد آن به‌حساب می‌آید. مطابق «سروی وضعیت زندگی در افغانستان 1395»، حدود 30.95 درصد خانوارها حیوانات گاو، بز، گوسفند و شتر نگهداری می‌کنند که نیازمند استفاده از مراتع اند.

براساس اعلام حکومت پیشین، از سال 1987 تا سال 2013 حدود 30درصد زمین زراعتی و چراگاه‌های افغانستان از دست رفته است. تنها از سال 2005 به این طرف، چراگاه‌های افغانستان از 52 درصد کل خاک کشور به 46.35 درصد کاهش یافته است. یکی از عوامل آن، رشد سریع جمعیت است که سبب شده زمین از جمله مراتع به مزارع و اراضی مسکونی تبدیل شود. ریاست محیط زیست حکومت پیشین، گفته بود مراتع و سایر منابع زراعتی تحت فشار روزافزون جمعیت قرار دارد و در طی «دو الی سه نسل» در چراگاه‌های کنونی، کشت گندم للمی توسعه می‌یابد.

کمیته‌ی بین‌المللی نجات افغانستان را در جمع ده کشور با میزان آسیب‌پذیری بالا از تغییرات اقلیمی در سال 2023 اعلام کرده است. در این کشور، جنگلات و چراگاه‌ها پس از منابع آب، آسیب‌پذیرترین سکتور در مقابل تغییرات اقلیمی است. علایم تغییر اقلیم از جمله زمستان کوتاه و بی‌برف، تابستان بلند و گرم، خشک‌سالی‌های مکرر، ذوب یخچال‌های طبیعی و صحرازایی که باعث فرسایش خاک و تخریب مراتع می‌شود، در افغانستان مشاهد شده است. با تخریب آن، چرش به ساحات بلندتر انتقال می‌یابد که تأثیر منفی مضاعف بر اکوسیستم مراتع می‌گذارد. افزایش چرای مفرط و زودرس پس از تسلط طالبان، باعث کاهش بیشتر پوشش گیاهی و فرسایش خاک می‌شود.

با وصف این که چنین تغییراتی سبب شده است مردمان جایی نیز در تأمین آذوقه از طریق مالداری و کشاورزی ناتوان شده‌اند، اما کوچی‌ها کماکان مدعی تصرف زمین و اراضی روستایی‌اند. به نظر می‌رسد با برگشت طالبان به قدرت به‌عنوان یک گروه تک‌قومی پشتون، اشتراک قومی کوچی‌ها با آنان و شرکت کوچی‌ها در جنگ طالبان با دولت پیشین افغانستان و جامعه‌ی جهانی، دوباره فرصت تصاحب زمین و چراگاه‌ها توسط کوچی‌ها، فراهم شده است. مطابق یافته‌های اطلاعات روز، طالبان بیشتر دعواها را به نفع کوچی‌ها فیصله و در مورد آن‌ها اسناد رسمی-دولتی صادر کرده‌اند؛ اقدامی که مجید محمدی آن را غصب سرزمین و جغرافیای اقوام غیرپشتون می‌خواند. این جمعیت‌شناس می‌گوید: «طالبان جغرافیای سایر اقوام را به‌عنوان پاداش به کوچی‌ها می‌دهند.» به باور او، جابه‌جایی جمعیتی کوچی‌ها در مرکز و شمال افغانستان یک ابزار برای تثبیت، دوام و قوام سلطه‌ی پشتون‌ها است.

نظیف شهرانی می‌گوید پدیده‌ی کوچی‌گری و دامن‌زدن به آن ناشی از برتری‌طلبی «حکومت قومی پشتون‌ها» است. به گفته‌ی این مردم‌شناس، طالبان هم‌اکنون به هدف برتری‌طلبی قومی و سرکوب سایر اقوام، در تلاش تغییر بافت جمعیت در شمال و مناطق مرکزی اند. شهرانی می‌افزاید طالبان کوچی‌ها، ناقلین و طالبان پاکستانی را تحت نام کوچی و مهاجر در این مناطق در ازای شرکت در جنگ دو دهه‌ی‌شان جابه‌جا می‌کنند. به گفته‌ی او، این اقدامات به تشنج درازمدت در افغانستان می‌انجامد.

لیز آلدِن ویلی در کتاب «نبرد بر سر علفچرها: جنگ پنهان در افغانستان» وضعیت مبهم مالکیت چراگاه‌ها را عامل دیگر نزاع بر سر مراتع خوانده است. به گفته‌ی او، هم دولت، هم کوچی و هم ساکنان بومی ادعای مالکیت چراگاه‌ها را دارند. ویلی افزوده مداخله‌ی دولت‌های گذشته به نفع کوچی‌ها بوده و خود عامل نزاع است. دولت پیشین افغانستان نتوانست این موضوع را حل کند. آخرین بار قانون تنظیم امور زمینداری در سال 1396 توسط حکومت پیشین نافذ شد. در این قانون سه نوع ملکیت عامه، دولتی و شخصی و پنج نوع زمین دولتی، شخصی، عامه، مرعی و وقفی به‌رسمیت شناخته شد. زمین مرعی، چراگاه تعریف و به دو نوع عام و خاص تقسیم شد. در ماده‌ی دوازدهم این قانون، زمین مرعی عام به زمین‌هایی گفته شده که «تمام اتباع کشور طبق احکام قانون حق چراندن مواشی را در آن دارند». چگونگی تعیین حدود زمین مرعی عام به یک مقرره‌ی دیگر واگذار شد. این مقرره تهیه نشد.

