بهروز کیوان
وضعیت امنیتی در کابل روزبهروز در حال وخیمترشدن است. مدتهاست که آرامش از زندگی مردم رخت بربسته و شهروندان کابل در محل زندگیشان شاهد گسترش روزافزون جنایت و خشونتاند. تاکنون بارها کاربران شبکههای اجتماعی بابت نگرانیهایشان در خصوص امنیت شهر کابل کارزارهای گستردهای را در فضای مجازی راهاندازی کرده و اعتراضهای خرد و بزرگ فراوانی را برپا کردهاند. اما پیوسته اوضاع امنیتی در شهر کابل در چند سال اخیر رو به بدترشدن است.
در همین روزها، یکی از آن رویدادهای نگرانکننده و ناگوار مرگ جوان برومندی به نام عبدالاحد رضایی بود. رضایی تازه دانشکده انجینیری را در دانشگاه سن پیترزبورک کشور روسیه به پایان رسانیده و به کابل برگشته بود. او را بابت یک تنش لفظی، چند اوباش در روی سرک به گلوله بستند. بستگانش یکیدو روز پیش جسد او را با آرمانهایش به گورستان سپردند. این حادثه که در مربوطات لیسه مریم از منطقه خیرخانه اتفاق افتاده بود، روان بسیاری از باشندگان محل و خویشاوندان عبدالاحد را رنجور کرد.
عوامل متعدی چون بنیادگرایی، فساد در نهادهای امنیتی، قومگرایی و محلگرایی، بیکاری و بیبرنامگی، پایینبودن سطح آگاهی … همه دست به دست هم دادهاند تا ناامنی در کابل گسترده و شایع شود. براساس برخی تحقیقات جهانی کابل از جمع ناامنترین شهرهای جهان بهحساب میرود.
عوامل ناامنی کابل
انتحار، انفجار و گروگانگیری های مسلحانه توسط گروهای افراطی چون طالب و داعش را میتوان عمدهترین عامل ناامنی کابل قلمداد کرد. گزارشها نشان میدهد که با گذشت هر سال شمار قربانیان رویدادهای انتحاری و انفجاری رو به افزایش است. انگیزه اصلی عاملان چنین رویدادهایی بنیادگرایی و رادیکالیزم مذهبی است. انتحاری به این امید که جنت از مسیر کابل میگذرد دست به قتل و کشتار مردم میزند.
پرداخت رشوه برای قضای جرمی و جنائی در حال حاضر به امری مرسوم در میان برخی از مقامات امنیتی تبدیل شده است. به همین سبب بسیاری از مجرمین با اطمینان خاطر از مصونیتشان پس از هر رویداد جنایی، عامل تکرار جرمهای بعدی میشوند.
انگیزههای قومی، تباری و محلی عامل دیگریست که سبب ایجاد منازعه و تنش میشوند. از لحاظ قومی کابل شهریست آمیخته از اقوام گوناگونی چون تاجیک، هزاره، ازبیک، پشتون و غیره. بنابراین گروههای قومی، تباری و محلی وقتی میخواهند با حفظ رسوم و عنعنات ویژه خویش در برابر فرهنگ شهرنشینی ادامه بدهند سطح اصطکاک و تنش به جای پذیرش و همدیگرپذیری بیشتر شده و در برخی موارد منجر به رویدادهای ناگواری مثل قتل، دزدی و اختطاف میشوند.
بسیاری از کوچههای کابل پر از گروهگروه جوانانی است که مسئولیتی رسمی یا غیر رسمی خاصی برای انجام دادن ندارند. شماری از افراد این گروههای به مواد مخدر آغشته میشوند؛ شماری دیگری با گروههای مخالف درگیر میشوند. در نتیجه اینگونه مخالفتها از هر گروه کسانی قربانی خواهند شد.
افتخار به زدن، کشتن، دزدی، چاقوکشی، اختطاف نشاندهندهی ناآگاهی و انحراف فرهنگی است. ادبیات غالب میان گروههای اوباش پر است از واژههای چون کاکه، با غیرت، ترسو، بزدل، زدن، کشتن، فرار، جنگ، چاقو، تفنگچه و غیره هر کدام از این واژهها میتوانند تحریککننده و انگیزهدهنده برای هر یک از اعضای گروههای متذکره و دیگر جوانان و نو جوانان باشد.
نخستین و اصلیترین مسئول امنیت شهر کابل قومندانی امنیه ولایت کابل و در پی آن تمام حوزههای پولیس شهر کابل است. علاوه بر این، «جلسات ششونیم» نیز بر محور موضوعات امنیتی میچرخد. مأمورین حوزههای پولیس شهر کابل در بسا موارد همدست مجرمین و متخلفین بوده و به آنها کمک و یاری میرسانند. نظارت و بررسی جدی از سوی فرماندهی پولیس شهر کابل وجود ندارد تا مانع آلوده شدن دست کارمندان حوزه به فساد شود. جلسات ششونیم نیز آنچنان که انتظار میرفت همه قضایای امنیتی شهر کابل را پوشش داده نتوانست. بنابراین برقراری امنیت در شهر کابل نیاز به تجدید نظر در برنامه و عمل دارد.
نخستین مرحله برای کاهش میزان جرایم جنایی در کابل طرحریزی یک برنامه منظم امنیتی است که در ارائه آن نظر متخصصین و کادرهای امنیتی باید شریک بوده و رعایت شود. مرحله دوم ایجاد اصلاحات گسترده و گماشتن نیروی آموزشدیده و جوان به جای مهرههای فاسد در ساختار نهادهای امنیتی است. مرحله سوم اجرای طرح و برنامه توسط نیروی مجرب و کارفهم و نظارت عملکرد منصوبین پولیس در حوزههای مربوطه توسط گروه رهبری و تصمیمگیر است.
در نتیجه میتوان گفت که اوضاع امنیتی در کابل در اثر رویداد ناگواری چون دزدی، انتحار، اختطاف و قتل نگرانکننده است. نهادهای امنیتی و حوزههای پولیس در کابل وظایفشان را به درستی انجام نمیدهند. طرح و برنامهی درست برای مهار وضعیت وجود ندارد. بنابراین برای رفع چنین نقیصه نیاز است یک برنامه سه مرحلهای ارائه طرح، اصلاح ساختارها و نظارت بر عملکرد نهادهای پولیس کابل راهاندازی و تطبیق شود.