رمزگشایی از حرکت هند در کابل

رمزگشایی از حرکت هند در کابل

آجیت دووال، مشاور قدرت‌مند امنیت ملی هند هفته‌ی گذشته سفری به کابل داشت. این سفر درحالی صورت گرفت که چندی پیش سابرامانیام جای‌شنکر، وزیر امور خارجه هند وعده‌ی حمایت نظامی بیشتر از افغانستان را داد. هرچند جزئیات چنین حمایتی مشخص نیست، اما هرگونه کمکی که هند برای افغانستان ارائه دهد، بعید می‌نماید که پس از خروج ایالات متحده، ورق را در میدان جنگ به نفع کابل برگرداند. پس چرا هند تصمیم گرفته حمایتش را از حکومت افغانستان درحالی‌ تشدید کند که بقیه جهان در واقع در تلاش حفظ منافع خود و تعامل با طالبان است؟

با بن‌بست‌ در گفت‌وگوها میان کابل و طالبان در دوحه، شدت‌گرفتن درگیری‌ها در افغانستان (از جمله افزایش ترورهای هدف‌مند غیرنظامیان)، جناح‌گرایی فزاینده درون کابل، بی‌اطمینانی درباره موضع رییس‌جمهور منتخب جو بایدن درباره خروج ایالات متحده از افغانستان و سماجت پاکستان، پرسش اصلی پیش‌روی هند اکنون این است که رییس‌جمهور اشرف غنی تا کی می‌تواند در برابر این فشارها مقاومت کند؟ و بعدش چه خواهد شد؟

محرک اصلی سیاست هند در قبال افغانستان تمایل دهلی‌نو برای اطمینان از برقراری توازن استراتژیک بین افغانستان و پاکستان است. باتوجه به عدم تقارن قدرت بین پاکستان و افغانستان، برقراری چنین توازنی از نظر هند کابل را قادر می‌سازد در تعیین شرایط گفت‌وگوها با نیروهای تحت حمایت پاکستان مانند طالبان، بی‌تأثیر نباشد. دهلی‌نو غنی و معاونش امرالله صالح را (هرچند که تحت فشار فزاینده‌ای قرار دارند) برای این کار متحدان قاطعی یافته است.

با این‌حال تضمینی وجود ندارد که رویکرد دهلی نو نتیجه خواهد داد. در حقیقت باتوجه به افزایش چالش‌های امنیتی هند با پاکستان و چین، نگرانی‌های جدی وجود دارد که در صورت سقوط کابل، هند در معرض باخت کامل قرار خواهد گرفت. پس چرا وقتی هند تمایلی به تعامل آشکار با طالبان ندارد، حمایتش را از کابل شدت می‌بخشد؟ گذشته از آن که دهلی‌نو هیچ نیازی به درگیرکردن خود با حکومت غنی ندارد.

تاریخ، سرنخ‌هایی را برای درک بهتر این تصمیم هند به دست می‌دهد.

در فبروری ۱۹۸۹ نخست‌وزیر راجیو گاندی، رییس وقت سازمان «راو» ای. کی. ورما را برای ارزیابی دولت نجیب‌الله که در محاصره نیروهای مجاهدین قرار داشت، به کابل اعزام کرد. ورما خوشحال به دهلی نو بازگشت و گفت که نجیب‌الله با حمایت شوروی می‌تواند «برای مدت نامحدود» دوام بیاورد. همزمان با سفر ورما، هند شروع به برقراری ارتباط با جناح‌های مختلف مجاهدین کرده بود و همگرایی جالبی در منافع خود با آن‌ها یافته بود.

برقراری موفقیت‌آمیز ارتباط با مجاهدین که از دید عموم پنهان بود به هند کمک کرد تا واقعیت‌های جدید را پس از پایان حمایت شوروی از کابل و سقوط حکومت نجیب‌الله در سال ۱۹۹۲ بپذیرد. درحال حاضر شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ارتباط غیررسمی هند با طالبان و بالعکس، تفاهمی از نوع تفاهم هند و مجاهدین، بین دو طرف ایجاد کرده باشد. اما حتا اگر چنین تفاهمی وجود داشته باشد، برخلاف آنچه از سوی مجاهدین رخ داد، بعید است که از جانب هند یا طالبان علنی شود.

