روش‌هایی عملی برای رسیدن به آرامش

آیا از زندگی روزمره و فشارهای روانی که هر‌روز متحمل می‌شوید، خسته شده‌اید؟ آیا می‌دانید برای رسیدن به آرامش درونی چه کار کنید؟ زندگی هر‌یک از ما انسان‌ها مملو از استرس‌ها، ترس‌ها و اضطراب‌هاست. گاه این استرس‌ها چنان شدید و زیاد می‌شوند که باورمان می‌شود زندگی فقط به همین صورت است و صورت دیگری ندارد. اما روان‌شناسان، روان‌کاوان و رفتارشناسان همگی بر این باورند که به‌رغم تمام این استرس‌ها و دل‌مشغولی‌ها می‌توان لحظاتی را خلق کرد که هم‌راه با آرامش باشند. آن‌ها برای رسیدن به این لحظات چهار نکته را پیش‌نهاد کرده‌اند.

نقاط ضعف خود را بپذیرید

به گفته‌ی دومینیک میلر، روان‌کاو: «نگرانی یا اندوه هم‌واره نشان‌ دهنده‌ی امری واقعی است که در درون ما می‌گذرد. بهتر است به جای تلاش برای از بین بردن آن‌ها، سعی کنیم علت ‌شان را بفهمیم.» درک عمیق منشای اضطراب و کار کردن روی خود به ما امکان می‌دهد مسایل را روشن‌تر ببینیم. این روان‌کاو ادامه می‌دهد: «اگر لحظاتی توأم با آرامش داشته باشیم، می‌دانیم که این لحظات ادامه‌دار نیستند. در واقع، به‌دنبال نبود هرگونه تنش و کشش، درونی بودن اشتباه است و ناآگاهی از طبیعت درون را نشان می‌دهد؛ زیرا انسان در عمق وجود خود، آن‌ قدر که مشتاق لحظات هیجان‌انگیز است، مشتاق آرامش نیست».

پذیرفتن تضادها و ضعف‌های خود، مرحله‌ای ضروری است. این احساسات که در روان‌کاوی «بیمارگونه» توصیف شده‌اند، بدون این‌که بخواهند از ما مردان و زنان بدی بسازند، ما را وادار به عمل می‌کنند. مسئله این است که چگونه ناراحتی‌های مان را تغییر دهیم. بعضی‌ها راه خلق هنری را برمی‌گزینند و برخی دیگر به فعالیت‌های خیرخواهانه رومی‌آورند و همین «تغییر ناگهانی» است که آرامش به وجود می‌آورد.

به جسم خود مسلط باشید

میشل دکلرک، روان‌شناس فرانسه‌ای، هشدار می‌دهد: «احساس منفی پیامی است از جسم به روح. بنابراین، اشتباه است که از روح انتظار داشته باشیم بدون کمک جسم از احساسات منفی خلاص شود. اگر گاهی نمی‌توانیم در مقابل آشفتگی ذهنی که مثلا به ما می‌قبولاند که هرگز موفق نمی‌شویم، کاری انجام دهیم، می‌توانیم ببینیم جسم مان از ما چه می‌خواهد. برای این‌که حالات روحی ما با تصورات مان تقویت نشود و برای این‌ که اجازه ندهیم اضطراب بر ما چیره شود، مکثی چند‌دقیقه‌ای می‌تواند زمان و پریشان‌گویی ما را متوقف کند. در این میان، نقش اساسی تنفس را فراموش نکنیم. دم و بازدم عمیق باعث انبساط جسم و روح می‌شود».

قطعاً مدیتیشن برای آرامش جسم و روح بسیار مناسب است. فردریک رزنفلد، روان‌پزشک یادآور می‌شود به کمک مدیتیشن «احساسات مثبت رشد می‌کند، احساسات منفی کاهش می‌یابد و توانایی ما برای حل مشکلات افزایش پیدا می‌کند.» آیا رهاسازی خویش و مدیتیشن موجب الهام‌بخشی ما نمی‌شود؟ این روان‌پزشک تأکید می‌کند: «فعالیت جسمانی به سیستم عصبی پاراسمپاتیک که سیستم آرامش است، در حالت بی‌تحرکی بدن کمک می‌کند. قلب به آرامی می‌تپد، عضلات منبسط است، دهان خشک نیست و تنفس عادی است».

