حمایت جنرالها و جاسوسان پاکستانی به بازگشت طالبان به قدرت در کابل کمک کرد. اکنون واشنگتن باید به همان اندازه در پیگیری منافع خود بیرحمانه عمل کند.
دولت رییسجمهور جو بایدن میگوید که رژیم جدید طالبان در افغانستان را براساس اقداماتش قضاوت خواهد کرد. همین معیار باید در مورد حامی اصلی این گروه، یعنی پاکستان نیز اعمال شود.
اگر حمایت پاکستان نبود، رهبران طالبان امروز در کابل به قدرت نمیرسیدند. پناهگاه امنی که فرماندهان، خانوادهها و جنگجویان طالبان از آن در پاکستان برخوردار شدند، به شورشیانی که در حمله اولیه امریکا در ۲۰۰۱ ویران و پراکنده شده بودند، اجازه داد تا صفوف خود را از نو بسازند. برای نزدیک به دو دهه، عناصر ارتش پاکستان پول، آموزش و پشتیبانی لجستیکی به طالبان ارائه دادند، هرچند پاکستان نیز بیش از ۳۳ میلیارد دالر از کمکهای امریکایی را به جیب زد. رهبران پاکستانی بهشدت تلاش کردند تا رضایت خود را از پیروزی طالبان پنهان کنند.
دلایل آن واضح است. پاکستان استقرار یک دولت دوست در کابل را یک پیروزی استراتژیک بر رقیب اصلی خود، هند میداند؛ هرچند سیاستهای قرون وسطایی و روابط آن با گروههای تروریستی خطرناک است. این هدف در طول این جنگ بدون تغییر مانده است. با وجود اینکه منافع ایالات متحده در افغانستان گهگاه با منافع پاکستان همپوشانی داشته، بهخصوص در سرکوب گروههای تروریستی خاص که هر دو کشور را هدف قرار داده بودند، این دو کشور هرگز متحد و مشابه نبودهاند.
اکنون که نیروهای امریکایی [از افغانستان] عقبنشینی کردهاند، واشنگتن باید در مورد این رابطهی سمی تجدید نظر کند. این درست است که نادیده گرفتن یا منزویکردن پاکستان کار عاقلانهای نخواهد بود اما ادامه همکاری در زمینه اطلاعاتی و حق پرواز در حریم هوایی پاکستان میتواند تا حد زیادی در پیگیری گروههای تروریستی در افغانستان کمک کند. اما سرانجام امید به مشارکت گستردهتر باید متوقف شود. سیاست در قبال پاکستان باید بهطور محدود مورد هدف قرار گیرد؛ عمدتا برمبنای معامله باشد و قاطعانه بر منافع ایالات متحده متمرکز شود.
این منافع در درجه اول محدود کردن دو تهدید تروریسم و گسترش سلاح هستهای را شامل میشود. برخی از همکاریها در مورد اول هنوز میتواند امکانپذیر باشد. پاکستان نمیخواهد شاهد تجدید حیات القاعده یا شاخه دولت اسلامی در افغانستان باشد، از آن طرف، ایالات متحده نیز باید برای کمک به اسلامآباد در مقابله با طالبان پاکستانی آماده باشد. با وجود این، عاقلانه این است که ایالات متحده تمهیدات اساسی ممکن را در کشورهای آسیای میانه دنبال کند، جایی که میتواند با آزادی عمل بیشتری گروههای نزدیکتر به سرویسهای جاسوسی پاکستان را تعقیب کند.
ایالات متحده بهجای تلاش برای ایجاد انگیزه برای رفتار بهتر در سایر زمینهها، باید در صورت لزوم از بازدارندهها استفاده کند. باید علیه جنرالها و جاسوسان پاکستانی که بهطور قطعی با گروههای افراطی مرتبط هستند، تحریم اعمال شود. هرگونه گسترش فناوری هستهای یا تسلیحات باید مجازاتهای بسیار بیشتری را در پی داشته باشد. دولت بایدن همچنین باید تلاشها برای حذف پاکستان از «لیست خاکستری» گروه ویژه اقدام مالی را متوقف کند تا زمانی که این کشور ثابت کند که واقعا در حال مقابله با تامین مالی تروریسم و جریان جهادیها به افغانستان است. ایالات متحده باید با این تأکید که پاکستان، به منظور از سرگیری بسته کمکهای مالی خود، باید شرایط صندوق بینالمللی پول را به طور کامل برآورده کند، از اهرمهای اقتصادی کار بگیرد.
به همین ترتیب، در شرایطی که پاکستان فقط سعی در تعدیل رفتار طالبان دارد، فشارها بیشتر به نتیجه میرسد تا درخواستها. به عنوان مثال، اگر رهبران پاکستانی میخواهند ایالات متحده از فشار مالی بر طالبان بکاهد و از سقوط اقتصاد افغانستان جلوگیری کند، باید از نفوذ خود برای حصول اطمینان از امکانپذیر شدن مهاجرت افغانهای آسیب پذیر، جاری شدن کمکهای بشردوستانه و تحصیل و کار زنان از سوی طالبان، استفاده کند.
بهطور کلی، ایالات متحده باید اعطای امتیازات ویژه به پاکستان را متوقف کند. این داستان که پاکستان، غیر از نیروهای ناتو، «متحد اصلی» است سرانجام باید کنار گذاشته شود. این توازن مجدد باید منصفانه باشد، نه کینهتوزانه. در واقع، ایالات متحده باید به حمایت از جامعه مدنی پاکستان، از جمله تأمین بودجه ابتکارات صحی، آموزشی و اقلیمی ادامه دهد و باید تلاشهای جهانی را برای جلوگیری از هرگونه خروج پناهجویان از افغانستان رهبری کند. در درازمدت، هر دو کشور به رویکرد صادقانهتر و روشنتری دست خواهند یافت. در عین حال، ایالات متحده بهتر است سرمایهگذاری کمتری در رابطهای داشته باشد که ثمرات آن بسیار تلخ بوده است.