درج حق اشتغال زنان در هشت سند قانون اساسی افغانستان، به آن مفهومی که این حق جزء لاینفک حقوق اساسی و مهم بشری است، پیوسته حساسیتهای متنوعی را به همراه داشته است.
مولوده، زنی که سالها پیش شوهرش را از دست داده در حال حاضر سرپرستی کودکانش را به عهده دارد و روزانه در کنار جادهی کهنهفروشی شهر قندوز دستفروشی میکند. او میگوید که لباسهای کهنهی زنانه، پرده و برخی وسایل خانه را از مردم میگیرد و در بدل دریافت ده افغانی مفاد آن را به فروش میرساند.
وضعیت در افغانستان به مثابه عقبگردی است در مسیر برقراری عدالت و برابری جنسیتی در همه جا که مبارزات طاقتفرسا در طول چندین نسل را تحتالشعاع قرار میدهد. جامعهی جهانی باید در کنار زنان افغانستان بایستد و طالبان را در قبال جنایاتی که مرتکب میشوند مورد بازخواست قرار دهد.
قمرگل که تشویقهای برادر به موسیقی دلگرمش کرده بود، احساس کرد که رهنماییهای ابتدایی که از او در قسمت آموزش موسیقی به دست آورده، دیگر کافی نیست. خواست که نزد حفیظالله خیال موسیقی بیاموزد. خیال قبول نکرد و مشکل مفاهمه را دلیل آورد و گفت: زبان طوطی را طوطی بهتر میداند.
همچنین در گزارش ریچارد بنت آمده است که فشارهای اقتصادی سبب افزایش ازدواجهای اجباری و زیر سن، فروش کودکان و اعضای بدن میشود.
«بهعنوان یک زن افغانستانی دیگر چشم به راه هیچ دستی نیستم که به من آزادی و حقوق از دست رفتهام را پس بدهد؛ چون آمریکا و جامعه جهانی و طالبان مسایل زنان را به گروگان گرفته و از این موضوع سود سیاسی میبرند و بر سرنوشت زنان افغانستانی قمار میزنند».