از مال و ثروت دل بکنید

الکساندر ژولین، روان‌شناس روسی می‌گوید: «دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، ما را به این باور می‌رساند که آرامش با ثروت به دست می‌آید، در حالی که آرامش در وجود انسان یافت می‌شود. در این بین، تبلیغات گسترده هم ما را متقاعد می‌کند که بیش‌تر داشتن، به معنا بهتر بودن است. خیلی پیش از اختراع تلویزیون و پیدایش چنین تبلیغاتی رواقیون از «اموال کاذب» می‌گفتند و آن‌ها را اشیای فریبنده می‌نامیدند.» از این‌که نمی‌توانیم آخرین مدل بازی را به کودک مان هدیه دهیم، ناراحت می‌شویم. از این‌که در خانه‌ی بزرگ‌تری زندگی نمی‌کنیم، سرخورده می‌شویم. در عذابیم از تحصیلاتی که نداریم. بیاتریس میلتر، روان‌درمان‌گر یادآور می‌شود: «نارضایتی از داشته‌های خود یا از آن‌چه هستیم، اعتماد به‌نفس ما را دچار مشکل می‌کند.» چگونه می‌توان این روند را مهار کرد؟ دیوید لوبروتون پاسخ می‌دهد: «برای رسیدن به آرامش، باید در فاصله‌ای معقول از اجزای جامعه‌ی مصرفی قرار بگیریم.» اما این مرز کجاست؟ فردریک رزنفلد، روان‌شناس فرانسه‌ای، پاسخ می‌دهد: «پناه بردن به غار چیزی را عوض نمی‌کند. عاقل کسی است که به‌خوبی در دنیای خویش زندگی می‌کند. بیش از آن‌که درصدد عوض کردن دنیا باشیم، باید به‌دنبال تغییر رابطه‌ی خود با آن باشیم. اگر بیاموزیم با توجه به ارزش‌های خاص مان خود را از مال و ثروت جدا کنیم، می‌توانیم از ارزش‌هایی که جامعه به ما تحمیل می‌کند، رها شویم. حال هر‌جامعه‌ای که می‌خواهد باشد؛ چرا که راه حل در وجود خود فرد است.» بنابراین، آرامش نه با مصرف نکردن برق یا خوراک و پوشاک، بلکه با مصرف صحیح و متعادل به دست می‌آید.

توجه کامل را در خود پرورش دهید

برانژر کازینی، روان‌شناس ایتالیایی‌ می‌گوید: «تمرین‌های روحی برای افزایش لحظات توأم با ‌آرامش ضروری است. برای مثال، اگر سعی کنیم روی زمان حال تمرکز کنیم، وضع درونی ما کاملا عوض می‌شود، عطش به آینده و ترسی که هم‌راهی‌اش می‌کند و به همین ترتیب، گذشته و حس پشیمانی توأم با آن تضعیف می‌شود.‌» باید به خویشتن، به چیزی که به آن می‌اندیشیم، به کاری که انجام می‌دهیم و هم‌چنین به دنیا، صداها، بوها و سکوتی که اطراف ما را احاطه کرده است، بیش‌تر توجه کنیم. یک لبخند واقعی و یک سلام از صمیم قلب می‌تواند مفهوم توجه کامل را تحقق ببخشد. فابریس میدال، روان شناس‌ می‌گوید: «منظور موضوعی ارادی یا راهی پرفراز و نشیب نیست. باید از منطق حساب‌گری خارج شویم تا زیبایی‌های دنیا از جمله یک قطعه‌ی موسیقی یا یک منظره را درک کنیم. با آیینه است که هرکس می‌تواند به آرامش واقعی دست یابد.» الکساندر ژولین می‌گوید: «برعکس فلسفه‌ی یونان که آرامش درون، یعنی فقدان هرگونه تشویش و پریشانی را می‌ستاید، اسپینوزا ما را ترغیب می‌کند در چیزی که شادی می‌نامید، زندگی کنیم، یعنی آگاهانه چیزی را که هست بپذیریم، چه خوب باشد چه بد. بنابراین، آرامش، خیلی ساده، به معنای داشتن نگاهی خنثا و محبت‌آمیز به خود، به دیگری و به دنیاست. با نگاهی آزاد و کنج‌کاو، مثل یک کودک».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *