چین و روسیه

روسیه و چین به‌دنبال استفاده از منابع یک تریلیون دالری افغانستان هستند

اشاره: این مطلب خلاصه‌ی مقاله‌ای است که در وبسایت Oil Price به نشر رسیده است.

جمله‌ی «طبیعت از خلاء متنفر است» جمله‌ی آشنا در علم است. منظور این جمله این است که فضاهای خالی غیرطبیعی هستند، زیرا با قوانین فیزیک مطابقت ندارند.

این جمله را می‌توان در مورد افغانستان نیز به کار برد؛ کشوری که پایان جنگ ۲۰ ساله‌ی ایالات متحده منجر به خلای قدرت در آن شد و اکنون قدرت‌های جهانی دیگری مشتاق پرکردن آن هستند.

با روی‌کارآمدن دوباره‌ی طالبان در افغانستان که به پناه‌گاهی برای القاعده نیز تبدیل شده، همسایگان افغانستان آماده‌ی سودجویی از شرایط پیش‌آمده شده‌اند.

چین در شرق، ایران در غرب و روسیه در شمال، به دور کشوری که به قبرستان امپراتوری‌ها شهرت یافته،‌ چنبره زده‌اند.

ان‌بی‌سی نیوز، به نقل از فئودور لوکیانوف، کارشناس ارشد سیاست خارجی روسیه که رهبری شورای سیاست خارجی و دفاعی مستقر در مسکو را بر عهده دارد، می‌گوید: «روسیه به‌وضوح مشتاق است که در افغانستان حاکمیتی باثبات برقرار باشد. برای مسکو چندان مهم نیست که قدرت در کابل به دست چه کسی است.»

ایران در سال ۱۹۹۸ پس از کشته‌شدن ۱۰ دیپلمات ایرانی تقریبا وارد جنگ با طالبان شد، اما از آن زمان روابط خود را با این گروه بهبود بخشیده و اکنون یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری افغانستان است.

چین وضعیت پیش‌آمده را فرصتی برای بهره‌برداری از پروژه‌های بالقوه سودآور نفت و گاز و معادن می‌بیند که به دلیل نگرانی‌های امنیتی، کمبود زیرساخت‌ها و مسائل فنی ناممکن بوده یا به تأخیر افتاده است. گفته می‌شود که افغانستان دارای ۱ تریلیون دالر مواد معدنی از جمله مس، آهن، لیتیوم و خاک‌های کمیاب است.

پکن اخیرا از کمک ۳۱ میلیون دالری به طالبان خبر داده است.

هر سه کشور نگران هستند که خروج نیروهای امریکایی هرج‌ومرج در منطقه ایجاد کند و آن‌ها را در منجلاب امور داخلی افغانستان گرفتار کنند. علاوه بر این، آن‌ها نگران تروریسم، که بار دیگر تحت حمایت طالبان در حال جان‌گرفتن است،‌ نیز هستند.

این کشور باوجود داعش و القاعده در خاکش،‌ مناسب‌ترین کشور برای توسعه‌ی تروریسم در روی کره‌ی زمین است.

نیکولای پاتروشف، دبیر شورای امنیت روسیه، در مصاحبه با روزنامه‌ی روسی ایزوستیا در ماه آگست در این‌باره گفت: «[تروریست‌ها] خاک افغانستان را به‌عنوان پایگاهی برای صدور فعالیت خود به کشورهای آسیای میانه، سین‌کیانگ چین، تا شمال ایران و به سمت هند تصور می‌کنند.»

چین به‌دنبال یک تریلیون دالر منابع معدنی است

چین نه‌تنها خواهان ثبات منطقه‌ای است، بلکه به‌دنبال سرمایه‌گذاری روی معادن افغانستان نیز هست. علی‌رغم تبلیغات اخیر، شاید به اندازه‌ای که تبلیغ می‌شود غنی نباشد.

بنابر چندین مقاله، مقامات امریکایی در سال ۲۰۱۰ تخمین زدند که افغانستان یک تریلیون دالر ذخایر معدنی کشف‌نشده دارد. از جمله بزرگ‌ترین ذخیره لیتیوم در جهان، و بسیاری از خاک‌های کمیاب دیگر و مس که برای انتقال انرژی سبز جهانی حیاتی است. اما زیرساخت‌ها و امنیت ضعیف، تلاش برای استخراج و بهره‌برداری از این ذخایر را مختل کرده است.

اکنون پکن به‌دنبال این است که با بی‌طرفی سیاسی و سرمایه‌گذاری اقتصادی در افغانستان از این فرصت بیشترین بهره را ببرد. چین در ایجاد زیرساخت‌های صنعتی، کشوری بی‌بدیل است و این قابلیت راه را برای رسیدن به یک تریلیون دالر ذخایر معدنی دست‌نخورده افغانستان هموارتر می‌کند.