تعیین محدوده زمین مرعی، در افغانستان دشوار است؛ به این دلیل که محدوده‌ی ملکیت زمین، براساس عرف محلی تعیین می‌شود و از یک محل به محل دیگر متفاوت است.

استفاده‌ی کوچی‌ها از وسایل مدرن در هنگام مهاجرت به طرف مراتع هم نزاع این قشر را گسترش داده است. مسیرها و مدت اقامت که قبلا به‌صورت سنتی برای سفر کوچی‌ها تعیین شده بود، اکنون با اتصال سرک به مراتع، توسط کوچی‌ها نقض می‌شود. کوچی‌ها در فصل بهار در تلاشند تا خود را هرچه زودتر به مراتع برسانند. به همین خاطر آنان بدون درنظرداشت مسیرهای تعیین‌شده در قدیم، مسیرهای جدید را انتخاب می‌کند. در مسیرهای تازه، مردم محل اما مانع عبور آنان می‌شوند که به نزاع می‌انجامد. یافته‌های اطلاعات روز این موضوع را تأیید می‌کند.

کوچی‌ها در هنگام کوچ‌کشی با استفاده از تراکتور در ناور غزنی

کوچی‌ها در هنگام کوچ‌کشی با استفاده از تراکتور در ناور غزنی

اسکان کوچی‌ها هم همواره با نزاع همراه بوده است. مجید محمدی دلیل آن را اسکان کوچی‌ها در مناطق سایر اقوام می‌خواند. درحالی که به‌گفته‌ی این جمعیت‌شناس، کوچی‌های هر قوم باید در جغرافیای بومی خودشان اسکان داده شوند.

نظیف شهرانی می‌گوید گره کار در منازعه میان کوچی‌ها و ده‌نشینان، نظام سیاسیی است که توسط «گروه خاص مربوط پشتون‌ها» اداره می‌شود: «تا زمانی که این نظام تک‌قومی و برتری‌طلب حاکم باشد، نه‌تنها راه‌حل وجود ندارد، بلکه [وضعیت] بد و بدتر شده می‌رود.» به باور این مردم‌شناس، راه‌حل بنیادی صرفا روی‌کارآمدن «نظام مردم‌سالار» است تا مردم بومی در آن حق استفاده از چراگاه‌های‌شان را پیدا کند. او می‌افزاید برای حل این منازعه، حق چرا به کوچی‌ها باید تبدیل به قرارداد و پرداخت حق علوفه شود.

همچنین به گفته‌ی شهرانی، در نظام مردم‌سالار، پدیده‌ی کوچیگری، اهمیت کنونی خود را که متکی بر «مسائل قبیلوی و سیاسی» است، از دست می‌دهد.

مجید محمدی می‌گوید راه‌حل فوری برای این منازعه وجود ندارد: «در افغانستان چیزی که همیشه مشروعیت داده است، قدرت برهنه (نبردهای مستقیم) است.» این جمعیت‌شناس می‌افزاید اگر مقاومتی در برابر هجوم کوچی‌ها شکل نگیرد، اقوام غیرپشتون زمین بیشتری را از دست خواهند داد. به استدلال او، طالبان هم‌اکنون «سند [ملکیت] حاکمیتی (دولتی)» به کوچی‌ها می‌دهند که در آینده قابل رد نیست.

با این حال اما، رییس کمیسیون طالبان برای حل منازعات کوچی‌ها و ده‌نشینان می‌گوید راه‌حل استفاده‌ی مشترک از چراگاه است. به گفته‌ی او، تابستان کوچی‌ها در مراتع ده‌نشینان و در زمستان ده‌نشینان در مراتع کوچی‌ها در مناطق گرمسیر و عمدتا جنوب برای چرای مواشی بروند.

منابع تاریخی:

1. تیمور خانوف، ل. (1372). «تاریخ ملی هزاره». مترجم: عزیز طغیان. چاپ نخست. ایران: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.

2. فردیناند، کلاوس. (1372). «کوچ‌نشینی در افغانستان» در: افغانستان؛ اقوام – کوچ‌نشینی. گردآورنده: محمدحسین پاپلی یزدی. مترجم: حسن خباززاده. تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.

3. کاتب، ملا فیض‌محمد. (1372). «نژادنامه افغان». تحشیه‌نویس: محمدکاظم یزدانی. چاب نخست، قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.

4. کاتب، ملا فیض‌محمد. (1291). «سراج‌التواریخ». کابل. مطبعه حروفی دارالسلطنه.

5. موسوی، سیدعسکر. (1379). «هزاره‌های افغانستان (تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و سیاست». مترجم: اسدالله شفایی. تهران: مؤسسه فرهنگی هنری نقش سیمرغ.