زمینه‌ها و ضرورت‌های طرح حقوقی «نسل‌‌کشی هزاره‌ها»

زمینه‌ها و ضرورت‌های طرح حقوقی «نسل‌‌کشی هزاره‌ها»

سید آصف حسینی

عمدا، کلام را با این دیباچه آغاز می‌کنم تا متوجه باشیم که قربانیان فاجعه در دیگر کشورها، چگونه زیست و تلاش کرده‌‌اند تا اگر بتوانند مردمانی هم‌سرنوشت خود را از مرگ جمعی رهایی دهند. رافایل لمکین، استاد حقوق و وکیل لهستانی یهودی‌تبار، خود به‌‌عنوان یک قربانی و وارث نسل‌‌کشی یهودیان، برای اولین بار اصطلاح حقوقی «نسل‌‌کشی» را بنیاد نهاد. او واژه‌‌ی نسل‌کشی را از genos (قبیله، نژاد) و cide (کشتن) اقتباس کرد.

خانه و مزرعه پدر رافایل توسط آلمان‌ها در جنگ جهانی اول طعمه توپخانه شد و اعضای خانواده به جنگل پناه بردند. ساموئیل، برادر کوچک رافایل به‌دلیل دچارشدن به بیماری سینه‌پهلو در جنگل جان داد، اما رافایل با الیاس، برادر دیگرش، جان به سلامت بردند. این یهودی‌زاده بعدا حقوق خواند، به ۹ زبان دنیا مسلط شد و چهارده زبان دیگر را در حد خواندن و نوشتن یاد گرفت.

او از سال ۱۹۳۳ تا آخرین روزهای زندگی‌اش برای به رسمیت‌شناختن «محکومیت نسل‌‌کشی و مجازات آن» تلاش‌های پیوسته و خستگی‌ناپذیر را انجام داد.

در سال ۱۹۳۳ میلادی او به‌‌عنوان دبیر کمیته‌‌ی قانونگذاری جمهوری لهستان برای پیشنهادکردن تحریم جرم نسل‌کشی در صدد شرکت در جلسه‌‌ی پیمان ملت‌ها در مادرید برآمد، ولی در لحظه‌‌ی آخر رییس‌اش او را از شرکت در این جلسه بازداشت. هرچند که او با زیرکی اظهارات خود را به‌طور مکتوب پیشاپیش فرستاده بود، لیکن بازهم در آرزویش ناکام ماند.

رافایل در ده سال آخر زندگی‌اش کتاب‌ها و مقالات ارزشمند در موضوع نسل‌‌کشی، مجازات و جلوگیری از آن، نوشت و کشورها را برای مجازات و جلوگیری از جرایم نسل‌‌کشی تشویق کرد. او در آخرین سال‌های زندگی‌اش، در یک آپارتمان در نیویورک در فقر زندگی می‌کرد.

در زمان مرگ، رافایل جدا از کارهای دیگرش، دو اثر ناتمام باقی گذاشت که عبارت بودند از: «مقدمه‌ای بر مطالعه نسل‌کشی و تاریخ نسل‌کشی» در سه جلد و همچنین تحلیلی به حجم یک کتاب از جنایات جنگی نازی‌ها در نورنبرگ.

خلاصه‌ای از تلاش رافایل را به این دلیل یادآوری کردم تا میزان تلاش و انگیزه‌ی درس‌خوانده‌های رشته حقوق جامعه خود یعنی هزاره‌ها را به‌‌عنوان قربانی نسل‌‌کشی در بیش از یک قرن اخیر کشور، بتوانیم تصور کنیم.

به هرحال، سرانجام در دسامبر ۱۹۴۸ تلاش‌های رافایل به موفقیت رسید. بر این اساس سازمان ملل متحد قطعنامه‌‌ی پیشگیری و جلوگیری، همچنین مجازات جنایات نسل‌کشی را به تصویب رساند.

مطابق ماده دوم کنوانسیون جلوگیری از نسل‌کشی و مجازات آن، مصوب ۹ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد: «هرگونه اقدام به نابودی یک گروه نژادی، ملی، مذهبی مانند کشتار دسته‌جمعی یک گروه خاص، ایجاد لطمات روانی و جسمانی بر یک گروه ویژه، ضربه‌زدن تعمدی به افراد یک گروه خاص، تحمیل معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان آن‌ها، طرح‌ریزی برای آسیب‌رساندن به گروه خاص و غیره همه از مصداق‌های بارز نسل‌کشی می‌باشند.»

کشتار هدفمند هزاره‌ها در دوره عبدالرحمان به هدف پاکسازی قومی بوده است و طالبان نیز در دوره امارت اسلامی مخصوصا عبدالمنان نیازی در مزار شریف ایده «هزاره به گورستان» را عملی کرد.

از سال ۲۰۰۱ به بعد هزاره‌‌ها هدفمندانه و به شکل گروهی مورد قتل‌های دسته‌جمعی قرار گرفته‌‌اند که با مصداق و مفاد ماده دوم کنوانسیون جلوگیری از نسل‌کشی و مجازات‌های سازمان ملل متحد تطابق دارد.

در حادثه مکتب سیدالشهدا، جامعه جهانی واکنش جدی نشان داد ولی هیچ یک، از واژه نسل‌‌کشی استفاده نکردند. حکومت افغانستان به جز سرور دانش، معاون دوم رییس‌جمهور و کمیسیون مستقل حقوق بشر دیگر دولتمردان از واژه نسل‌‌کشی استفاده نکردند و از این حادثه تنها تعبیر به «جنایت بشری» کردند.

