منطقه دلتای نیجر در نیجریه یکی از آلودهترین مکانهای کره زمین است. اکنون زنان ماهیگیر این منطقه، سعی دارند شرکتهای نفتی را وادار به پاسخگویی کنند.
شرکتهایی مانند شورون، شِل و اِنی در دهههای گذشته میلیاردها دالر سود در منطقه وسیع دلتای نیجر به دست آوردهاند. اما در حال حاضر برخی از این شرکتها در حال خروج هستند، و طبق گفتهی ناظران دولتی و سازمانهای محیطزیست و حقوق بشر، این منطقه را در وضعی رها میکنند که کاملا رو به ویرانی است.
در ماه فبروری سال جاری، گروهی از زنان ماهیگیر، که نگران لکه نفتی جدیدی بودند که باعث مسمومیت هزاران ماهی شده بود، لوله شکستهای متعلق به شرکت شورون را پیدا کردند. به گفتهی مردم محلی این لوله را این غول نفتی امریکایی ۴۶ سال قبل در آنجا کار گذاشته بود. زنان به مقامات محلی اطلاع دادند. مقامات نیز به شرکت تابعه شورون نیجریه اطلاع دادند. به گفتهی مقامات محلی، در ابتدا، شورون به این هشدارها توجهی نکرد و نفت همچنان نشت میکرد. دیری نگذشت که این مایع سیاه ریشه گیاهان حرا را در بر گرفت؛ درختانی که آب شور دوست دارند و مهد پرورش ماهی و صدفماهی هستند. این امر اکوسیستم ظریف دلتای نیجر را که روزگاری مملو از گیاهان و حیوانات متنوع بود با تهدید بیشتری مواجه کرد.
در نتیجه، نبردی بین شورون و صدها زن ماهیگیر در دلتای نیجر آغاز شد. شورون منکر نشت نفت از لولههای این شرکت بود. اما زنان تأکید داشتند که این تنها نمونه دیگری از امتناع شرکتهای نفتی از پذیرش مسئولیت است و تصمیم گرفتند که مبارزه را به درهای شرکت نفت برسانند. زنان از ۱۸ جامعه دست به اعتراض گستردهی کاملا زنانهای زدند و در تاریخ ۲۶ ماه مارچ، تاسیسات محلی شورون را اشغال کردند و قسم خوردند تا تحقیقات در خصوص نشت نفت آغاز نشده، آنجا را ترک نکنند. در میان این زنان، مادران تازه زایمانکرده با نوزادانی بر پشت و مادرکلانهای پیر ۸۰ ساله نیز به چشم میخورد.
آنها سوار بر قایقهای خود به تأسیسات محلی شورون هجوم بردند.
اونیتشا جوزف، یکی از زنان ماهیگیر که بالای رودخانههای پرپیچوخم دلتای نیجر زندگی میکند، گفت:«شما میخواهید ما را با نفت خود بکشید. ما پیشتان آمدهایم تا خودتان ما را بکشید.»
به گزارش آژانسهای دولتی نیجریه، در ۱۵ سال گذشته دهها هزار مورد نشت نفت از بسیاری از منابع در دلتای نیجر، شناسایی شده است. دهها میلیون بشکه از زمان آغاز استخراج در دهه ۱۹۵۰ به این آبها ریخته شده است، طبق تحقیقی در سال ۲۰۱۱، میزان نفت وارده به آبهای این منطقه، چهار برابر فاجعه خلیج مکزیک در سال ۲۰۱۰ بود.
زنان میدانند که شورون آنها را فریب داده است. آنها فقیرند، خانههای چوبی با استحکامی ضعیف دارند و در مقابل، شورون از ثروت این منطقه برای خود مکانهایی ساخته که به شهری کوچک شباهت دارد؛ حتا برق در آن تولید میشود. اوج تجمل در منطقهای که از داشتن سادهترین امکانات اولیه زندگی مثل آب لولهکشی محروم است.
زنان فقط از شرکت میخواستند که نشت لوله را متوقف کند، تحقیق کند که احتمالا منجر به جبران خسارت خواهد شد، و چند کیسه حبوبات یا برنج به آنها بدهد تا بتوانند دوباره از راه ماهیگیری امرار معاش کنند.
شبها زنان ماهیگیر روی معابر سخت فلزی میخوابیدند و طعمهی پشهها بودند. گهگاه برای تعویض لباس به خانه میرفتند. زندگی متوقف شده بود.
با این همه، نتیجه کارشان چشمگیر نبود. شورون گفت که جریان نفت به لولههای خود در منطقه را قطع کرده است. زنان گفتند، این نشت متوقف شد.
پس از حدود ۱۰ روز، مقامات محلی مرد از آنها خواستند که تأسیسات شورون را ترک کنند. آنها گفتند مقامات شورون قول دادهاند که به محض خروج زنان، تحقیقات را آغاز کنند.
زنان امیدوار شدند و سوار بر قایقهایشان به خانه بازگشتند.
تحقیقات بیفرجام
روزها انتظار کشیدند اما کسی نیامد.
