لطیف آرش
در نخستین ساعات روز نخست عید قربان شهر کابل شاهد فرودآمدن چندین فروند موشک بود. این موشکها درست زمانی در نزدیکی کاخ ریاستجمهوری افغانستان فرود آمدند که در صحن این کاخ نماز عید جریان داشت. رییسجمهور محمداشرف غنی در سخنرانیِ که بعد از نماز عید ایراد کرد با اشاره به فرودآمدن موشکها گفت که طالبان اراده برای صلح ندارند و میخواهند که قدرت سیاسی را بهزور بهدست آورند. این در حالی است که هیأت بلندپایه دولت افغانستان که به رهبری داکتر عبدالله عبدالله راهی قطر شده بود، بدون دستاورد ملموسی به کشور بازگشت و ظاهرا یخ مذاکرت میان دو طرف آب نگردیده است.
از دو ماه به اینسو و همزمان با اعلام خروج نظامیان خارجی به رهبری ایالات متحده امریکا، گروه طالبان دامنه جنگ را در سراسر کشور گسترش دادهاند و با تشدید حملاتشان کنترل بیش از هشتاد ولسوالی را بهدست گرفتهاند. شدتگرفتن جنگ در افغانستان باعث نگرانی مردم افغانستان و جامعه جهانی گردیده است. زمانی که میان دولت امریکا و گروه طالبان توافقنامه صلح دوحه به امضا رسید و زمینه برای گفتوگوهای میان افغانها را مساعد ساخت، مردم افغانستان آرزو و امید داشتند که بهزودی طعم شیرین صلح را بعد از چهل سال جنگ و منازعه خواهند چشید. اما باگذشت دو سال این آرزوی افغانها هنوز هم در حد یک آرزو باقی مانده است.
بعد از اینکه مقامات امریکایی اعلام کردند که روند خروج کامل و بدون قید و شرط نیروهای رزمی این کشور تا پایان ماه سپتامبر سال روان میلادی تکمیل خواهد شد، پروسه صلح افغانستان کندتر از قبل گردید و برعکس گراف جنگ در سراسر کشور سیر صعودی اختیار کرد. با درنظرداشت روند خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان و تشدید نبردها وضعیت صلح و جنگ این کشور را در سه سناریوی احتمالی ذیل بررسی میکنیم.
سناریوی نخست، شکلگیری دولت فراگیر
دولت امریکا اعلام کرده است که از پروسه صلح افغانستان حمایت میکند و روند کمک به دولت افغانستان و پشتبانی از نیروهای دفاعی این کشور بهرغم بیرونشدن نیروهای رزمی آنها ادامه خواهد داشت. در چند روز گذشته نیروهای هوایی امریکایی چندین حمله هوایی بر مواضع طالبان انجام دادهاند. این تعهد و اقدامات عملی امریکا از یک طرف باعث تقویه روحیه دولت و نیروهای دفاعی افغانستان گردیده است و از سوی دیگر پیامی واضح را برای گروه طالبان مخابره نموده است که خیال فتح کابل را از سرشان بیرون کنند و یگانه راهحل بحران افغانستان مذاکره و گفتوگو است.
از سوی دیگر، کشورهای منطقه و خصوصا همسایههای افغانستان نیز علاقهمند راهحل سیاسی قضیه افغانستان هستند. با درنظرداشت هزینه سنگین جنگ فعلی هیچ همسایه افغانستان بهشمول پاکستان با درنظرداشت مشکلات داخلی ناشی از بحران کرونا و معضلات اقتصادی که دارند توانایی حمایت مالی جنگ فعلی افغانستان را ندارند. از سوی دیگر ادامه جنگ و بحران باعث سرایت جنگ و منازعه به کشورهای متذکره بهشمول پاکستان خواهد گردید. در همین حال با بیرونشدن نیروهای خارجی از افغانستان توجیه ادامه جنگ از نظر شرعی برای رهبری طالبان به جنگجویان این گروه دشوارتر خواهد گردید.