یکی از موارد دیگری که چین همواره بر آن تأکید می‌کند،‌ فعال‌کردن ابتکار کمربند و جاده است. ابتکاری ۹۰۰ میلیارد دالری برای بازکردن کانال‌های ارتباطی چین با همسایگانش،‌ بیشتر از طریق سرمایه‌گذاری روی زیرساخت‌ها.

بخش «کمربند» این ابتکار، به شبکه‌ی از مسیرهای جاده‌ای و ریلی زمینی و خطوط لوله‌ی نفت/گاز طبیعی اشاره دارد که در امتداد پل‌های اصلی زمینی اوراسیا اجرا می‌شود.

بخش «جاده» شبکه‌ای از بنادر و دیگر پروژه‌های زیرساختی ساحلی از جنوب و جنوب‌شرقی آسیا تا شرق افریقا و شمال دریای مدیترانه را دربر می‌گیرد.

یک کارشناس ژئوپلیتیک آسیا می گوید، هدف نهایی چین نفود در این مناطق است.

ریچارد جواد حیدریان، نویسنده‌ی کتاب «میدان نبرد جدید آسیا: ایالات متحده، چین و مبارزه برای اقیانوس آرام غربی»، می‌نویسد: «با این حال، مهم‌تر از همه، این پروژه به چین اجازه می‌دهد منابع معدنی گران‌بها را تحت سیطره خود درآورده و کشورها را در سراسر اوراسیا و اقیانوس هند برای مدتی طولانی به بدهکاران خود تبدیل کند. یک آژانس رتبه‌بندی اعتباری [در سال ۲۰۱۷] هشدار داد که ابتکار «یک کمربند یک جاده»، عمدتا از طریق اقدامات چین برای گسترش نفوذ جهانی پیش‌ برده می‌شود، که در این مسیر «نیازهای زیربنایی اصلی و منطق تجاری می‌تواند بعد از انگیزه‌های سیاسی در درجه‌ی دوم اهمیت قرار گیرد.»»

نتیجه آن چیزی است که یک ناظر به درستی آن را «دیپلماسی تله‌ی بدهی» توصیف کرد، زیرا برخی از کشورها را به بدهکاران طویل‌المدت چین تبدیل کرده است.

شیوه‌ی کار چین به این صورت است که به دولت‌هایی که توان مالی ایجاد زیرساخت‌های لازم را ندارد، وام و اعتبار ارزان‌قیمت ارائه می‌دهد. سپس کشورهایی که موفق به پرداخت بدهی خود نمی‌شوند ملزم به واگذاری امتیازاتی به چین خواهند شد. در سال ۲۰۱۷، زمانی که سریلانکا نتوانست بدهی طلب‌کاران چینی خود را پرداخت کند،‌ پکن از طریق اجاره‌‌نامه‌ای ۹۹ ساله، کنترل کلمبو، بندری استراتژیک در این کشور را به دست گرفت.

بنابراین‌، در زمینه‌ی ابتکار کمربند و جاده‌ی چین، افغانستان دارای ارزش اقتصادی و استراتژیک فوق‌العاده‌ای است. اکنون که دیگر سرمایه‌گذاران نهادهای غربی با حضور دوباره‌ی طالبان در قدرت، دیگر مجالی برای ادامه‌ی کار ندارند، رهبران چینی در پکن این را فرصتی برای سرمایه‌گذاری در بخش معادن این کشور می‌بینند.

لازم به ذکر است که چین پیش از این هم ماهیگیری از آب‌های گل‌آلود افغانستان را آغاز کرده بود. در سال ۲۰۰۷، شرکت دولتی متالورژی چین مزایده‌ی تقریبا ۳ میلیارد دالری برای توسعه بزرگ‌ترین معدن مس این کشور(مس عینک در نزدیکی کابل با شش میلیون تن ذخیره) را برنده شده بود.

هرچند، این پروژه هنوز به بهره‌برداری نرسیده است. بنابر دلایلی از نگرانی‌های امنیتی گرفته تا کشف آثار تاریخی،‌ هنوز هیچ راه‌آهن یا نیروگاهی وجود ندارد.

با این حال به‌نظر می‌رسد که چین شیوه‌ی مناسبی را در پیش خواهد گرفت. علی‌رغم مشکلات موجود، تجربه صنعت و معدن چین در تحت‌سیطره‌گرفتن منابع معدنی جهان نشان می‌دهد که چینایی‌ها برای حصول اطمینان از برآورده‌شدن تقاضای روزافزون خود به کالاهای معدنی تا چه حد حاضرند پیش بروند.