روزی چرخبالی بر فراز منطقه به پرواز درآمد. چرخبال از طرف شرکت بود. هر شب دو مرد در نزدیکی لوله کشیک میدادند، مبادا شرکت لوله را مخفیانه تعمیر کند یا به شبهنظامیان كمك كند تا آن را منفجر کرده و به این ترتیب ادعا كند كه خرابكاران یا سارقان نفت باعث نشت نفت شدهاند و از پرداخت خسارت و به عهده گرفتن مسئولیت شانه خالی کند.
کسی نمیدانست چرا تحقیقات اینقدر به طول انجامید. اما کمکم اخبار ناگواری به گوش رسید. ابتدا همه اعضای یک گروه قومی خاص، ایتسکیریها، از چندین روستا بیرون رانده شدند. سپس، گزارشهایی مبنی بر حمله به یک روستای ایتسکیری و کشته شدن یک نفر منتشر شد. روستاییان گفتند که مهاجمان مردانی از گروه قومی خانم جوزف، ایجاوها بودند.
مدتها بود که بین ایتسکیریها و ایجاوها درگیری وجود داشت که البته برخی از این اختلافات ناشی از تاکتیکهای تقسیم و حکومت استعمارگران انگلیسی است. اما اکنون بهنظر میرسید که آنها بهسوی جنگ همهجانبه پیش میروند و عامل اصلی آن «بازدید مشترک» برای تحقیق در مورد نشت نفت بود. هرچند شرکتهای نفتی در این میان نقش مهم داشت، اما اولین قدم تعیین خسارت به صورت مشترک بود.
قرار بود تحقیقات مشترک توسط شرکت، مقامات ایالت و نمایندگان جوامع انجام شود، اما سؤال این بود که کدام جامعه؟
ایتسکیریها میخواستند بخشی از تحقیقات باشند. ایجاوها فکر میکردند ایتسکیریها سعی دارند از تحقیقات به نفع ادعای سرزمین استفاده کنند. آنها نگذاشتند که ایتسکیریها شرکت کنند.
در بزرگترین جشنواره سالانه در گباراماتو، یک رهبر جوانان ایجاو، گادسویل دوبرا، با اشاره به ایتسکیریها گفت: «اگر ما بخواهیم بکشیم، میتوانیم دهها نفر را بکشیم.»
دو روز بعد، گابریل یومره، رهبر ایتسكیریها، به ایجاوها هشدار داد: «ما نمیخواهیم بنشینیم و تماشا کنیم و اجازه دهیم آنها مردم ما را ذبح كنند.»
درگیری مانع تحقیقات مشترک و در نتیجه مانع جبران خسارت احتمالی شد. هر دو طرف به این نتیجه رسیدند که دیگران به دنبال سودجویی از این اختلافات هستند.
گادزپاور گبنکاما، سخنگوی پادشاهی گباراماتو میپرسد: «چه کسی سود میبرد اگر ایجاوها و ایتسکیریها دچار بحران شوند و یکدیگر را بکشند؟ شورون. وقتی خودمان را نابود کردیم، آنها وارد میشوند و غنمیتها را میبرند.»
شورون و شورون نیجریه لیمیتد، شعبه محلی شرکت، از مصاحبه خودداری کردند. اما سخنگوی شورون در بیانیهای گفت که به دلیل این «اختلافات» در جامعه هیچ بازدید مشترک تحقیقاتی انجام نشده است. او افزود، نظارت هوایی که انجام شده نشان میدهد هیچ گونه نشتی از تجهیزات آنان صورت نگرفته است. در این بیانیه آمده: «تاکنون هیچ نشانهای مبنی بر اینکه نفت از تجهیزات شرکت شورون نیجریه لیمیتد نشت کرده، مشاهده نشده است.»
زنان اواسط ماه اپریل به اعتراض خود خاتمه داده و شرکت را ترک کرده بودند. بازگشت آنها رقتانگیز بود.
حالا صحبت از شروع دوبارهی اعتراض است.
ایدوکهدوممه کوکو، تور خود را تا نیمه از آب بیرون میکشد و میگوید: «قبلا تا اینجا ماهی پر میشد… حالا به این نفت سیاه نگاه کنید.»
دبورا امیکو نگاهی نومیدانه به سبد خود میاندازد که محتویات آن شاید حدود ۵۰ سنت ارزش داشته باشد و میگوید: «این حتا برای یک وعده غذا هم کافی نیست.»
خانم جوزف به نفت روی چینوچروک دستانش نگاه میکند. او به کیسههایی که زمانی پر از خرچنگ بود و برای فرزندانش میبرد نگاه میکند. حالا ماههاست که خالی ماندهاند. جبران خسارت دور از انتظار به نظر میرسد.
برخی از زنان ماهیهای یخزدهای که از روسیه و امریکا به آنجا آمده را میخرند، اما او توانایی پرداخت این هزینه را ندارد. نفت یا بدون نفت، او باید برای ماهیگیری برود.
او میگوید: «من گرسنهام، میخواهم تلاش کنم.»
پارو و کلاه پشمی خود را که لبهاش کمی خمیده را برمیدارد و به دل رودخانه میرود.