گروه طالبان در دو ماه گذشته بیش از هشتاد ولسوالی را در سراسر کشور تصرف کردهاند. قبل از اینکه طالبان این مناطق را تصرف کنند، دولت برای مردم این مناطق در بخشهای گوناگون خدمات – ولو ناقص – ارائه میکرد، اما بعد از سقوط این ولسوالیها به دست طالبان تمامی خدمات بهشمول خدمات صحی و آموزشی در این مناطق به حالت تعلیق در آمده است. مردم این مناطق در درازمدت برای بیرونرفت از این حالت ممکن علیه طالبان دست به شورش بزنند و طالبان توانایی رویارویی با این خواست مردم را ندارند. از سوی دیگر این گروه به لحاظ نظامی نیز توانایی حفظ این مناطق را ندارند. چنانچه در چند روز گذشته طالبان کنترل بیش از سی ولسوالی را از دست دادند و این ولسوالیها از سوی نیروهای دفاعی دوباره تصرف شدند. ادامهی این وضعیت برای طالبان دشوار خواهد بود و این مسأله باعث میشود تا این گروه به این نتیجه برسند که بهدستگرفتن قدرت سیاسی افغانستان از طریق نظامی ممکن نیست. بنابراین این گروه خواسته یا نخواسته به گفتوگوهای صلح بهصورت جدی ادامه خواهد داد.
در نتیجهی مذاکره و گفتوگوها میان گروه طالبان و تمامی جهتهای دخیل در سیاست افغانستان یک دولت فراگیر، همهشمول و قابلقبول برای تمامی اقوام و اقشار سیاسی شکل خواهد گرفت. این دولت که از دل پروسه صلح بیرون خواهد آمد حمایت کشورهای منطقه و جهان را باخود خواهد داشت. کشورهای غربی و سازمانهای بینالمللی به تکرار گفتهاند که آنها از دولتی که از طریق زور و جنگ در افغانستان به میان بیاید حمایت و پشتبانی نخواهد کرد. از اینرو در صورتی که فرضا طالبان از طریق نظامی پیروز هم شوند دولتشان از سوی جهان حمایت نخواهد شد و بدون حمایت بینالمللی هیچ دولتی در افغانستان در شرایط کنونی شانس پیروزی و دوامآوردن را ندارد.
سناریوی دوم، فروپاشی سیاسی و نظامی
در آواخر ماه سرطان سال روان هجری شمسی ملا امیرخان متقی رییس کمیسیون جلب و جذب گروه طالبان در یک نوار صوتی از اقشار مختلف افغانستان بهشمول علمای دینی، محاسن سفیدان بانفوذ و اساتید دانشگاهها خواست تا بالای دولت افغانستان فشار وارد کنند که کنترل شهرهای افغانستان را بدون جنگ به این گروه بسپارد، تا به گفتهی وی از تخریب زیربناهای شهری و آوارگی مردم جلوگیری شود. اگر دیدگاه ملا امیرخان متقی نگاه و دیدگاه غالب در میان گروه طالبان باشد، پس به این نتیجه میرسیم که این گروه به مذاکرات صلح و حل بحران افغانستان از راه مذاکره و گفتوگو باور ندارند و به فکر تصاحب قدرت سیاسی از راه نظامی هستند. در صورتی که طالبان از راه نظامی قدرت سیاسی را تصاحب کنند و یک دولت اسلامی رادیکال را در کابل مستقر بسازند، این دولت در سطح داخلی، منطقه و فرامنطقه با مخالفتهای جدی روبهرو خواهد گردید. گروههای قومی و سیاسی افغانستان با این دولت ایدئولوژیک کنار نخواهد آمد، و ممکن است علیه این دولت در داخل افغانستان مخالفتها در سطوح و ابعاد مختلف، حتا در بعد نظامی، صورت بگیرد.
کشورهای همسایه افغانستان و قدرتهای منطقهای نیز طرفدار استقرار یک دولت رادیکال اسلامی در افغانستان نیستد و با تشکیل این دولت مخالفت خواهند نمود. در صورتی که یک دولت رادیکال اسلامی در افغانستان شکل بگیرد، گروههای شبهنظامی مستقر در منطقه از جمله تحریک طالبان پاکستان، تحریک اسلامی ازبکستان، تحریک اسلامی ترکستان شرقی، و … از الگوی گروه طالبان پیروی خواهند کرد و در پی برپایی دولتهای اسلامی در کشورهای چون پاکستان، آسیای میانه، ایالت سنکیانگ چین و … خواهند گردید. از اینرو دولتهای یادشده اجازه برپایی چنین دولتی در افغانستان را نخواهد داد.
نظم بینالملل در سطح جهان یک نظم سکولار است و کشورهای جهان بهخصوص کشورهای غربی از دولتهای ایدئولوژیک، در هر قالب و فورم، حمایت نمیکنند. از همینرو دولتهای غربی در نخست اجازه برپایی چنین دولتی را در افغانستان نخواهند داد و در صورت شکلگیری آن با آن رابطه سیاسی و دیپلماتیک برقرار نخواهد کرد که در نتیجهی آن دولت متذکره در سطح منطقه و فرامنطقه منزوی خواهد گردید.