تعامل نپوشیده با هند روابط طالبان با پاکستان را پیچیده خواهد کرد و طالبان به هیچ وجه این را نمی‌خواهد. همین‌طور برای هند تعامل آشکار با طالبان به جای کمک به اطمینان از برقراری توازن داخلی در افغانستان باعث تسریع سقوط سیاسی غنی می‌شود. با این‌حال هم دهلی نو و هم طالبان می‌دانند که نمی‌توانند برای همیشه از یک‌دیگر دور بمانند، خصوصا اگر طالبان به قدرت برسد. بنابراین تصمیم هند برای حمایت از غنی نشانه‌ی این است که برای هند در افغانستان هیچ بازی پایانی در کار نیست و بنابراین ترجیح می‌دهد که در پی دست‌یابی به توازن بین کابل و اسلام‌آباد و حفظ چند دستاوردی که افغانستان طی دو دهه گذشته داشته است، به جای فرصت‌طلبی، عقب‌نشینی اختیار کند.

جنبه دیگر تصمیم هند لبه‌ی تیزتری دارد. در ۱۵ آگست ۱۹۷۵ هند در پی ترور شیخ مجیب‌الرحمان در بنگلادش شوک استراتژیکی دریافت کرد. ظهور ضیأالرحمان، رییس ارتش طرفدار پاکستان به‌عنوان رییس‌جمهور در داکا اضطراب در دهلی‌نو را تشدید کرد. راو در گزارش فوق محرمانه خود که اکنون از طبقه‌بندی خارج شده است ارزیابی کرد که پاکستان از نفوذ گسترده‌ای در وزارت‌خانه‌ها و ادارات متختلف دولت بنگلادش به ویژه در وزارت امور خارجه برخوردار است و اختلافات بین هند و بنگلادش را گسترش می‌دهد.»

راو توصیه کرد که رهبری سیاسی هند در پاسخ باید تمام تدابیر عملی را برای «نرم‌کردن مناطق همجوار با سرزمین هند به ویژه جاهایی که ما آسیب‌پذیر هستیم» اتخاذ کند و روابط با پاکستان مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد. راو به‌عنوان اولین گام از ایندرا گاندی خواست که «ایده حمایت قوی از فعالیت‌های ضدپاکستانی را در منطقه صوبه سرحد و بلوچستان» به طور جدی بررسی کند؛ فعالیت‌هایی که به گفته راو در آن‌زمان «از پایگاه‌هایی در افغانستان» انجام می‌شد. راو معتقد بود که برای کاهش فشارهای پاکستان بر هند از طریق بنگلادش، «تشدید فشار بر پاکستان از طریق افغانستان» ضروری است.

باتوجه به چالش‌های امنیتی امروز هند، این احتمال وجود دارد که سفر دووال به کابل سیگنالی به اسلام‌آباد است مبنی براین‌که اگر پاکستان همچنان رویکرد تجدیدنظرطلبانه منطقه‌ای‌اش را دنبال کند، با یک چالش پرهزینه و خشونت‌آمیز و در نهایت منحرف‌کننده در افغانستان مواجه خواهد شد. این سیگنال‌دهی هند ناشی از این باور در دهلی نو است که حتا اگر ایالات متحده کاملا افغانستان را رها کند، نه تهران و نه مسکو، به‌رغم اتحادشان با چین و تعامل با طالبان، خواهان امارت اسلامی در افغانستان نیستند. این امر برای هند فضای مانور و امکان اعمال نفوذ را بر نتیجه جنگ‌(‌های) افغانستان طی ۶ تا ۱۲ ماه آینده فراهم می‌کند.

بنابراین معنای واقعی توییت ناشیانه صالح که نوشته بود «جلسه دلپذیری با مشاور امنیت ملی هند اجیت دووال داشتم. در مورد دشمن بحث کردیم. بحث عمیقی بود» این است که چالش [کابل-دهلی‌ نو] برای پاکستان واقعی است و ادامه دارد.

آویناش پالیوال در «مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی» دانشگاه لندن تدریس می‌کند. او نویسنده کتاب «دشمن دشمن من؛ هند در افغانستان، از تهاجم شوروی تا خروج ایالات متحده» است.