برمبنای برنامهریزی هیأتهای مذاکراتی دولت افغانستان و طالبان پس از یک وقفهی ۲۰ روزه، قرار است امروز دور دوم مذاکرات بینالافغانی با میزبانی قطر آغاز شود. دور اول مذاکرات سه ماه زمان برد تا دو طرف تنها روی طرزالعمل گفتوگوها توافق کردند. آنچه که از همین حالا روشن است دور دوم مذاکرات نفسگیر، پرچالش و زمانبر خواهد بود. علت پرچالشبودن دور دوم مذاکرات، پرداختن به مسائل اساسی و تفاوت عمیق دیدگاه بین دو طرف روی موضوعات مورد بحث در این دور است. در طرف افغانستان حفظ نظام سیاسی در اولویت است، اما برای طالبان نظام موجود در افغانستان از بنیاد مردود است. دغدغهی اصلی هیأت افغانستان حفظ هویت گروههای قومی، جنسی، مذهبی و به رسمیت شناختهشدن چندصدایی است، اما طالبان بهدنبال قبضهی قدرت است و حتا تعریفی برای این ارزشها ندارند. آتشبس برای جانب افغانستان در صدر فهرست، برای طالبان در آخر فهرست قرار دارد. این نمونه از اختلافهای عمیق است. تقریبا در تمام مسائل اساسی مذاکرات این تفاوت عمیق دیدگاه وجود دارد.
یک چیز میتواند تفاوت عمیق دیدگاه بین دو طرف در این دور را نزدیکتر کند: فکرکردن به سیاهروزی مردم افغانستان. جنگ سالهاست که از مردم افغانستان قربانی میگیرد. جنگ همه چیز را ویران کرده است. برای اینکه تأثیر جنگ را بیشتر حس کنید، کافیست سری به اردوگاههای بیجاشدگان داخلی بزنید. شرایط به معنای واقعی کلمه اسفبار است. مردم بهدلیل جنگ مجبور به ترک خانههایشان شده و نه درآمدی دارند و نه به منابع دیگری دسترسی دارند. شرایط عمومی جامعه نیز دستکمی از وضعیت اردوگاههای بیجاشدگان داخلی ندارد. به گزارش سازمان ملل، شمار افراد نیازمند افغانستان در سال جدید میلادی به ۱۶ میلیون میرسد. این وضعیت نتیجهی سالها جنگ است. انتظار مردم افغانستان از طرفهای مذاکره این است که وقتی دور میز در دوحه مینشینند، به تیرهروزی آنان و به وضعیت غمانگیز قربانیان جنگ فکر کنند. اگر دو طرف به تصورات فراواقعی خود فکر کنند، از این مذاکرات جنگ بیشتر و کشتههای زیادتر نصیب مردم افغانستان میشود.
موفقیت مذاکرات بدون انعطافپذیری طرفها از همین حالا محکوم به شکست است. هر دو طرف، البته بیشتر طالبان برای خود تصورات فراواقعی تعریف کردهاند و انتظار دارند که نتیجهی مذاکرات مبتنی بر همین تصورات حاصل شود. به عقیده اعضای هیأت افغانستان طالبان هنوز جنگطلب هستند. حفیظ منصور در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید شناخت او از طالبان در مذاکرات سه ماه گذشته این است که این گروه هنوز یک لشکر جنگی است و فاقد دیدگاه تدوینشدهی سیاسی. واقعیت انکارناپذیر هم همین است. بعد از دو دهه جنگ، طالبان هنوز میانهی خوبی با انعطافپذیری که میتواند اساسیترین شرط هرگونه مذاکره باشد، ندارد. بنابراین، با شروع دور دوم گفتوگوهای صلح، اولویت مذاکرات انعطافپذیری است.
طالبان مسئول اصلی تیرهروزی و وضعیت اسفبار در افغانستان است. سالهاست که این گروه برای رسیدن به قدرت هیچ حد و مرز انسانی را مراعات نکرده است. به گزارش نهادهای بینالمللی طالبان از رنج و کشتار مردم به مثابهی ابزار سیاسی سود بردهاند. بر علاوه اینکه طالبان مسبب اصلی جنگ در افغانستان است، در میدان جنگ نیز کارنامه این گروه پر است از عبور از قوانین و حقوق بشردوستانه بینالمللی جنگ. فراموش نکنیم بخشی از وضعیت موجود نتیجهی سیاستهای ناکام و فساد در حکومتهای افغانستان نیز هست.
معادلهی جنگ و صلح از نظر مردم افغانستان یک راه حل ساده دارد: دو طرف با توجه به منافع و خواست مردم افغانستان از تصورات فراواقعی خود در میز مذاکرات پایین بیایند و مذاکرات صلح براساس منافع مردم باشد. هر دو طرف باید به این نتیجه رسیده باشند که جنگ افغانستان راه حل نظامی ندارد و مردم افغانستان خسته از جنگاند. بنابراین، پرهیز از تنش، صبر و شکیبایی و گفتوگوهای معنادار میتواند متضمن موفقیت در مذاکرات جاری باشد.