زمانی سناریوی دوم در افغانستان تحقق پیدا میکند که جامعه بینالمللی افغانستان را مثل دهه ۱۹۹۰ فراموش کند، و دولتهای حامی طالبان کمکهایشان را به این گروه چندین برابر بسازند. آیا جهان یکبار دیگر افغانستان را فراموش خواهد کرد، و آیا کشورهایی که از طالبان حمایت میکنند، توانایی این را دارند تا حمایتشان را از گروه طالبان بهحدی افزایش بدهند که در نتیجهی آن دولت افغانستان از نظر نظامی سقوط کند و از نظر سیاسی نیز فرو بپاشد؟
بروس رایدل، تحلیلگر ارشد امریکایی و عضو اسبق سازمان استخبارات مرکزی امریکا (CIA) در واپسین کتابش (نبرد مخفی امریکا در افغانستان) مینوسید که فراموشکردن افغانستان بعد از شکست نیروهای اتحاد جماهیر شوروی دراین کشور از سوی کشورهای جهان بهخصوص امریکا بزرگترین اشتباه امریکا بوده است. اگر دولت امریکا بعد از شکست روسها، افغانستان را در محراق توجه قرار میداد و با این کشور در امر بازسازی، توسعه سیاسی و اقتصادی همکاری میکرد، سازمان القاعده افغانستان را به مرکز خویش مبدل ساخته نمیتوانست و از اینجا بالای امریکا حمله نمیکرد. و در صورتی که چنین اشتباه استراتیژیک دوباره از سوی امریکا در قبال افغانستان صورت بگیرد، آیا یکبار دیگر افغانستان به منبع تهدید برای جهان و امریکا مبدل نخواهد شد؟
از اینرو در پهلوی کشورهای غربی به رهبری امریکا، قدرتهای منطقهای بهخصوص هند، روسیه، ایران و جمهوری خلق چین اجازه فروپاشی سیاسی در افغانستان را نخواهد داد.
سناریوی سوم، فرسایشیشدن جنگ و تداوم منازعه
منازعه افغانستان، از جمله منازعههای ممتد در جهان بهحساب میآید. پیچیدگی و تداوم از ویژگیهای بارز منازعات ممتد شمرده میشود. جنگ افغانستان وارد چهارمین دهه خویش گردیده است. تداوم جنگ در افغانستان باعث شده است تا این جنگ باگذشت هر روز بغرنجتر و پیچیدهتر گردد و به عوامل داخلی و خارجی آن افزوده شود و راههای حل آن نیز دشوارتر شود.
به اساس سناریوی سوم، قرار است جنگ و منازعه در افغانستان تداوم پیدا کند. در این سناریو مبنا و اساس استدلال این است که کشورهای غربی، مخصوصا امریکا در پی صدور ناامنی به سرحدات کشورهای منطقه که از رقبای سیاسی، نظامی و اقتصادی این کشور بهحساب میآید، است.
افغانستان همزمان با جمهوری خلق چین، جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آسیای میانه (حیات خلوت فدراتیف روسیه) سرحد مشترک دارد. در صورتی که جنگ در افغانستان تداوم پیدا کند، دولت مرکزی در افغانستان روزبهروز تضعیف خواهد گردید و ساحه حاکمیتش محدود خواهد شد. با محدودشدن ساحه حاکمیت دولت، اراضی بیشتر در اختیار گروههای شبه نظامی قرار خواهد گرفت و به این ترتیب یک بخش از جغرافیای افغانستان از سوی گروههای رادیکال فراملی نظیر ولایت خراسان گروه داعش یا القاعده کنترل خواهد گردید و با درنظرداشت اجندای جهانی این گروهها زمینهی صدور ناامنی به کشورهای همسایه افغانستان مساعد خواهد گردید. از سوی دیگر، از نظر داخلی زمینهی جذب ناامنی و بستر رشد گروههای رادیکال در این کشورها مساعد است. روش استبدادی دولت چین در ایالت سنکیانگ، استبداد سیاسی و فقر در کشورهای آسیای میانه و رابطه خصمانه دولت ایران با گروههای سنی از عواملی است که برای گروههای شبه نظامی و رادیکال بستر را هموار خواهد ساخت. در صورتی که ناامنی به این کشورها صادر شود، دولتهای کشورهای مذکور برای سالهای متمادی مصروف مبارزه با آن خواهند گردید و فرصت رقابت با دولتهای غربی و امریکا را پیدا نخواهد کرد.