به‌نظر می‌‌رسد که دولتمردان کشور به دلایل سیاسی نمی‌خواهند که طالبان به‌‌عنوان عاملان نسل‌‌کشی و پاکسازی قومی در کشور شناخته شوند.

به‌دلیل کم‌کاری نسل تحصیل‌کرده و سیاسی هزاره، هنوز هیچ یک از دولت‌های افغانستان ملزم نشده است تا قتل‌‌عام هزاره‌‌ها را در زمان عبدالرحمان به‌‌عنوان «جرم نسل‌‌کشی» به رسمیت بشناسند، حتا دکتر اشرف غنی نیز به‌راحتی نخواهد پذیرفت. زیرا مطابق کنوانسیون ملل متحد و اصل حقوقی «تداوم تعهد حکومت‌‌ها و قوانین» جرم نسل‌‌کشی تابع «قاعده مرور زمان» نمی‌‌شود.

با استفاده از همین قاعده حقوقی است که ارامنه بر جرم نسل‌‌کشی خلافت عثمانی در جنگ جهانی اول پرونده حقوقی را از سال‌‌ها پیش ترتیب داده و برخی کشورها از جمله امریکا آن را به رسمیت شناخته است. بر حسب «قاعده جانشینی دولت‌ها» با پذیرش این ادعا، دولت اردوغان باید به ارامنه غرامت بپردازد. شبیه این‌که حکومت فعلی افغانستان به سبب همین قاعده، از هزاره‌‌ها در برابر نسل‌‌کشی عبدالرحمان عذرخواهی کند و حداقل به هزاره‌های ارزگان، در قبال کوچ ‌اجباری‌شان در زمان عبدالرحمان، زمین توزیع کنند.

طرح حقوقی موضوع نسل‌‌کشی هزاره‌ها اگر از جانب نخبگان علمی و سیاسیون هزاره عملی شود، توجه جامعه جهانی را به این قوم به‌‌عنوان «گروه اجتماعی در معرض پاکسازی قومی» جلب خواهد کرد و برای حمایت و تأمین امنیت آنان همکاری خواهد کرد.

دقیقا چیزی که در سالیان متمادی ما نتوانستیم ناتو و آیساف و امریکا را متقاعد کنیم که غرب کابل و هزاره‌ها در جلریز، بهسود، غزنی و دیگر مناطق، در معرض نسل‌‌کشی قرار دارند و نیروهای بین‌المللی باید بخشی از فعالیت‌های امنیتی خود را در آن جا متمرکز کند و یا به ایجاد برخی قرارگاه های نظامی و یا قل‌اردو در مناطق هزاره‌جات کمک کنند.

با این هم، به‌تازگی روز پنج‌شنبه ۱۳ جوزا، توماس نیکلسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در افغانستان با نشر تویت رسمی تصریح کرد که کشتار «هزاره‌ها» باید متوقف و جرایمی که صورت گرفته است، بررسی شود.

این واکنش به نمایندگی از اتحادیه اروپا در نوع خود بی‌سابقه است و اگر به‌صورت فنی تقویت رسانه‌ای شود و در سمینارهای علمی بحث علمی گردد، تبدیل به یک زمینه‌ای مساعد برای طرح حقوقی «نسل‌‌کشی هزاره‌ها» می‌گردد. حتا می‌‌شود در یک کنفرانس، خود وی را نیز دعوت کرد.

فاجعه مکتب سیدالشهدا در نوع خود بی‌سابقه بود و به‌صورت بی‌سابقه علاوه بر واکنش‌های بین‌المللی باعث شد که واکنش‌های عمیق داخلی را در پی داشته باشد، طوری که در کنار ابراز انزجارهای عمومی تاکنون چندین نشست‌های علمی در این مورد در داخل و خارج کشور برگزار شده است.

این نشست‌ها و تحلیل‌ها هرچند علمی و عمیق، ولی بدون رویکرد استراتژیک برگزار شدند. بهترین کار، هدایت این تلاش‌های علمی به‌سوی تدوین پرونده حقوقی نسل‌‌کشی هزاره‌‌ها در قوانین و جامعه جهانی است.

این کار بزرگ سخت است، ولی به‌دلیل وضعیت موجود و نمونه‌های مشابه، امکان‌پذیر است و مسئولیت تاریخی و امروز ما نیز می‌‌باشد.

نسل‌کشی یونانیان، نسل‌کشی ارمنی‌ها، نسل‌کشی آشوری‌ها، نسل‌کشی رواندا، نسل‌کشی یهودیان، نسل‌کشی بوسنی، نسل‌کشی ایزدی‌ها، نسل‌کشی روهینگیا و نسل‌کشی کامبوج از جمله پرونده‌های حقوقی نسل‌‌کشی معاصر هستند.

در داخل افغانستان نیز برخی نهادهای رسمی راجع به کشتارها و قتل‌عام‌های اخیر تحقیقات معیاری انجام داده است که از جمله کار معیاری و جامع اداره دادستانی کل (لوی سارنوالی) افغانستان را راجع به قتل‌عام میرزاولنگ (۱۴ اسد ۱۳۹۶) می‌‌توان نام برد و از آن استفاده کرد.